نجیب محفوظ، نویسنده فقید مصری و نخستین مسلمان برنده نوبل ادبیات، همچنان در بین عربها و مصریها محبوب بوده و پدر معنوی آنها به حساب میآید. او نویسندهای بود که حتا یک بار هم از مصر خارج نشد، اما صیت شهرتش جهان را در برگرفت. محفوظ در روزهای آخر زندگیاش با پائولو کوئیلو دیدار کرد و نویسنده برزیلی او را الهامبخش خود برای نوشتن کتاب «کیمیاگر» دانست.
سلماوی مینویسد ملاقاتی که بین این دو نویسنده در سال 2005 و در آخرین روزهای زندگی محفوظ اتفاق افتاد، دیداری بود انسانی و معنوی و پر از خنده و شوخی.
محفوظ زمانی که نویسنده برزیلی را در مقابل خود دید به او گفت: «ریشهای تو مثل ریشهای من رشد کرده است» کوئلیو نیز در جواب گفت: «بله میبینی که همهاش هم خاکستری است، مثل تو استادم» و همه حاضران خندیدند.
هردو نویسنده از کتابهایشان با هم حرف زدند و کوئلیو گفت که از کتاب «راه/ الطریق» نوشته محفوظ بسیار تاثیر پذیرفته است تا جایی که رمان «کیمیاگر» را با الهام از آن نوشته است؛ شخصی که در رمان «کیمیاگر» در جستجوی گنج است شباهت زیادی به قهرمان داستان «راه» دارد که به دنبال پدرش میگردد؛ هردوی آنها در جستجوی حقیقتاند.
او هم چنین به محفوظ گفت، زمانی که آثار شما را خواندنم بدون کمترین مقاومتی تسلیم آنها شدم در حالی که گاهی با خواندن بعضی از کتابها مقاومت میکنم. محفوظ نیز با فروتنی همیشگیاش گفت: «شما هم بدون هیچ مقاومتی دنیا را با آثارتان درنوردیدهاید. آثار شما به بیش از 56 زبان ترجمه شده و بیش از 60 میلیون نسخه فروش داشته است و این یعنی تسلیم خوانندگان» نویسنده برزیلی نیز در جواب گفت: « اما شما بودید که نوبل را بردید.»
محفوظ با لحن جدیتری ادامه داد: « احساس میکنم که روزی شما هم این جایزه را خواهی برد و چرا که از همه معیارهای و شایستگیهای لازم برخوردارید. مهمتر آنکه ادبیات شما خاص انسان و ارزشهای والای انسانی، صلح و دوستی بین همه ملتها است و دوم اینکه محبوب هستید.»
سلماوی در ادامه مینویسد که کوئلیو ابراز خوشحالی کرد وقتی دید که محفوظ در سن 90 سالگی هنوز سیگار میکشد و محفوظ باناراحتی گفته بود که دکتر اجازه کشیدن فقط یک سیگار را در روز به او داده است.
کوئلیو در هنگام خداحافظی و در حضور جمع، رو به محفوظ گفت: «پیش از این تنها یک بار، سال 1978 به مصر آمدم که با دیدن عظمت اهرام ثلاثه مصر، ایده نوشتن رمان «کیمیاگر» در من شکل گرفت. این دومین بار است که به مصر میآیم و و دیدار محفوظ برایم مثل تماشای عظمت آن اهرام ثلاثه باشکوه و الهامبخش بود.»
نویسنده رمان «کیمیاگر» در آخر نسخهای از ترجمه عربی رمان «کیمیاگر» را به محفوظ تقدیم کرد که بر روی آن نوشته بود: « تقدیم به کسی که از او بسیار آموختم.»
نظر شما