امیرحسن چهلتن معتقد است یکی از ملاکهای شناخت کشوری مانند ایران خواندن ادبیات ایران در خارج از ایران است؛ آثار ما ترجمه نمیشوند بنابراین خوانده هم نمیشوند و این یکی از مهمترین دلایل جا نداشتن ادبیات ایران در جایزه نوبل است.
وی در پاسخ به این پرسش که: «چرا نویسندهای مانند یاشار کمال جایزه نوبل نمیگیرد؟» افزود: دعوای دهاتیها برای مردم دنیا جذابیت چندانی ندارد. من شناخت کاملی نسبت به آثار یاشار کمال ندارم اما همین قدر میدانم که تا به حال آثار نویسندگان ایرانی هم به زبانهای متخلف دنیا ترجمه نشده است.
چهلتن توضیح داد: این که میگویند آثار سیمین دانشور ترجمه شده درست نیست. در واقع ناشری غیر معتبر برای مطالعات جامعهشناسی شرقشناسان در امریکا با شمارگان 500 نسخه از «سووشون» ترجمهای مغلوط ارایه میدهد که صرفاً برای شناخت جامعه ایرانی است. یکی از ملاکهای شناخت کشوری مانند ایران خواندن ادبیات این کشور است. در واقع نمیتوان «سووشون» دانشور را در ویترینهای معتبر کتابفروشیهای دنیا دید و در سایت آمازون هم وجود ندارد.
این داستاننویس در پاسخ به این پرسش که «چرا با وجود ترجمههای متعددی که در دنیا از رمانهای یاشار کمال شده جایزه نوبل را به اورهان پاموک که سن فرزند و نوه این نویسنده را دارد، اعطا میکنند؟» گفت: نمیخواهم رمان «اینجه ممد» یاشار کمال را با «سووشون» دانشور مقایسه کنم اما ترجمه هم چندان ملاکی برای اعطای جایزه نوبل نیست. شاید آکادمی نوبل چنین تشخیص داده که نباید به یاشار کمال جایزه داد.
وی ادامه داد: ترجمه زمانی اهمیت دارد که ناشران معتبر ادبیات این آثار را ترجمه کنند. به هر حال اورهان پاموک نویسندهای است که مدرن مینویسد. به گمانم یاشار کمال هرگز به عنوان نویسندهای ممتاز شناخته نشده است.
امیرحسن چهلتن، نویسنده ایرانی است. از وی تا کنون رمانهای «روضه قاسم»، «تالار آینه»، «مهر گیاه»، «عشق و بانوی ناتمام»، و «تریلوژی تهران» به فارسی منتشر شده و «صیغه»، «چیزی به فردا نمانده است»، «ساعت پنج برای مردن دیر است»، «دخیل بر پنجره فولاد» و «دیگر کسی صدایم نزد» مجموعه داستانهای وی به شمار میآیند. برخی آثار چهلتن تاکنون به زبانهای انگلیسی، آلمانی و نروژی ترجمه شدهاند.
پیشینه این سوژه در خبرگزاری کتاب:
گفتوگوی منصور اوجی، کیومرث منشی زاده، ویدا اسلامیه، رسول یونان، غلامحسین سالمی، مهدی غبرایی، ابوتراب خسروی، میرجلالالدین کزازی و مژده دقیقی و یادداشت کاظم سادات اشکوری را در این باره بخوانید.
نظر شما