محمد دهقانی در نشست تخصصی «اقتباس؛ از داستان تا فیلمنامه»:
در اقتباس سینمایی خلاقیت تقوایی از فرمانآرا بیشتر است/سینمای بدون ادبیات قابل تصور نیست
محمد دهقانی در نشست «اقتباس؛ از داستان تا فیلمنامه» گفت: به عقیده من خلاقیتی که آقای تقوایی در نمایش داستان غلامحسین ساعدی به کار بردهاند به مراتب چشمگیرتر از اثر فرمانآراست. فرمانآرا در اثر خود بسیار پایبند به داستان بوده است و خیلی از دیالوگها عیناً در فیلم آمده است. در حالی که تقوایی براساس نیازهای یک فیلمساز حرفهای قسمتهایی از داستان را تغییر داده است.
دکتر محمد دهقانی در ابتدای این نشست گفت: هدف از برگزاری این نشست آشنایی کارآموزان برای ایجاد ارتباط بین ادبیات و سینماست؛ چراکه سینمای بدون ادبیات قابل تصور نیست و یا حتی اگر قابل تصور باشد جذابیت مشخصی ندارد. اشتراک اساسی سینما و ادبیات در روایت است.
این پژوهشگر ادبیات در توضیح روایت عنوان کرد: در اقتباس داستان تبدیل به فیلم میشود. همه ما میدانیم که وقتی فیلم میبینیم یا داستانی را مطالعه میکنیم به دنبال روایتی مشخص هستیم. روایت یعنی قصه یا داستانی که ابتدا، میانه و انتهای داشته باشد.
این مترجم کشورمان ادامه داد: وقتی به زندگی خودمان نگاه میکنیم سرتاسر آن روایت است اما لزوما آنچه که به آن میپردازیم جذاب و دیدنی نیست؛ پس باید نکاتی رعایت شود. اگر روایت را کنار بگذاریم، بدون شک تفاوتهایی میان سینما و ادبیات وجود دارد. برای مثال ما معمولا فیلم را در جمع میبینیم اما رمان یا داستان را در تنهایی خودمان میخوانیم. معمولا فیلم را در یک جلسه دو ساعته مشاهده میکنیم اما کتاب را ممکن است در طی چند روز و حتی یک ماه بخوانیم.
او ادامه داد: فیلم وسعت داستان را ندارد بنابراین خیلی از جزییات حذف میشود. در حالی که در داستان گاهی چندین صفحه به توصیف یک صحنه اختصاص داده میشود. برای مثال در داستانهای بالزاک 10 یا 20 صفحه توصیف داریم اما یک فیلمساز حرفهای این توصیفات را در چندثانیه بیان میکند. در داستان راوی به درون احساسات نفوذ میکند و شرایط را برای ما توضیح میدهد و به این شکل ما متوجه وضعیت شخصیتهای داستان میشویماما در فیلم وضعیت به شکل دیگری است.
این پژوهشگر حوزه ادبیات با اشاره به چگونگی انجام اقتباس گفت: اقتباس وقتی انجام میشود که یک رمان را تبدیل به فیلمنامه کنیم حال این تبدیل میتواند در ذهن فیلمساز باشد و یا به شکل مکتوب نوشته شود. برای درک بهتر این موضوع به دو فیلم اقتباسی اشاره میکنیم؛ نخست فیلم «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری که بهمن فرمانآرا آن را اقتباس کرد و فیلم «آرامش در حضور دیگران» که ناصر تقوایی آن را از داستان غلامحسین ساعدی اقتباس کرده است.
او ادامه داد: به عقیده من خلاقیتی که آقای تقوایی در نمایش داستان غلامحسین ساعدی به کار بردهاند به مراتب چشمگیرتر از اثر فرمانآراست. فرمانآرا در اثر خود بسیار پایبند به داستان بوده است و خیلی از دیالوگها عیناً در فیلم آمده است. در حالی که تقوایی براساس نیازهای یک فیلمساز حرفهای قسمتهایی از داستان را تغییر داده است. برای مثال در کار فرمانآرا شخصیتها دقیقا مانند داستان گلشیری آمده است. اما در کار تقوایی شخصیتها تغییر کرده است و این بیانگر ویژگیهای یک فیلمساز موفق است.
او افزود: در کار ساعدی شخصیتهای زن غالبا نام دارند و با اسامی مانند منیژه، آمنه و مهلقا به آنها پرداخته شده است. حتی جالب است که بدانید شخصیتهای فردی نیز در این داستان نام دارند اما تمامی مردها بینام هستند و با تیپهایی مانند دکتر، سرهنگ و مرد چشمآبی به آنها پرداخته شده است.
دهقانی با اشاره به اهمیت نامها در داستان عنوان کرد: نام در داستان بسیار اهمیت دارد اگر به تاریخچه این موضوع نگاه کنیم متوجه میشویم که در داستانهای کهن اغلب شاهد نامگذاری افراد حاضر در داستان نبودیم اما در داستان جدید همه افراد نامی برای خود دارند و به این شکل برای آنها کاراکترسازی شده است. وقتی ما برای فرد حاضر در داستان نام نمیگذاریم یعنی برای آنها تیپسازی کردهایم اما وقتی نامی به آنها اختصاص داده میشود یعنی به کاراکترسازی پرداختهایم. تقوایی در فیلم خود برای برخی از شخصیتهای مرد کاراکترسازی کرده است اما سایر مردها را بدون نام و براساس تیپ آنها آورده است. او با این کار میخواسته وجهی از کاراکتر کم کند و بگوید مردها کاراکتری ندارند و نماینده صنفها با تفکر مشخصی هستند.
این استاد سابق دانشگاه تهران ادامه داد: در داستان ساعدی کلاغ مولفه بسیار مهمی است اما در فیلم تقوایی حذف شده است و جای خودش را به جغد داده است. در فرهنگ ما جغد و کلاغ هر دو شوم هستند اما در فرهنگ غربی جغد نشانه حکمت و دانایی است و تقوایی به این شکل دست به ایجاد پارادوکسی را در داستان داشته است. از طرفی تقوایی در داستان کلاغ را حذف کرده و جغد را آورده است تا مخاطب نیمنگاهی نیز به بوف کور صادق هدایت داشته باشد و به این ترتیب میان داستان هدایت و ساعدی ارتباطی برقرار کند.
دهقانی در بخش پایانی صحبتهایش گفت: تمامی این صحبتها مطرح شد تا بگویم گاهی نیاز است که یک فیلمساز حرفهای در اقتباس از یک اثر ادبی صحنههایی را دور بریزد یا صحنههایی را اضافه کند. کاری که ناصر تقوایی بهخوبی از پس آن برآمده است. اگر به داستان شازده احتجاب نیز اشاره کنیم باید بگوییم که فرمانآرا در آن اثر برخی صحنهها را بیدلیل کش داده است و برخی صحنهها را بیدلیل حذف کرده است. که این کمی مخاطب را اذیت میکند.
سیوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران ۲۵ تا ۳۰ مهرماه سالجاری در پردیس سینمایی ملت برگزار میشود. برنامههای بخش «کتاب و سینما»ی این جشنواره با همکاری موسسه خانه کتاب اجرا میشود.
نظر شما