وی افزود: تقسیمبندیهای تاریخ ایران عموما بر اساس رویکار آمدن سلسلههای مختلف و بر حسب عملکرد افراد نظامی و سیاسی بوده است، که این به نظرم درست نیست و من با چنین تقسیمبندی مخالفم؛ چراکه تاریخ را باید بر حسب تاریخ اجتماعی و فرهنگی اعصار و دوران مختلف تقسیمبندی کرد، نه بر اساس آمد و شد سلسلهها و افراد سیاسی یا به تعبیری فاتحان و پادشاهان.
این استادیار تاریخ دانشگاه تبریز در ادامه عنوان کرد: علم و فرهنگ یا به تعبیر دقیقتر تاریخ تمدنی میتوانند عواملی برای تقسیم تاریخ باشند؛ چراکه در ادوار مختلف تاریخی، مردم به وسیله علم، دانش و فرهنگ مراتب ترقی و پیشرفت را پیمودهاند و تحولات بزرگی ایجاد کردهاند که در تاریخ اثرگذار بودهاند، بنابراین بهترین سنجه برای تفکیک دورههای تاریخی، تاریخ تمدنی مردم ایران است.
نویسنده کتاب «تاریخ مردم ایران در دوره قاجار» بیان کرد: بر این اساس بوده است که غرب ادوار تاریخی خود را نه بر اساس موسسان سلسلههای تاریخی بلکه بر مبنای نقاط عطف و برهههای تاریخساز به «باستان»، «قرون وسطی»، «رنسانس» و «عصر جدید» تقسیمبندی و نامگذاری کرده است؛ مثلا در عصر رنسانس، غرب بر پایه پیشرفتهای علمی و فرهنگی جدید به صورتبندی تازهای از خود و تاریخ خود دست زد.
دهقانی افزود: عصر جدید هم به همین منوال بود و مبنا هیچگاه امپراتوران یا قهرمانان نبودهاند هرچند در بسیاری موارد تاریخ متاثر از وجود آنها بوده است از ناپلئون گرفته تا مارتین لوتر. بنابراین از این منظر نمیتوان بر عدم ذکر پارهای نامهای تاریخی و اسامی مشاهیر تاریخی (سیاسی) خرده گرفت و از آن تلقی منفی داشت.
وی درباره تفکر اسطورهپردازانه انسانها و تغییر این تلقی در دوران اخیر گفت: تا قرن هجدهم تلقی که از تاریخ وجود داشت این بود که تاریخ ساخته و پرداخته قهرمانان تاریخی، پادشاهان و انسانهای نقش آفرین در تاریخ است و این به دلیل حاکمیت تفکر قهرمانسازانه انسانها است که پادشاهان را بزرگ جلوه میدادند و کل وقایع را بر محوریت شخصیت آنها رقم میزدند، در این جا مردم عامه مردم فراموش میشدند تا اینکه «فرانسوا ولتر» در کتاب خود با نام «فلسفه تاریخ» (البته نه به معنای چیستی، چرایی و منطق تاریخ) به نقش فرودستان در سیر تاریخ و اهمیت پرداختن به آنها اشاره کرد و گفت از آن جاییکه در ساختن تاریخ همگان مشارکت دارند بنابراین تاریخ واقعی آن است که حضور عامه مردم در آن منعکس یابد. نه فقط قهرمان و افرادی خاص. چنین بود که تفکر حضور همگان در تاریخ گسترش پیدا کرد. بنابراین نباید صرفا بر مشاهیر سیاسی تاریخ دوران مختلف تاکید کرد.
*در اینباره بخوانید:
1- گفتوگو با اصغر محمودآبادی: ایرانیان انگیزهای به مطالعه تاریخ و بازخوانی آن ندارند/ انوشیروان در کتابهای درسی کمرنگ است
2- گفتوگو با محمدتقی ایمانپور: نگارش کتابهای تاریخی باید از قید و بندهای سیاسی رها شود/ زندگی مبارزان انقلاب مشروطه را به درستی منعکس نکردهایم
3- گفتوگو با داریوش احمدی: کمرنگ بودن مشاهیر تاریخی در کتابهای درسی تاثیری جز بیهویتی ندارد
4- گفتوگو با مهدی محقق: تنوع مشاهیر ایرانی را با سعید نفیسی در کتابهای درسی رعایت میکردیم
5- گفتوگو با علی ططری: دانشجویان علاقهای به یادگیری تاریخ ندارند/پرداختن مقطعی به مشاهیر چارهساز نیست
6- گفتوگو با حسن زندیه: معرفی جذاب مشاهیر تاریخی بهتر از صد کتاب درسی موثر است
7- گفتوگو با هیبتالله مالکی: مشاهیر تاریخی را درگیر حب و بغضها نکنید/تنها دلواری نبود که در قیام تنگستان رشادت نشان داد
8- گفتوگو با حسن باستانیراد: برای شناخت مشاهیر نمیتوان تنها به اینترنت اکتفا کرد/مشاهیر ایرانی بیانگر غرور ملی هستند
9- گفتوگو با رضا شعباني: شناسايي مشاهير ايراني، جايگاه کشورمان را در تمدن بشري تعيين ميكند
10-برای نسل جوان از مشاهیر تاریخی الگوهای دست نیافتنی نسازیم/ یادداشت زهیر صیامیان
نظر شما