سه‌شنبه ۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۸
تشکیل وزارت کتاب، نیاز اساسی نشر کشور است/ مهم‌ترین مشکل نشر کشور، توزیع و ویترین کتاب است

ابوالفضل جوکار قهرودی، مردی که در آستانه‌ 40 سالگی، عنوان کارآفرین ملی را به خود اختصاص داده، صبح‌ها همچون همکاران خود، کارت می‌زند و وارد دفتر کارش می‌شود. لبخند جزئی از ارکان صورتش است و وقتی ناراحت می‌شود، باز هم لبخند می‌زند. مدیر انتشارات گاج، نبود ویترین و توزیع نامناسب را مهم‌ترین مشکل نشر کشور می‌داند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- جواد رحیمی: انتشارات بین‌المللی گاج در سال 1381، فعالیت خود را در حوزه‌ نشر آموزشی و با هدف ایجاد فرصت‌های برابر در آموزش آغاز کرد و در حال حاضر به‌عنوان پرتیراژ‌ترین ناشر کشور مشغول فعالیت است. این انتشارات با نام ابوالفضل جوکار قهرودی، بنیانگذار آن گره خورده است. خواندن دیدگاه‌های بنیانگذار گاج در پاسخ به پرسش‌های خبرنگار (ایبنا) خالی از لطف نیست.

در ابتدا از دیدگاهتان نسبت به حوزه چاپ و نشر در کشور بفرمایید؟
چاپخانه‌ها در ایران در مجموع وضعیت مطلوبی ندارند و البته به جز مواردی محدود سرمایه‌گذاری‌های کلان در این حوزه صورت نپذیرفته است و متاسفانه بیشتر کارهای کلان چاپی در خارج از ایران انجام می‌شوند که این موضوع دو دلیل عمده دارد؛ اول این‌که هزینه‌ تمام‌شده‌ کارهای چاپی در ایران نسبت به برخی کشورها بالاست، دوم این‌که به دلیل فرسوده بودن ماشین‌آلات چاپ، کیفیت محصولات چاپی در ایران ضعیف است.

طبق اعلام مدیرکل دفتر امور چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در 9 ماه گذشته، بیش از 600 هزار تن محصولات چاپی به ارزش حدود هفت میلیارد دلار از خارج وارد کشور شده و این موضوع جای تامل دارد.

آموزش ‌و پرورش همواره منتقد جدی کتاب‌های آموزشی و کمک‌آموزشی بوده است. به‌نظر شما این نقد به حوزه‌ کتاب‌های آموزشی وارد است؟
برداشت شما درست نیست. سازمان تالیف کتب درسی آموزش ‌و پرورش، منتقد ناشرانی است که به تولید کتاب‌های حل‌المسائل مشغولند و این نقد کاملا بجا و درست است. در حقیقت تولید این کتاب‌ها، دانش‌آموزان را از فکر کردن باز می‌دارد و آن‌ها را تنبل می‌کند و اساسا این کتاب‌ها آموزشی نیستند. ولی به حوزه کتاب‌های آموزشی نه ‌تنها نقدی ندارد، بلکه از آنها حمایت نیز می‌کند. در طول این چند سال، ده‌ها جلد از کتاب‌های گاج، منتخب جشنواره رشد آموزش و پرورش شده‌اند. از سوی دیگر خود آموزش‌ و پرورش در انتشارات مدرسه، به تولید کتاب‌های آموزشی و کمک ‌آموزشی مشغول است و با ناشران بخش خصوصی، در این زمینه رقابت می‌کند.

