به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نخستین جلسه از کارگاه آموزشی «نگاهی به ابواب معرفت در ادوار تفکر» با تدریس محمد رجبی دوانی، رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی، عصر دیروز شنبه 22 شهریور، در بنیاد حکمی و فلسفی دکتر سیداحمد فردید برگزار شد.
رجبی در این جلسه گفت: بحث از انواع تفکر و ابواب معرفت را من ابتدا به صورت مقالهای نوشته بودم که چندان دیده نشد اما قصد من این است که این مبحث را به صورت یک کتاب یا رساله به زبان آلمانی بنويسم و منتشر کنم.
رجبی در شروع مبحث گفت: مهمترین نشانی که انسان را از حیوان و دیگر موجودات زنده جدا میکند، معرفت، شناخت یا آگاهی است. آگاهی در متافیزیک بر دو گونه است؛ آگاهی حسی و آگاهی عقلی. آگاهی حسی برای تمام انسانها مشترک و آگاهی عقلی نیز اگر بر اساس منطق باشد، مشترک است.
وی افزود: زندهیاد فردید آن نوع از شناخت را که از حس و تجربه حسی نشات میگیرد و در نهایت به علوم تجربی ختم میشود، به «آگاهی» مراد میکرد. این نوع آگاهی علم را پدید میآورد و ما را نسبت به پدیدارها به شناخت میرساند. این نوع آگاهی به شناخت ظواهر امور معطوف میشود و ظواهر امور همان است که با عنوان «پدیدار» تعبیر میشود و عنوان لاتین آن phenomen است.
رجبی در ادامه با اشاره به انواع دیگر تجربههای عقلانی گفت: فراتر از این آگاهی حسی، یک تجربه عقلانی محض نیز وجود دارد که تلاش میکند از ظواهر امور عبور كند و به باطن و ماهیات برود و با شناخت ماهیات بتواند یک تفکر و شناخت جامع نسبت به کل هستی پیدا کند. در عموم کتابها و منابع از این فرایند به فلسفه تعبیر شده است. فلسفه یک معرفت عقلانی محض است که درباره باطن یا ماهیت اشیا و امور و درباره هستی موجودات بحث میکند و بیشتر به دلیل میپردازد در صورتی که علم به چگونگی میپرداخت.
رئیس کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی همچنین اظهار کرد: یک چرای مهم در تاریخ فلسفه را مارتین هیدگر، فیلسوف شهیر آلمانی در آثار خود از جمله کتاب «متافیزیک چیست؟» به این صورت مطرح کرده است؛ «چرا موجودات هستند در صورتیکه میتوانستند نباشند؟» این یک «چرا»ی کلی است و اختصاص به کل کائنات دارد. مرحوم دکتر فردید از این وجه از آگاهی که به ماهیات و باطن امور میخواهد برسد به «خودآگاهی» تعبیر میکرد.
رجبی در توضیح بیشتر مساله «خودآگاهی» گفت: در فرآیند «خودآگاهی» انسان پاسخی پیدا میکند و هر فلسفهای بر اساس یافتن پاسخ خاصی که به آن سوال و چرای کلی هیدگر میدهد، مبنای جدید خود را میسازد. نکته اینجاست که چرا این جوابهای فلسفی متفاوت است و ما انواع دستههای فلسفی داریم؟ به عنوان مثال افلاطون پاسخی برای این پرسش دارد و ارسطو، کانت، هگل و ... نیز هرکدام پاسخ خود را دارند، اما کدام یک از این پاسخها درست است و اصولا چرا این جوابها مختلف هستند؟ هر متفکر و اندیشمند بر اساس اصولی که یافت سعی کرد همه امور عالم را بر اساس آن اصول تفسیر کند.
این محقق همچنین با اشاره به حضور و ظهور عرفان در ادوار تاریخی تفکر، گفت: پس از فلسفه گروهی دیگر که فیلسوف محسوب نمیشوند، معتقدند که فراتر از مساله «خودآگاهی» یک آگاهی فراتر وجود دارد که شهودی است. مرحوم فردید از این نوع آگاهی به «دلآگاهی» تعبیر میکرد.
رجبی دوانی در ادامه تدریس به توضیح و شرح بیشتر مساله «آگاهی حسی» پرداخت و پس از آن مقدمات ورود به «حکمت انسی» را بیان کرد. وی گفت: آگاهی حسی دارای مراتب است. تفکر متافیزیکی نیز دارای مراتب است، چرا که یک فلسفه به نام ارسطو در تاریخ فلسفه وجود دارد، اما شروحی که بر این فلسفه نوشته شده تفاوتهای بسیاری با هم دارند، به گونهای که ما انواع شرح فلسفه افلاطون و یا ارسطو با تفاوتهای معرفتشناختی بنیادین داریم.
رجبی دوانی افزود: کسانی که حواس ویژهای دارند، مسائلی را ادراک یا حس میکنند که از امور غیرقابل تبیین علمی و فلسفی است. آنچه ما از آن به علوم غریبه مراد میکنیم، همین نوع از ادراک است. این ادراک به اختلاف حسی بین انسانها ارتباط مستقیمی دارد. در قدیم که مانند امروز اینقدر ذهن انسان پخش نبود و انسانها خلوت و تمرکزی روی خودشان داشتند و اهل نظر و تفکر بودند به اموری خارج و فراتر از آگاهی حسی میرسیدند. بر این اساس ما شاهد ادواری در قدیم هستیم که حکمت آنها شهودی و اشراقی بود. به این افراد دانایان میگفتند. کتابی از دوران ساسانی به نام «مینویخرد» باقی مانده است که سوال و جواب یکی از دانایان با مینویخرد است. مینویخرد عقل کلی یا عقل غیبی است.
رئیس کتابخانه و مرکز اسناد مجلس همچنین به یونان باستان اشاره کرد و گفت: در یونان قبل از فلسفه نیز تفکر در ساحتی بود که جنبههای ماورای استدلالی داشت و جدا از متافیزیک بود. وقتی تفکری در یک دوره ماورای استدلالی باشد همه چیز در آن دوره نیز ماورای استدلالی است. بنابراین در یونان پیش از فلسفه، حکمت و انواع علوم بر یک راه و روش استوار بودند. این دورهها با رسیدن به دوران سوفیسم و شخصی به نام «برمانیدس» تمام شدند. برمانیدس کسی بود که با صرف استدلال به نتایجی میرسید و تمام مسائل حسی را با ادراک عقلی منکر میشد. به عنوان مثال او ثابت کرد که هیچ حرکتی در جهان وجود ندارد.
رجبی در پایان گفت: مارتین هیدگر جمله مشهوری دارد: «ترکیدن بمب هیدروژنی در سخنان برمانیدس آغاز شده است.» یعنی نوع تفکر متافیزیکی در نهایت به بمب اتم میرسد.
گزارش افتتاحیه دوره جدید کلاسهای آموزشی بنیاد حکمی و فلسفی دکتر سیداحمد فردید را در اینجا بخوانید.
یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۲
نظر شما