مریم زندی در گفتوگو با ایبنا:
علاقه اول من هیچگاه پرتره نبوده است/مجموعه شعرم به زودی منتشر میشود
مریم زندی میگوید: علاقه اول من هیچگاه پرتره نبوده است، علاقه همیشگی من طبیعت بوده و هست و آن زمانی که نمی توانستم بیرون بروم و در فضای آزاد عکاسی کنم، به عکاسی پرتره روی آوردم.
درباره پروژه اخیرتان برایمان بگویید و اینکه این مجموعهعکسها تا کجا ادامه خواهد داشت؟
کتاب «چهرههای ۵، سیمایی از موسیقی معاصر ایران» پنجمین و آخرین مجموعه عکسی است که از چهرهها کار میکنم. من حدود 16 سال روی این پروژه کار کردم. این کتاب درواقع چکیده تجربههای قبلی من است و مانند مجموعه عکسهای قبلی ناشرش هم خودم هستم. درباره نمایشگاهی که همزمان با انتشار این کتاب عکس برپاشده است هم باید بگویم که این نمایشگاه جنبه معرفی کتاب عکسم را دارد و از ابتدا قصدم برپایی نمایشگاه عکس نبود. تعداد عکسهای این نمایشگاه ۲۴ عدد است اما افرادی که عکس آنها در کتاب است ۱۱۷ نفر هستند که من ۲۴ عدد از این عکس ها را برای نمایشگاه انتخاب کردهام. طبعا اگر قصد و هدف اصلیام برپایی نمایشگاه بود، از تعداد بیشتری عکس استفاده میکردم. این کتاب، مجموعهای از 117 چهره موسیقی است. البته این مجموعه شامل هنرمندان موسیقی پاپ نمیشود و تنها چهرههای موسیقی کلاسیک و سنتی را دربرمیگیرد. ترتیب عکسها به سن است و از مسنترین سوژه آغاز میشود تا به جوانترین برسد. نفر اول مجموعه عبدالوهاب شهیدی است، نوزنده عود و نفر آخر نگار نوراد نوازنده ویونسل است.
درانتخاب لوکیشن و فضای عکاسی مجموعه «سیمایی از موسیقی معاصر ایران»، سوژهها تا چه حد دخیل بودند و اینکه در انتخاب زمینه عکس و فضای عکاسی چقدر نظر سوژهها برایتان مهم است؟
تمامی لوکیشنها با نظر شخص خودم انتخاب میشد و اینطور نبود که به منزل سوژه یا جایی که مد نظر ایشان بود، برای عکاسی بروم. تمام عکسها در آتلیه شخصی خودم گرفته میشد. در تمامی عکسها سوژهها لباس سفید بر تن دارند و ساز تخصصیشان همراهشان است. شیوه عکاسی من به این صورت است که حتا دستیارانم نیز از نتیجه و کاری که میخواهم انجام بدهم، بیاطلاع هستند. با توجه به تم عکسها و حضور ساز در آنها،این پروژه بسیار وقتگیر و زمانبر بود. این کتاب از نظر حجمی، بیشترین تعداد صفحه را دارد اما از نظر تعداد عکسها، کتاب عکس سینما و تئاتر معاصر با 160 عکس در مقام اول است. دلیلی که ناشر تمام مجموعه عکسهایم هم خودم هستم همین است. چون وقتی پای ناشر و شخص دیگری به میان میآید راه برای اعمال سلیقه هم باز میشود. دوست دارم در تمام پروژهها تنها نظر و سلیقه خودم اعمال شود و به همین دلیل تمام مجموعه عکسهایم را خودم منتشر کردهام.
درباره سابقه انتشار کتابعکس در ایران برایمان بگویید و اینکه در پیاده کردن این پروژهها به خصوص پروژه عکاسی از چهرهها تا چه حد از دیگران تاثیر پذیرفتهاید؟
انتشار کتاب عکس به این صورت که من کار کردهام قبل از من تا جایی که اطلاع دارم باب نبوده و ابتکار خود من است. در انتشار مجموعه چهرهها هم الگوی خاصی نداشتم و به دلیل اینکه آغاز کار من با شروع جنگ و آن دوران ملتهب بود، بنابراین دسترسیام به الگوهای برونمرزی هم سهل و ساده نبود و الگوی خارجی هم نداشتم. در زمانی که من شروع به عکاسی کردم حتا دسترسی به یک مجله خارجی عکس هم بسیار سخت و تقریبا غیرممکن بود. آن زمان وسایل ارتباط جمعی به این صورت نبود و اینترنتی هم وجود نداشت. در ایران انتشار عکس به این صورت که من کار کردهام تا جایی که ذهنم یاری میکند، وجود نداشته است. حتا نمونه خارجی خاصی را هم نمیتوانم به صورتی که خودم کار کردهام، ذکر کنم. در خارج از کشور کتاب عکسهای زیادی از هنرمندان منتشر شده است، اما معمولا به این صورت بوده که عکس هنرمندان و چهرههای مشهور نهایتا در یک یا دوجلد منتشر شوند و به صورت تفکیکی که هر مجموعه متعلق به قشر و شاخه خاصی از هنر باشد، نمونهای ندیدهام.
