انتشار تازهترین شماره فصلنامه نقد کتاب «کلام، فلسفه، عرفان»/ مطالعه «نقد فلسفه در ایران» به قلم استاد فلسفه دانشگاه تهران
پنجمین و ششمین شماره از فصلنامه نقد کتاب «کلام، فلسفه، عرفان» با انتشار مقالات علمی در حوزههای مرتبط با فلسفه به چاپ رسید. خوانندگان در این شماره از فصلنامه میتوانند مقالهای با عنوان «نقد فلسفه در ایران» به قلم دکتر رضا داوری اردکانی، استاد ممتاز فلسفه دانشگاه تهران را از نظر بگذرانند.
داوری اردکانی در مقاله خود به این موضوع میپردازد: «اگر کسی گمان میکند که نقد یک فلسفه ورود در جزئیات آراء و رد و اثبات آنهاست و ما هم میبایست در آراء فیلسوفان چون و چرا کنیم و آن را با میزان طبع و رأی خود یا با اقوال مشهور بسنجیم و رد و ابطال و اثبات و تحکیم کنیم، با من در معنی نقد اختلاف دارد. او نقد را مخالفت و موافقت و نفی و رد و اثبات میداند و من آن را این میدانم که معلوم کند آنچه نقد میشود چیست و برای چه پدید آمده است و ما با آن چه نسبت و سروکار داریم و راهش به کدام سمت است و بالاخره چه بر سر ما میآورد و بر سرش چه میآید؟ با این توضیح، ما هنوز نقد نداریم. نه اینکه مقالاتی در نقد فلسفهها و کتابهای فلسفه نوشته نمیشود اما این نقدها معمولاٌ در بهترین صورت متضمن تذکرهای صوری و جزیی است و اگر به مضمون بپردازند کارشان غالباً مخالفت و رد و نفی یا موافقت و اثبات و تحسین مطالب از موضع ایدئولوژیک است، نقد، حکم کردن درباره چیزها و قراردادن آن در جای معین است و این چنین حکم کردن اشراف و تصلع و ثبات عزم و رأی میخواهد و صاحب آن، باید از خرد خود بنیادی بهره داشته باشد که جهان با آن ساخته و مسخر شده است و میشود.»
به اعتقاد این استاد ممتاز فلسفه، تاریخ فلسفه چنان که میدانیم با جدل آغاز شده است. سقراط با جدل راهی از حکمت نیاکان و اسلاف خود به فلسفه گشود. او به یافت تازهای از وجود انسان و علم و عمل رسیده بود. او درک و فهم زمان خود را نقد کرد و مهم اینکه پرسش از ذات را پیش آورد و نشان داد که این پرسش تا زمان او مطرح نبوده است. اکنون نمیدانیم که پس از آن هم استعداد شنیدن این پرسش و تأمل در آن چندان زیاد نبوده است.
در بخشی از این مقاله میخوانیم: «وقتی فلسفهدانان ما به فلسفه اروپایی بیاعتنایی کردند، فرستادن محصل به اروپا برای تحصیل فلسفه وجهی نمیتوانست داشته باشد. پس کار فلسفه به تصادف و تفنن بسته شد و حتی پس از تأسیس دانشگاه و تدریس فلسفه آشنایی درست و کافی با فلسفه اروپایی حاصل نشد و ما همچنان در مرحله آموختن و فراگرفتن ماندیم. در این مرحله به نقد و نقادی نمیتوان پرداخت. هماکنون هم ما بیشتر فلسفه را مثل یک علم میآموزیم ولی فلسفه محدود در «علم فلسفه» نیست. تفاوت فلسفه با علوم این است که فلسفه برخلاف علوم در صورت رسمیاش به کار نمیآید و اگر به باطن آن نرسیم ظاهرش سود ندارد. فلسفه تفکر است و از این حیث با علوم که یکسره آموختنیاند در یک عرض قرار نمیگیرد.»
خوانندگان در ادامه مطالعه این فصلنامه میتوانند، مقالاتی با عناوین «میراث عرفانی ایران»، «تعلیقاتی بر کتاب پدیدارشناخت تاریخ استعلایی فلاسفه اسلامی»، «روششناسی علم کلام در بوته نقد» و «درباره کتاب ابن عربیپژوهی» را از نظر بگذرانند.
