به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،‌رمان «زندگي پس از زندگي»، توسط سید سعید کلاتی به فارسی برگردانده شده و در شمارگان 1000 نسخه و در 600 صفحه توسط نشر هیرمند چاپ و روانه بازار نشر شده است.
 
 کيت اتکينسون (متولد 20 دسامبر 1951، يورک، انگلستان) رمان‌نويس بريتانيايي است که آثارش به داشتن داستان‌هاي پيچيده، شکل تجربي خاص و شخصيت‌هاي عجيب معروف‌ هستند.
 
اتکينسون که از کودکي عاشق خواندن بود در دانشگاه داندي در رشته ادبيات انگليسي ثبت‌نام کرد و در سال 1974 مدرک کارشناسي ارشد خود را گرفت. وي تحصيلات خود را تا مقطع دکتراي ادبيات در آمريکا ادامه داد، اما به گفته خود هرگز نتوانست از پايان نامه‌اش دفاع کند. اگرچه او موفق به اخذ مدرک دکترا نشد، اما تأثير مطالعات وي درباره عناصر سبک پست مدرنِ نويسندگان آمريکايي، مانند کورت ونه گات بر آثارش، کاملاً محسوس است.
 
اتکينسون در اواخر دهه‌هاي 1970 و دهه 1980 داستان­های زيادي نوشت، اما در بسياري‌ از آنها نتوانست از علایق ادبي خود بهره بگيرد تا اين که بالاخره در سال 1986 مقام اول مسابقه داستان‌نويسي «داستان کوتاه زنان» را کسب کرد. اتکينسون در سال 1993 با داستان کوتاهي به نام «مادران کارميک، داستان يا واقعيت؟» موفق به دريافت جايزه «‌ايان سنت جيمز» شد. اين داستان کوتاه روايتگر سرنوشت دو زن بود که به دليل اقدام به خودکشي در بيمارستان بستري شده بودند.
 
به گزارش ساندي تايمز، نخستين رمان اتکينسون، «پشت صحنه موزه» در سال 1995 موفق شد با دريافت جايزه کتاب سال وايتبِرد به يکي از کتاب­هاي پرفروش سال تبديل شود. دومين رمان اتکينسون، «چوگان انساني»، در سال 1997 منتشر شد که بر پايه نمط فلش­بک به روايت تاريخي داستان خانواده فيرفکس مي‌پردازد. تمايل اتکينسون به استفاده از صنايع ادبي در رمان بعدي­اش، «احساسات مرموز»  (2000)، به طرزي چشمگيري ملموس است. او در اين رمان از منابع مختلف براي توصيف موقعيت­ها و شخصيت­هاي خاص استفاده کرده است.
 
از ميان آثار اتکينسون «زندگي پس از زندگي» (2013) به‌شدت تحسين منتقدان را برانگيخت. اورسلا تاد شخصيت اصلي اين رمان است که چندين بار مي­ميرد و باز زنده مي­شود. اورسلا در هر زندگي جديدش با انتخاب­ها و موقعيت­هاي مختلفي رو‌به‌رو مي­شود که مي­توانند مسير تاريخ بشر را تغيير دهند. اورسُلا تاد در يکي از شب­هاي سرد و برفي زمستان سال 1910 در خانه­اي در حومه لندن متولد مي‌شود. هنگام تولد بند ناف دور گردنش مي‌پيچد و اين باعث مرگش مي­شود. همان شب اورسلا دوباره متولد مي‌شود و زنده مي‌ماند تا اين بار بتواند داستانش را تعريف کند. اين رمان در سال 2013 جايزه کتاب کوستا براي بهترين رمان را به خود اختصاص داد.