برخی معتقدند اگر کنکور به‌طور کامل حذف شود، موسساتی مانند گاج هم ضعیف می‌شوند.
خوشبختانه در سال‌‌های اخیر، کنکور از تب‌ و تاب افتاده و دانش‌آموزان دیگر استرس سال‌های گذشته را ندارند، به ‌دلیل آن‌که ظرفیت پذیرش دانشجو در رشته‌های مختلف تقریبا برابر با تعداد داوطلبان کنکور است و رقابت فقط در رشته‌‌های خاص و دانشگاه‌های خاص است و این موضوع برای همیشه خواهد بود. در تمام دنیا نیز دانشگاه‌های خاص و رشته‌های خاص متعلق به افراد سختکوش هستند. کم‌رنگ شدن کنکور، تاثیری بر فعالیت گاج ندارد، چراکه عمده‌ کتاب‌های گاج، کتاب‌های غیرتستی و غیرکنکوری است و گاج از مقطع پیش‌دبستانی تا کارشناسی ‌ارشد کتاب دارد.

اگر شما ناشر آموزشی نبودید، مثلا ناشر کتاب‌های عمومی بودید، می‌توانستید سالیانه 10میلیون جلد کتاب چاپ کنید؟
قطعا نه. بازار نشر آموزشی با نشر در سایر حوزه‌ها کاملا متفاوت است. خرید کتاب‌های آموزشی برای یک دانش‌آموز یا دانشجو، یک ضرورت است ولی در مورد سایر کتاب‌ها این‌طور نیست. کلا در دنیا کتاب‌های آموزشی از فروش خوبی برخوردارند.

در دیگر کشورهای دنیا سایر کتاب‌ها نیز از فروش خوبی برخوردارند، چرا در ایران این‌گونه نیست؟
بله، درست است. این موضوع از دو منظر قابل بحث است؛ یکی این‌که اساسا سرانه مطالعه در کشور پایین است و کتاب در سبد نیازهای خانواده عمدتا جایی ندارد که البته این بی‌علت نیست و دوم این‌که مسئولان فرهنگی در کشور ضعیف عمل می‌کنند.

این‌که مردم کتاب نمی‌خرند، دلایل زیادی دارد. اول این‌که، قیمت کتاب در ایران به نسبت درآمد متوسط هر ایرانی گران است؛هرچند نسبت به سایر کشورها ارزان است و گاه در کتاب‌های هم‌حجم و مشابه، تا یک‌سوم قیمت است. دوم این‌که، کتاب در دسترس مردم نیست. شما امروز در یک خیابان به طول 500 متر، حداقل پنج سوپرمارکت 100 مترمربعی و دو بانک 200 مترمربعی می‌‌بینید، ولی ممکن است در یک محله، یک کتا‌بفروشی 30 مترمربعی هم نبینید و اگر هم وجود داشته باشد، آنقدر مساحتش کم است که کتاب موردنظر شما را ندارد و مجبورید برای تهیه‌ کتاب به خیابان انقلاب یا کریم‌خان مراجعه کنید؛ به عبارت دیگر، مهم‌ترین مشکل نشر کشور، توزیع و ویترین کتاب است.

اگر کتاب در دسترس باشد، مردم کتاب می‌خرند. شما ازدحام مردم در نمایشگاه کتاب را ببینید، در دنیا بی‌نظیر است. من یک‌روز به یکی از مسئولان وزارت ارشاد که از شلوغی نمایشگاه کتاب لذت می‌برد، عرض کردم که آقا! این‌که نمایشگاه کتاب شلوغ است، یک پیام دارد و آن این‌که ما و شما نیاز مخاطب را در طول سال برآورده نکرده‌ایم و این جمعیت چاره‌ای جز مراجعه به اینجا ندارند و دیگر نام این مجموعه، نمایشگاه کتاب نیست، بلکه فروشگاه بزرگ کتاب است. 

در دنیا نمایشگاه‌های کتاب حداکثر به مدت پنج روز برگزار می‌شوند و ناشران از سراسر دنیا چند نسخه از تازه‌های تالیف و نشر خود را برای عرضه و فروش کپی‌رایت به سایر ناشران و نه خوانندگان می‌آورند و فقط روز آخر، آن‌هم در چند ساعات پایانی نمایشگاه مردم عادی اجازه خرید این آثار را دارند اما در ایران نمایشگاه کتاب، همه‌ساله در اردیبهشت‌ماه به مدت 11 روز برگزار می‌شود و به جز روز اول که صرفا ناشران و اهل قلم اجازه تردد دارند، در 10 روز دیگر، جای سوزن انداختن نیست. البته این موضوع نه‌ تنها ضعف نیست، بلکه خوب هم هست، ولی این مکان دیگر «نمایشگاه کتاب نیست».

