وی اضافه کرد: برخی میگویند باید کاغذ ارزان در اختیار ناشران قرار گیرد که این حرفها نیز بارها مطرح شده. پرسش من این است که آیا رونق اقتصادی برای جامعه کتابخوان یک شبه فراهم میشود؟
شاعر مجموعه شعر «بیا گوشماهی جمع کنیم» توضیح داد: همین سرگردانیها و بیکاریها و اصولاً فقدان روحیه مطالعه به صورت یک نهاد فرهنگی!(ضد فرهنگی) در آمده و منطقش این است که مثلاً اصلاً مطالعه برای چیست؟ حالا در این وضعیت من بیایم و مشاوره دهم که بوی تیراژ 30 هزار تایی، 500 هزار تایی یا 70 میلیونی به مشام میرسد؟ اول باید پرسید که آیا پیشنهاد من شدنی است؟
این شاعر پیشکسوت افزود: هر پیشنهادی، نظر به نوعی تحقق عینی دارد. یعنی ما باید پیشنهادی دهیم و بعد از مدت یک سال یا 6 ماه ببینیم اتفاق مثبتی افتاده یا نه. البته من از آن آدمهای ناامید و بدبین و افسرده نیستم اما نمیدانم میتوانیم با وجود اینکه در هنر از چند مرکزیتی و چند صدایی حرف میزنیم، اجرایی شدن این رویکرد را نیز شاهد باشیم.
باباچاهی تاکید کرد: متأسفانه این چندصدایی به چند مرکزیت مقتدر تبدیل شده، به شکلی که این اقتدارها همدیگر را سلب و نفی میکنند. این سخن سادهای است که یک پیشنهاد داده میشود. 100 هزار پیشنهاد وجود دارد. در دریای آشفته و رودخانه خروشان چهگونه امکان امن و آسایش برای مطالعه و رونق یافتن کتابها به وجود میآید؟ ضمن اینکه تعداد کلمات بیشتر از آن است که شما میخواهید آن را منتقل و مخابره کنید. شاید حرفهایم به نوعی مقدمهای بود که نتوانستم آن را بگویم.
باباچاهی متولد شهرستان کنگان استان بوشهر است. وی حدود 18 سال در بوشهر به تدریس ادبیات اشتغال داشت. این شاعر در طول مدت تدریس خود علاوه بر انتشار شعر در نشریات پایتخت، از فعالیت مطبوعاتی نیز غافل نبود.
«عقل عذابم میدهد»، «به شیوه خودشان عاشق میشوند»، «در غارهای پر از نرگس» و «بیا گوشماهی جمع کنیم» نام برخی کتابهای اوست.
نظر شما