از میان حدود 35 فیلم به نمایش درآمده در جشنواره سی و سوم فیلم فجر، برخی آثار سینمایی سراغ «کتاب» رفتند. آزادی مشروط، روز مبادا، چاقی، ایران برگر و نزدیک تر و روباه اسامی این فیلمها هستند.
«آزادی مشروط» ساخته حسین مهکام
حسین مهکام از فیلمنامهنویسان سینمای ایران است که امسال فیلم «پدر آن دیگری» را نیز در بخش خارج از مسابقه در مقام فیلمنامهنویس داشت. او در فیلم آزادی مشروط داستان نوجوانی را به تصویر میکشد که به دلیل آسیب رساندن به چشم همکلاسیاش، به کانون اصلاح و تربیت سپرده میشود. در بخشی از فیلم، یکی از شخصیتهای داستان به نام «آصف» سراغ دوستش «یعقوب» میرود که در مسافرخانهای کار میکند. یعقوب در مواجهه با دوست خود، چند جلد کتاب را که با نخ شیرینی بستهبندیشده نشان میدهد و از او میخواهد کتابها را برایش بفروشد. آصف که با یعقوب در دانشگاه همکلاس است، از او میپرسد: «مگه دیگه نمی خوای برگردی دانشگاه؟»
یعقوب هم به قبولی خواهرش در دانشگاه اشاره میکند و میگوید قصد دارد پول فروش این کتابها را برای خواهرش بفرستد و خودش هم دیگر تمایلی به بازگشت به دانشگاه ندارد.
«روز مبادا» ساخته فائزه عزیز خانی
روز مبادا از جمله فیلمهای به نمایش درآمده در بخش هنر و تجربه سی و سومین جشنواره فیلم فجر است. فیلم ساختاری تجربی دارد و در آن دختری که در رشته فیلمسازی تحصیل میکند ـ خود کارگردان ـ تصمیم میگیرد بر اساس زندگی مادرش فیلمی بسازد. در بخشی از روند فیلمسازی این دختر جوان، پدر خانواده به دخترش میگوید که در حال نگارش کتابی از زندگی خود است و دوست دارد دخترش بر اساس این کتاب فیلم بسازد! البته این اتفاق در طول فیلم رخ نمیدهد و فقط حرف آن مطرح میشود.
«چاقی» ساخته راما قویدل
این فیلم یکی از آثار ملودرام به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر امسال بود. داستان درباره فردی به نام «امیر» با بازی علی مصفا است که در سینمای ایران بهعنوان صداگذار مشغول به فعالیت است. او طی همکاری با دختری جوان به نام «شادی» با بازی مهسا کرامتی در پروژهای سینمایی به او دلبسته شده است. فیلم سرشار از جزئیات است. نکته قابلتأمل این که امیر عادت دارد هر شب پیش از خواب مطالعه کند. او در چندین سکانس هر شب برای دخترش پیش از خواب هم قصه میخواند که سنتی پسندیده در میان خانوادههای ایرانی است و البته یادآوری آن بسیار مفید و قابلتحسین است.
«کافکا در کرانه» یکی از کتابهای موردعلاقه امیر در این فیلم است که به نام آن اشاره میشود. همچنین در بخشی از فیلم او به همراه شادی به «نشر ثالث» میرود و کتابهای مختلفی را از این فروشگاه میخرد. امیر برای هدیه دادن به همسرش نیز سراغ همین انتشاراتی میرود.
در بخشی از فیلم که امیر به محل کار شادی میرود نیز توجهی ویژه به کتاب شده است. شادی در اتاقی مشغول به فعالیت است که در پسزمینه حجم فراوانی از کتاب در کتابخانهای شکیل مشاهده میشود.
«ایران برگر» ساخته مسعود جعفری جوزانی
ایران برگر بعد از سالها غیبت مسعود جعفری جوزانی از جشنواره فیلم فجر، حضور دوباره این فیلمساز علاقهمند به مسائل بومی در سینمای ایران را با اثری طنز نوید میدهد. داستان فیلم در یک روستا رخ میدهد و محور فیلم رقابت فتحالله (محسن تنابنده) و امرالله (علی نصیریان) در یک انتخابات است. هر دو این افراد مشاورانی تبلیغاتی را استخدام میکنند تا به آنها درباره روشهای جلبتوجه و رأی مردم آموزش دهد. مشاور تبلیغاتی فتحالله زنی جوان ـ با بازی نیوشا ضیغمی ـ است که او را به مطالعه کتابهایی درباره نحوه سخنرانی تشویق و ترغیب میکند. فتحالله در تجمعهای انتخاباتی خود کتابهایی را که مطالعه کرده به همولایتیهایش نشان میدهد و عنوان میکند که تمامی حرفهایش بر اساس این کتابهاست.
او در تجمعهای تبلیغاتی نیز کتابها را زیر بغل زده و به همراه خود به این سخنرانیها میبرد.
«روباه» ساخته بهروز افخمی
این فیلم تنها اثر ساختهشده در ژانر جاسوسی ـ پلیسی در جشنواره فیلم فجر امسال است. داستان فیلم درباره جاسوسی اسرائیلی به نام «یوهان» است که به ایران میآید تا برای عملیات خرابکارانه برنامهریزی کند. در بخشی از فیلم شخصیت حمید ـ با بازی حمید گودرزی ـ در بزرگراه حقانی ایستاده و در حال مکالمه با تلفن همراهش است. نکته جالب اینکه دقیقاً پشت به دیوار کتابخانه ملی ایستاده است که کتابهای نفیس و کهن ایران روی آن نقاشی شدهاند.
در پایان فیلم نیز پس از دستگیری «یوهان» گفته میشود که او هماکنون در حال نگارش کتاب خاطراتش در زندان است.
از فیلمسازی مانند افخمی که علاقه فراوانی به مطالعه دارد بعید نیست که حتی در فیلمی جاسوسی و به همین اندازه به کتاب ادای دین کند.
«نزدیکتر» ساخته مصطفی احمدی
این فیلم اولین ساخته کارگردان جوان است که سالها در سینمای ایران بهعنوان دستیار کارگردان مشغول به فعالیت بوده است. نزدیکتر داستان پسری جوان ـ با بازی صابر ابر ـ را روایت میکند که نامزدش ـ پگاه آهنگرانی ـ را به جمع خانوادهاش میآورد تا وی را به اعضای خانواده معرفی کند. فیلمنامه این فیلم نوشته بهرام توکلی و اقتباسی از نمایشنامه «کودک مدفون» نوشته سام شپارد نویسنده آمریکایی است اما در عنوانبندی اشارهای به این مساله نشده بود که جای تعجب دارد!
در بخشی از این فیلم، یکی از شخصیتهای داستان از لای کتابی، عکسی قدیمی را بیرون میکشد. نام کتاب مشخص نیست اما جایی که از لای آن عکس برداشته میشود، فصل اول کتاب است که نام آن «خداحافظ برادر» است که با توجه به مضمون داستان، با فضای کار که در آن برادری به جمع خانوادهاش برگشته هماهنگی دارد.
نظر شما