به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ایلام، بهروز سپیدنامه شاعر، مترجم و عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام، برای سربلندی و افتخار و عزت نام سرزمینمان ایران چند شعر سرود و آنها را در اختیار ایبنا قرار داد.
وطن… ای وطن… ای وطن
فدای تو سرمایه جان و تن
در آئینههایت خدا جاری است
نگاهت سحرگاه بیداری است
به ما دادهای شور لبخند را
بلندای کوه دماوند را
از آغاز هستی کران در کران
تجلیگه جمله نام آوران
همانان که با خون وضو ساختند
و تا مرز دیدار او تاختند
همانان که بر اهرمن تک زدند
صلای بلندی به «میمک» زدند
همانان که در عاشقی فانیاند
اساطیر جاوید «شرهانی» اند
گسستند زنجیر تن جان شدند
شهیدان گمنام «مهران» شدند
شکستند در بزم خون جام را
پُر آوازه کردند «ایلام» را
دل مردمانش بر آئین بود
شعار شب و روزشان این بود:
«اگر سر به سر تن به کشتن دهیم»
محال است کشور به دشمن دهیم
•••••••••••••
فارغ از خود گشتی و در بیخودی
در «محرم» «کربلای یک» شدی
پاره کردی پرده پندار را
اوج دادی «نقطه ایثار» را
مثل اشک از چشم آویزان شدی
برنو دست «قلاویزان» شدی
آسمان را ریختی در کولهات
عشق جاری میشد از «چنگوله» ات
•••••••••••••
و دشمن در این رزم ایمن مباد
شب و روز او جز به شیون مباد
به جز خشم در کوی و برزن مباد
«چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد»
به ایوان شب ماه روشن دهیم
سر خویش در راه میهن دهیم
و درس صلابت به آهن دهیم
«اگر سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم»
زمین عرصه رزم شیران شود
زمان جلوهگاه دلیران شود
شبستان روشن ضمیران شود
«دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود»
نظر شما