ناهید معتمدی، استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی معتقد است اگر کتابخوانی در خانه، مدرسه و محیطهای فرهنگی و آثار باکیفیت، بهدرستی و بهصورت زنده و پرشور با پیوندی دوسویه همراه شود، میتواند سه نیاز بنیادی کودک شامل نیاز عاطفی، شناختی و شخصیتی را برآورده کند.
نیاز عاطفی: پرورش عاطفی و برقراری رابطه احساسی درست، نخستین نیاز روحیـ روانی بشری است یعنی پاسخ به نیاز دوستداشتن و دوست داشته شدن، نیاز به شادی و نشاط و ایجاد تحرک، امید و شناخت دردها و راه غلبه بر نومیدی که در نهایت به سامان بخشی عواطف بچهها میانجامد. شادی در آثار تالیفی ما خیلی کمرنگ است. همچنین از موضوع و مضمون عشق هم کمتر پردازشی در آثار کودک میبینیم.
نیاز شناختی: انسان برای سازگاری با محیط و در صورت ضرورت تغییر و بهسازی جامعه و جهان، نیاز به شناخت جهان پیرامون خویش دارد و ضروری است که بهتدریج از مرحله شناخت حسی و برقراری پیوند عاطفی صرف، فراتر رفته بهسوی درک و تفکر انتزاعیـ فلسفی حرکت کند، تا در نهایت به اندیشهای پویا و تفکر انتقادیـ اجتماعی دست یابد. کتاب و کتابخوانی با پرورش قوه تخیل و گسترش قدرت تفکر، راه را برای دستیابی به این اهداف باز میکند.
نیاز شخصیتی: هر فرد دارای شخصیتی متفاوت و فردیتی متمایز و هویتی یگانه است، اما راه دستیابی به چنین استعلالی کاری ساده نیست، کتاب و کتابخوانی شاهراهی است برای رسیدن به استقلال فردی و هویتیابی، در عین هموار کردن راه جامعهپذیری و تفکر اجتماعی یعنی تلاش برای تخصص آزادی فردی و حقوق شهروندی و مدنی.
بنیادهای عادت به مطالعه و علاقهمند کردن کودکان در خانواده شکل میگیرد و حتی پس از ورود به دبستان باز هم خانواده در برانگیختن آنها در عادت پایدار کتابخوانی اهمیت و جایگاه خود را از دست نمیدهد. برای استمرار این ارزش در خانواده، والدین باید به شناخت و آگاهی در فایدههای کتابخوانی رسیده و خود اهل مطالعه باشند، با توجه به چنین واقعیتی است که ترویج کتابخوانی ابعاد گوناگونی مییابد. برای پیشبرد آن لازم است به حوزههای گوناگون از سطح خانواده تا سطح توسعه فرهنگ ملی توجه شود.
اگر نویسندگان با درک و هشیاری و آگاهی ملی، کتابهای با کیفیت و هماهنگ با توانمندیهای مخاطبان خلق کنند که کودک و نوجوان را ارضاء کند و به آنها شناخت و آگاهی بدهد، آموزگاران از سنتهای کهنه آموزشی و انباشتن ذهن کودک از مطالب حفظکردنی دور شوند و کلاس را به محیط سرشار از تخیل و لذت و قصه تبدیل کنند و اگر آموزش و پرورش ساعاتی برای مطالعه آزاد برنامه درسی درنظر گیرد و در کتابخانه مدرسه کتابهایی بهروز و درخور کودک و نوجوان وجود داشته باشد، اگر کتابدار باتجربه و علاقهمند به مطالعه با شگردها و خلاقیتی که شایسته یک کتابدار موفق است، کودکان و نوجوانان را در این راه یاری کند؛ فرهنگ کتابخوانی در جامعه رشد میکند.
تنها عادت به کتاب خواندن کافی نیست؛ در کشورهایی که چنین فرهنگی پا نگرفته، لازم است به برنامهریزیهایی برای گسترش عادت کتابخوانی اندیشید. برنامههای همهجانبه، گسترده و حلقههای زنجیرهای چندگانه آن، خانه، مدرسه آموزشگاه، کتابخانهها (عمومی، دولتی و غیردولتیـ نهادهای فرهنگی) سازمان نشر نهادهای مدنی، آموزش و پرورش، حتی وزارت ارشاد، آموزش عالی و صداوسیما، همه دستاندرکاران، نهادهای دولتی و غیردولتی، همه و همه در پیشبرد این زنجیره سهیم هستند.
باید سعی شود روند رشد اقتصادیـ اجتماعی و فرهنگی و عادت به مطالعه به فرآیند تکاملی تاریخیو خودانگیخته درآید. در برنامههای راهبری و فرهنگ ملی و توسعه رشد داده شود. کتاب مناسب با بهای مناسب، تأکید بر مطالعه آزاد از سوی مربیان و کتابداران در کتابخانههای دولتی و عمومی، در بخش تولید کتاب (نوشتن کتاب، تولید، بخش و توزیع همخوان با توانمندیهای ذهنی و روانی کودکان و نوجوانان) همه گامی فراملی است به گسترش و توسعه فرهنگیـ ملی برای داشتن جامعهای آگاه با شرح مطالعه در سطح بالا، بنمایه همه این روند درگیر و تألیفات باکیفیت، به شکلی که مخاطبان را برانگیزد و سرشار از شادی و نشاط کند، به آنها آگاهی بدهد علاقهمند به کتاب خواندن کند و عادت پایدار در آنها بهوجود آورد تا جایی که خواندن کار روزانه هر کس باشد.
به هر حال دستیابی به توسعه فرهنگی و ترویج گسترده کتابخوانی درگیر و تحول ساختاری و فرهنگی و ایجاد نهادهای فراگیر ملی است. نهادینه شدن کتابخوانی در سطح جامعه در صورتی موفقتر خواهد شد که کتاب و تألیفات در ابعاد گوناگون هماهنگ با پیشرفت فرهنگ پیشرو و روزآمد بودن کودکان و نوجوانان باشند تا ذهن و روان آنها را برانگیزد و به مطالعه علاقهمند کند.
نظر شما