پیشنهاد شما چیست؟
نمایشگاه کتاب کارکرد خودش را دارد و به اقتصاد نشر خصوصا در عرصه‌های بین‌المللی کمک زیادی می‌کند. پیشنهاد می‌شود، یک نمایشگاه کتاب به سبک نمایشگاه‌های کتاب مطرح دنیا در ایران راه‌اندازی شود. اگر تعداد کتابفروشی‌های خوب و بزرگ که مردم قبل از انتخاب کتاب بتوانند آن‌را ببینند، ورق بزنند و چند جمله‌ای را بخوانند، در کشور زیاد باشد، هم مشکل کاهش شمارگان کتاب حل می‌شود و هم‌ سطح آگاهی جامعه بالا می‌رود.

جالب است بدانید که تعداد ناشران در ایران بیشتر از تعداد کتابفروشان است! طبق آمار وزارت ارشاد، تا پایان سال 92، حدود 11 هزار ناشر اسمی داریم، یعنی این تعداد مجوز نشر صادر شده است و از این تعداد حدود سه هزار و 500 ناشر فعال داریم، در حالی‌که تعداد کل کتابفروشی‌ها ‌و لوازم‌التحریر‌فروشی‌هایی که کتاب هم عرضه می‌کنند، در سراسر کشور، حداکثر دو هزار و 500 مرکز است.

نکته سوم این‌که، اطلاع‌رسانی در حوزه‌ کتاب ضعیف است؛ به عبارت دیگر هزینه‌ تبلیغات در ایران بالاست و برای یک ناشر توجیه ندارد که کتاب‌های خود را از طریق صداوسیما، جراید و تبلیغات محیطی سطح شهر معرفی کند. البته در سال‌های اخیر برای تبلیغ کتاب،‌ تخفیف‌هایی قائل شده‌اند، ولی به هیچ‌ عنوان کافی نیست. بنابراین مخاطب از وجود کتاب‌های خوب، بی‌اطلاع است.

نکته‌ چهارم، نبود اهتمام مسئولان کشوری به امر ترویج کتاب و کتابخوانی در بین مردم یا حداقل مجموعه تحت مسئولیت خود است. به‌نظر می‌رسد، این موضوع آنقدر اهمیت داشته باشد که در قالب‌های کاملا مشخص از طریق هیات دولت مورد پیگیری قرار گیرد.

نکته‌ پنجم که خیلی جالب است، کاهش شدید اعتبارات حوزه‌ نشر کشور است! اعتبارات حوزه‌ نشر کشور در پایان سال 85، افزون بر 90 میلیارد تومان بوده است. با گذشت سال‌ها و با وجود توسعه‌ فعالیت‌ها و افزایش تورم‌های آنچنانی، این اعتبارات در پایان سال 92، به 60 میلیارد تومان کاهش یافته است! با بررسی ظاهری این موضوع، به‌راحتی می‌توان مظلومیت و محرومیت موضوع نشر را در کشور دریافت. این در حالی است که اعتبار حوزه‌ چاپ هنوز به پنج میلیارد تومان هم نرسیده است. در چارت سازمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مسئولیت حوزه‌ نشر تحت عنوان مدیرکل کتاب و کتابخوانی، زیرمجموعه معاونت فرهنگی است، یعنی در این وزارتخانه ابتدا شخص وزیر، سپس معاون فرهنگی و در آخر مدیرکل کتاب و کتاب‌خوانی به‌صورت مستقیم عهده‌دار این مهم هستند.