«ارمغانی نفیس برای سهروردیپژوهی معاصر» مقالهای است که حسن سید عرب، سهروردیپژوه آن را نگاشته است. این مقاله ضمن اشاره به پیشینه سهرودیپژوهی در ایران و ضرورت توجه بیشتر به واکاوی ابعاد پنهان شخصیت و میراث فکری شهابالدین سهروردی، ضمن اشاره به نقاط قوت این مجموعه مقالات (سهرودی پژوهی) در محورهایی همچون توجه به آخرین نوشتههای ناظر به اصول فلسفه اشراق، جامعیت و تنوع موضوعی، توجه به فلسفه مقایسهای، دقت در انتخاب مقالات و ویرایش محتوایی و صوری مجموعه و ... به بررسی این اثر پرداخته است. در پایان هم نکاتی اصلاحی ـ پیشنهادی به منظور ارتقای اثر مطرح شده است.
سید عرب در بخشی از مقاله خود چنین نوشته است: «سهروردیپژوهی معاصر در ایران نیاز فراوان به بررسی جنبههای مختلف فلسفه اشراق دارد و این نیاز در مراحل نخستین با تألیف مقالات تخصصی ممکن میشود. از این حیث جمعآوری و انتشار منابعی از این دست از بایستههای علمی در این زمینه است. مقالات پژوهشی کمک میکند بخشی از ابهام فلسفه سهروردی برطرف شود. گاه این نیاز با نوشتن کتابهای مستقل برآورده نمیشود. به نظر میرسد در حوزه سهرودیپژوهی این نیاز بیشتر به چشم میخورد. سبب این نیاز هم به جهت پیچیدگیها و نیز فقدان تبیین صحیح فلسفه اشراق به لحاظ تاریخی بوده است. البته میتوان با بررسی بیشتر، مواردی دیگر به آن افزود. با وجود این، تاکنون منابع متعددی مشتمل بر مجموعه مقالات در حوزه سهرودیپژوهی تألیف و گردآوری شده است. تعدد این منابع موجب مطرح شدن دیدگاههای روشنی درباره فلسفه اشراق است.»
«میراث علمی و فلسفی ابنسینا»، «نقد و بررسی کتاب تاریخ تصوف (1)» و «ملاحظاتی علمی – فرهنگی درباره متافیریک» و «نقدی بر کتاب اسلام، مدرنیته و علوم انسانی» از دیگر مقالاتی است که در اختیار خوانندگان و علاقهمندان قرار گرفته است.
«نقدی بر تاریخ فلسفه تحلیلی: از بولتسانو تا ویتگنشتاین» مقالهای است که جلال پیکانی و بیتالله ندرلو آن را درباره کتابی با عنوان «تاریخ فلسفه تحلیلی: از بولتسانو تا ویتگنشتاین» نوشتهاند. نویسندگان در این مقاله، ابتدا گزارشی مختصر از ورود و تطور فلسفه تحلیلی در ایران، از زمان ترجمه «رساله منطقی ـ فلسفی ویتگنشتاین» تا توجه تقریبا انحصاری به فلسفههای مضاف، بیان کردهاند. سپس به ذکر مهمترین مراکز ترویج فلسفه تحلیلی در ایران معاصر پرداختهاند. در قسمت بعد مشکلات و موانع موجود بر سر راه گسترش فلسفه تحلیلی ـ که مهمترین آنها عبارت است از غلبه تقریباً تام فلسفه قارهای، و همچنین دشواریهای ترجمه آثار تحلیلی، به اختصار بیان شده است. مهمترین نقطه قوت این کتاب جامعیت نسبی آن و احاطه کامل مولف بر مسائل فلسفه تحلیلی و همچنین استفاده از رویکرد تحلیلی برای گزارش فلسفه تحلیلی است. از منظر نویسندگان این مقاله، نقص اصلی کتاب مذکور عبارت است از التفات اندک به برخی جریانهای فلسفه تحلیلی، نظیر مکتب آکسفورد.
علاقهمندان حوزه فلسفه در این فصلنامه میتوانند علاوه بر مطالعه مقالات منتشر شده در بخش «پیشنهاد برای مطالعه» با چندین کتاب انگلیسی، فارسی و عربی در حوزه فلسفه آشنا شده و در پاپان نیز گزارشی از نشست نقد کتاب «آفاق حکمت در سپهر سنت» و «سهروردی، افکار و آثار او: تاملی در منابع فلسفه اشراق» را مطالعه کنند.
جدیدترین شماره فصلنامه نقد کتاب «کلام، فلسفه، عرفان» از سوی موسسه خانه کتاب با سردبیری، مالک شجاعیجشوقانی منتشر شده و به بهای 6 هزار تومان به فروش میرسد.
نظر شما