انتشار مجموعه عکس آن هم به صورتی که میفرمایید به این دقت و با توجه به رشتههای خاص هنری از کجا سرچشمه گرفت و ایده اولیه این کار از کجا به ذهن شما رسید؟
از ابتدا به این صورت به آن فکر نمی کردم. ایده اولیه من خلق آرشیوی از عکسهای هنرمندان و آدمهای معروف جامعه بود. در آن زمان اصلا چنین چیزی وجود نداشت. در واقع عکاسی از هنرمندان کار مرسوم و رایجی نبود. آن زمان که من شروع به عکاسی از آنها کردم حتا برای خود هنرمندان هم جای سوال داشت. خود سوژهها هم با چنین مسالهای برخورد نداشتند و کار برایشان تازه و کمی عجیب مینمود. به دلیل علاقهام به ادبیات و پیشزمینهای که داشتم، اولین مجموعه را از ادبیات شروع کردم. نمایشگاههایی برپا کردم و کم کم از کارهایم استقبال شد و تصمیم به ادامه کار گرفتم. البته انتشار اولین مجموعه عکس من هم داستانی دارد که بارها و بارها از آن در مصاحبههایم صحبت کردهام. یکی از این ماجراها را آقای کریم امامی در مجله کلک که الان با نام بخارا منتشر میشود، نوشته است. هنگام انتشار این کتابعکسها بازخوردهای عجیبی پیش آمد. همهاش هم به دلیل تازگی کار بود. قبلا با چنین چیزی برخورد نداشتند و هیچکس از چنین مجموعههایی چیز زیادی نمیدانست. کتاب اولم با استقبال زیادی روبهرو شد و من را تشویق کرد تا بیشتر روی کارم متمرکز شوم. بعد از ادبیات، رفتم گروه دوم که نقاشان بودند و بعد هم گروه سوم که سینما و تئاتر معاصر بود و در نهایت هم گروه چهارم که جلد دوم ادبیات بود. چهرههای موسیقی هم پنجمین و آخرین کتاب از مجموعه چهرههاست.
سوژههای نمایشگاهی خود را چگونه انتخاب میکنید و اینکه به جز پرتره به چه موضوعاتی دیگری برای عکاسی علاقه دارید؟
علاقه اول من هیچگاه پرتره نبوده است. علاقه همیشگی من طبیعت بوده و هست و آن زمانی که نمیتوانستم بیرون بروم و در فضای آزاد عکاسی کنم، به عکاسی پرتره روی آوردم. اما در کل همه زمینههای عکاسی را دوست دارم. بیشترین زمانی هم که صرف یک پروژه کردم، برای همین مجموعه آخرم چهرههای موسیقی بود. سوژههای مربوط به پروژه چهرهها را هم از بین افراد مطرح انتخاب میکنم. برای هر مجموعه قالب و تم ویژهای در نظر میگیرم به عنوان مثال در یک مجموعه از لباس مشکی برای سوژهها استفاده میکنم و در یک مجموعه هم مانند مجموعه چهرههای موسیقی از لباس سفید و ساز استفاده کردهام.
اینکه برای هر مجموعه قالب خاصی طراحی میکنید به سوژهها بستگی پیدا میکند؟ منظورم این است که عکاسی از یک نویسنده با یک موسیقیدان فرق میکند؟
معمولا با شرایط ویژهای که هر پروژه دارد و با وجود ایده و تصمیمی که برای انجام کار دارم یک تم خاص را در نظر میگیرم. عکاسی پرتره از یک موسیقیدان با یک ادیب فرقی ندارد اما در هر کدام ضوابط خاصی را رعایت میکنم و برای هر کدام ایده و فکر خاصی دارم.
در مقایسه با بقیه مدیومها مانند تلویزیون، مطبوعات و سینما قدرت مدیوم عکس را تا چه اندازه میدانید و دامنه ارتباطی یک عکس با جامعه تا کجا امتداد دارد؟
عکس سریعتر و راحتتر گرفته و پخش میشود و اینکه عکس مدیومی مردمیتر است. چیزی که وجود دارد این است که عکس پایه مدیومهای دیگر مانند سینما و مطبوعات است. امروز هم که با وجود دوربینهای پیشرفته موبایل عکاسی راحتتر شده و فضای مجازی هم به کمک عکس آمده و همه این چیزها روی دیده شدن عکس اثر میگذارد.
از فعالیتهای تازه خود بگویید و اینکه چه کتابعکسهایی قرار است به زودی از شما منتشر شود؟
کتاب «لند اسکیپ»های من احتمالا تا سال دیگر چاپ و منتشر میشود. مجموعه عکس جلد دوم انقلاب هم بهزودی درمیآید و یک مجموعه شعر هم دارم که بهزودی منتشر میشود. این مجموعه تنها شامل اشعار من است و حاوی عکس نیست. کلا با مجموعه شعروعکس موافق نیستم. نام این مجموعه شعر «وقتی به عکسهایم نگاه میکنم دلم برای آقای داگر میسوزد» است. لازم است این نکته را هم برای کسانی که کمتر با هنر عکاسی آشنایی دارند یادآوری کنم که داگر اولین عکاسی است که روش داگرئوتیپ را در عکسبرداری ایجاد کرده است.
در طول تمام سالهایی که عکس انداختهاید، نمایشگاه برپا کردهاید و همچنین تمام این پروژههای عکاسی از چهرهها، مطمئنا پشت تمام اینها هدفی غیر از صرفا عکاسیکردن بوده است. آن هدف چیست؟ آیا چیزی مانند تاریخ نگاری مصور یا چیزی شبیه به آن مدنظرتان بوده است؟
من در درجه اول کاری را میکنم که دوست دارم. قصدم از همان ابتدا هم انجام کاری مفید بود. هنری که روی هوا باشد و کارایی نداشته باشد، دوست ندارم. تمام این پروژهها برایم راضیکننده بود. عکاسی برای من همه چیز است و عکاسی را خیلی دوست دارم. چیزی که بیشتر از همه خوشحالم میکند این است که عکاسی حرفه و درآمدم است و درآمد و حرفهام از چیزی است که دوست دارم.
نظر شما