بیشتر توضیح دهید؟
به‌نظر من در کشوری مثل ایران که رهبر فرهیخته‌ آن، خود به‌عنوان یک کتاب‌شناس و نویسنده‌ حرفه‌ای، به این میزان به امر کتاب و کتابخوانی تاکید دارند و تقریبا در تمام نمایشگاه‌های کتاب شخصا حضور پیدا می‌یابد و پیگیر فعالیت ناشران هستند و در کشوری که سه هزار و 500 ناشر فعال در طول یک‌سال، 70هزار عنوان کتاب را با شمارگان بیش از 150 میلیون نسخه با گردش مالی افزون بر یک‌هزار و 100 میلیارد تومان چاپ می‌کنند، باید وزارت کتاب و کتابخوانی داشته باشیم، نه اداره‌ کتاب و کتابخوانی یا حداقل معاونت کتاب و کتابخوانی آن هم با بودجه‌ حداقلی 300 میلیارد تومان! آن وقت است که می‌توان شمارگان کتاب را در دو و حتی سه ضرب کرد. 

گردش مالی کتاب در پایان سال 92، بیش از هزار میلیارد تومان بوده است و بودجه و یارانه‌ کتاب در پایان سال همین سال، 60 میلیارد تومان! قطعا پیشنهاد این نیست که بودجه‌ سینما کاهش یابد، ولی می‌توان انتظار داشت که بودجه‌ کتاب حداقل یک رشد 500 درصدی داشته باشد.

به یاد دارم که چند سال پیش، صداوسیما برای حمایت از سینما، آگهی تلویزیونی برخی از فیلم‌ها را رایگان پخش می‌کرد. من به همراه چند نفر از ناشران که از این موضوع باخبر بودیم، به یکی از مدیران بازرگانی صدا و سیما مراجعه کردیم. ضمن تشکر از این اقدام مثبت، خواستار اجرای این موضوع برای معرفی کتاب‌های غیردرسی شدیم. ایشان فرمودند که امکان‌پذیر نیست و چون کار سینما یک کار فرهنگی است، این اقدام را کرده‌ایم. گفتم:«چشم ما روشن، از کی تا حالا، تولید کتاب یک کار غیرفرهنگی است؟»

آیا تا به حال این مسائل را با مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کرده‌اید؟
بله، در اسفندماه سال 92، دیداری با دکتر علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتم و مطالب خود را بیان کردم و ایشان نیز استقبال و عنوان کرد که پیشنهادهای خود را به‌صورت مکتوب و مبسوط به من ارائه دهید. در فروردین‌ماه سال جاری طی یک نامه‌ 12 صفحه‌ای، 49 مورد از مسائل و مشکلات حوزه‌ چاپ و نشر را که به ذهنم می‌رسید، برای‌ وزیر ارشاد مکتوب و ارسال کردم.

نتیجه این نامه چه شد؟
خبر ندارم؛ البته این مسائل کار چند ماه و یکسال نیستند، خیلی از این مطالب زیربنایی است، ولی باید از یکجا با برنامه‌ریزی بلندمدت و مدیریت جهادی، شروع شوند. کار فرهنگی، دشواری‌ها و ملاحظات خاص خودش را دارد.

نظر شما در مورد موضوع وقف کردن کانون فرهنگی آموزش (قلم‌چی) چیست؟ ممکن است شما هم روزی گاج را وقف کنید؟
کار آقای مهندس قلم‌چی قابل قدردانی است، ایشان از پیشکسوتان‌ حوزه‌ آموزش هستند و تقریبا از سال 70 در همین حوزه به‌صورت جدی و شبانه‌روزی کار می‌کنند و خدمات زیادی به دانش‌آموزان و مدارس ارائه داده‌اند. به‌نظر من آقای قلم‌چی و امثال ایشان قبل از آن‌که موسسه خود و ساختمان آن‌را وقف آموزش کنند، خودشان را وقف آموزش کرده‌اند که این موضوع باارزش‌تر است. من در ماه رمضان امسال نیت کردم که انشاالله طی 20 سال آینده، 100 مدرسه و کتابخانه در سراسر کشور و در نقاط کم‌برخوردار تاسیس کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها