نقد و تحلیلی بر رمان «کتاب سیاه» ارهان پاموک به فارسی منتشر شد.
رمان «کتاب سیاه» پیشتر با ترجمه عینله غریب در نشر چشمه منتشر شده است.غریب شماری از رمانهای پاموک را به فارسی ترجمه و منتشر کرده است،رمانهای «جودت و پسران»،«شوری در سر»،«نام من سرخ» از جمله این ترجمههاست
رمان «کتاب سیاه»، اثر ارهان پاموک از مهمترین رمانهای نامتعارف، متفاوت و درعینحال منحصربهفرد ادبیات مدرن ترک محسوب میشود. این رمان از منظر ساختار، سبکوسیاق و غنای محتوا، نهتنها در میان آثار پاموک بلکه در ادبیات ترکیه به مفهوم عام آن نیز، یکی از شگفتانگیزترین و بینظیرترین رمانها به شمار میآید. احساسی که از عمقِ منحصربهفرد و بهت و حیرتی مداوم نشئت میگیرد ـ با توجه به دقتی فراوان ـ که از خواندن این رمان به مخاطب آن دست میدهد، به مفهوم واقعی کلمه بیهمتاست. تصادفی نیست که دوستداران این رمان، همانها که این رمان را نه یکبار بلکه بارها و بارها میخوانند، پس از خوانش نخستشان، احساسات و عواطف خود را با هیجانی آنچنانی با یکدیگر در میان میگذارند. بیشتر اوقات آنهایی که برای بار نخست این رمان را خواندهاند، از سویی از خاصبودگی و متفاوت بودن آن میگویند و از سوی دیگر اشاره میکنند: «خیلی شبیه ماست، آشناست، مالِ خود ماست، بومی همین جاست...» با توجه به همین نکته بهنظر میرسد که این دو منظر متناقضنما، برای کشف اسرار کتاب سیاه، نقطهی عزیمت خوبی باشند.
در مقدمه این اثر آمده است: رییس آکادمی سوئد، هوراس آنژال، که پاموک را از بابت مجموعه آثارش شایسته دریافت جایزهی نوبل ادبیات دانست، در مصاحبهای که در تاریخ 12 اکتبر سال 2006 برای توضیحِ این انتخاب با جمعی از خبرنگاران داشت، کتاب سیاه را برترین اثر پاموک دانست. عمق و غنای کتاب سیاه برای مخاطبی که برای نخستین بار آن را میخواند، زمانی آشکار میشود که این مخاطب فارغ از ژرفای کمنظیر و دیگر ویژگیهای فوقالعاده متن، آن را همانطوری که یک رمان رئالیستی معمولی و متعارف را میخواند. بنیادیترین ویژگی ساختاری این رمان که در عین حال به اسرارآمیز بودن آن نیز منجر میشود، در کنار تأثیرگذاری و تکاندهنده بودنش، و برخلاف ساختار ظاهری آن، که نظیر هر رمان پلیسی ـ جنایی معمولی و متعارف دیگری است، در این نکته نهفته که مخاطب معمولی به جرئت تا نیمی از کتاب هنوز کاملاً به موضوع اصلی رمان پی نمیبرد. در حقیقت کتاب سیاه یک رمان پلیسی ـ جنایی است که در آن «غالب»، یک وکیلمدافع سیوسهساله که همراه همسرش، رؤیا، در محله نیشانتاشی شهر استانبول ساکن است، دنبال همسر و پسرعمومی گمشدهاش، جلال سالک که روزنامهنگاری فوقالعاده است، کلی از کوچه و خیابانهای استانبول را زیر پا میگذارد. اما، این رمان برخلاف رمانهای پلیسی ـ جنایی معمولی، بهمسائلی میپردازد، به جاهایی سرک میکشد، و از معناهایی میگوید که در رمانِ کارآگاهی آنچنان متداول نیست.
«کتاب سیاه» از ساختاری دستنیافتنی برخوردار است: این رمان در ابتدا رمانی خانوادگی بهنظر میرسد. کمی بعد، ضمن پرداختن به زندگی روزمره یک وکیل مدافع جوان که در کوچهپس کوچههای شهر استانبول دنبال همسرش میگردد، به رمانی پلیسی ـ جنایی شبیه شده و هنوز به نیمه نرسیده، یا به بیانی دقیقتر پس از صد و پنجاه صفحه نخست، مخاطب را با وجوهِ عمیق یک تحقیق فلسفی، جامعهشناختی و مردمشناسانه مواجه میکند؛ روایتی از تضاد هویت فردی و ملی، ویژگیهای ریزودرشت و درعینحال شکننده شخصیت انسانی، سبک و سیاق حیاتِ تاریخی استانبول و جنبههای فلسفی زندگی در یک شهر هزاران ساله اما پژمرده و افسرده ... انگار مخاطب نه با یک رمان بلکه با یک پژوهش جامعِ انسانشناسانه روبهروست.
نظر شما