خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- کوروش پارسا نژاد متولد ۱۳۴۶، از جمله مدرسان و طراحان گرافیک برجسته کشورمان محسوب میشود. وی که دانش آموخته رشته گرافیک از دانشگاه هنر و دارای مدرک دکتری از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور است، فعالیت حرفهای خود را از سال ۱۳۶۷ آغاز کرده و آثارش علاوه بر نمایشگاههای داخلی در دهها کشور خارجی به نمایش گذاشته شدهاند. پارسانژاد همچنین جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را در زمینه طراحی گرافیک کسب کردهاست. او همچنین عضو رسمی انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران و مدیر هنری واحد گرافیک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. پارسانژاد در گفت و گو با مالک خواجهوند،خبرنگار هنر و رسانه خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به سوالهای ما درباره طراحی جلد کتاب های مذهبی پاسخ داده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
به عنوان اولین سوال آیا شما موافق هستید که طرحجلد کتابهای مذهبی دچار نوعی یکنواختی شده است؟
تا حدودی موافقم که کتابهای مذهبی در زمینه طراحی جلد از دیگر کتابها از یکنواختیِ بیشتری برخوردارند اما این به آن معنا نیست که کتابهای باقی حوزهها از این آسیب به دورند.
در بخش کتابهای مذهبی چقدر به موضوع طرح جلد اهمیت داده میشود؟
من در این زمینه میتوانم فقط از تجربیات خودم صحبت کنم ولی به طور کلی فکر می کنم کتابهای مذهبی بهدلیل موضوعی که دارند باعث میشوند که هم سفارش دهندهها به عنوان ناشران یا نویسندگان کتاب و هم طراحان جلد این کتابها نسبت به باقی کتابهایی که موضوع آنها مذهبی و دینی نیستند، دچار نوعی محافظهکاری شوند. این محافظهکاری به محصول نهایی آسیب میزند. حتی ممکن است گفت وگوهایی که طراح معمولا با نویسنده یا ناشر کتاب دارد، بیشتر به این احتیاط دامن زند و بعضا ممکن است ناشر هم کمک کند تا طراح اتوماتیکوار شروع کند به طراحی جلدی که مبادا عیب و ایراد خاصی به آن گرفته شود. فکر میکنم نویسندگان و ناشران چه در نوع کتاب های مذهبی و چه در انواع دیگر بهتر است به اعتماد و تعامل با طراح برسند و او را آزاد بگذارند تا بتواند بهترین اندیشه ها وایدهها را با بهترین اجرا ارایه دهد.
فکر نمیکنید شاید خود طراحان هم میلی به مطالعه و کار روی کتابهای مذهبی ندارند؟
این به دلیل همان سخت بودن کل ماجراست؛ مثلا اگر به یک طراحی سفارش بدهند که طراحیِ جلد کتابهای مارسل پروست را انجام بدهد یا هر اثر ترجمهشده دیگری را، او قطعا با آزادی عمل بیشتری میتواند شروع کند به فکر کردن و قرار دادن عناصرِ تصویری یا نمادهایی که میخواهد روی جلد کار کند. در نتیجه خلاقیتها و شیطنتهای خود را میتواند با آسودگی بیشتری به کار بگیرد ولی وقتی قضیه کتاب مذهبی پیش میآید طراح از اول باید شروع کند به پله پله فکر کردن درباره چنین مسائلی که چگونه باید کار کرد؟ چه فرمی؟ چه رنگی؟ چه فکری؟ و... تا مبادا کار حساسیت برانگیز شود. در نتیجه ناچار می شود با محافظهکاری کارش را پیش ببرد و همین سبب می شود به طور طبیعی گرایشش برای طراحیِ این نوع کتابها کمتر شود.
به نظرشما در میان طراحان امروز ما کسانی هستند که علاقمند به اتود زدن و فکرکردن متمرکز روی جلد کتابهایی مانند صحیفه سجادیه، نهج البلاغه و به طورکلی کتابهایی از این دست که سالیان سال است چاپ میشوند، باشند؟
اگر به صورت حرفهای به طراحی جلد کتاب بخواهیم نگاه کنیم، باید ابتدا سفارشی وجود داشته باشد تا طراح آغاز به کار کند و معمولا هیچ طراح گرافیکی بدون سفارش نمیآید برای جلد یک کتاب کار کند. کتابهایی مثل صحیفه سجادیه را ناشران زیادی هستند که چاپ میکنند و معمولا هم با طرح جلدهای کلاسیک و تکراری و بعضا نامناسب، که من گاهی در نمایشگاهها میبینم که با بازاریترین ظاهر این کتابها را عرضه میکنند. همان اتفاقی که برای کتابهای سعدی و حافظ، مولانا و فردوسی افتاده اما اگر به یک طراح گرافیک حرفهای سفارش داده شود که روی کتاب صحیفه سجادیه فکر کند قطعا به نمونههای بسیار مناسبتری دست پیدا خواهد کرد که شکیلتر باشند.
خوشبختانه ما به شکل مفصل روی نقوش انتزاعیِ هنر اسلامی کار کردهایم و می توان از همان نقوش منتها به شکل امروزی و فکر شده به خوبی استفاده کرد. برایتان یک مثالی میزنم؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی کتابهایی را از قدیم چاپ میکرده که الان ممکن است بعضا چاپ سی ام یا چهلمشان باشد. مثلا کتابهای دکتر شهیدی درباره زندگی معصومین، آن کتابها چون طرح جلدهاشان خیلی قدیمی شده بود، تصمیم گرفته شد که از نو طراحی شوند و با شمایل تازهای عرضه شوند که البته هنوز چاپ نشدهاند. واضح است که این اتفاق به آن دلیل میافتد که دفتر نشر فرهنگ اسلامی به این باور رسیده بود که چنین کاری لازم است انجام شود. در نتیجه سفارشهای لازم داده شد و طراحان آغاز به کار کردند.
به نظر شما امروزه کتابهای چاپ نفیس از ظرافت کافی در طراحی برخوردار هستند؟ آیا به اندازه کافی به ذهن انسان امروز توجه دارند؟
به طور کلی میتوانم با نظر شما در مورد طرح جلد کتابهای مذهبی موافق باشم، بله طراحی این کتابها در قیاس با کتابهای دیگر یکنواختترند و از دید یک طراح گرافیک معمولیتر از باقی کتابها هستند. البته این را به طور کلی میگویم مسلما در همین فضا هم طرح جلدهایِ بی نظیری در میان کتب مذهبی میتوان یافت. من چندین سال پیش برای انتشارات قدیانی، برای دو قرآن طراحیِ جلد کردم و در آنجا تلاش داشتم که از آن قواعد مرسوم دوری کنم و کمی سعی داشتم امروزیتر طراحی کنم چون اعتقاد دارم قرآن کتاب آسمانی است و در نتیجه برای همه دورهها آمده است. و میتواند در هر دورهای با ویژگیهای همان دوره طراحی شود.
اگر به شما سفارش طراحی یک کتاب چاپ نفیس داده شود که مثلا لازم باشد که از موادی مثل چرم، چوب و پارچه استفاده کنید آیا شما مایل به انجام این کار خواهید بود؟
طراح گرافیک براساس سفارشی که میگیرد ذهنش شروع به ایدهپردازی میکند اما یک طراح حرفهای برای هر زمینهای باید توانایی ارایه کار داشته باشد. من هم که همواره به عنوان یک طراح گرافیک برای کتاب و مجله فعالیت داشتم برایم بسیار جذاب خواهد بود که در زمینه طراحی کتب نفیس بخواهم کار کنم. قضیه در این جا دیگر فقط طراحیِ جلد نیست، خودش یک پروژه است که باید به همه جوانب آن اندیشید. باید فکر کرد که نفیسبودن را در چه میبینیم و باید از چه مواد و از چه نوع چاپی استفاده کنیم تا بتوان اثری غیرمعمول و متفاوتی ایجاد کرد. به طور کلی شخصا بسیار دوست دارم و فکر میکنم که طراحان دیگر هم دوست دارند که چنین عرصهای را تجربه کنند.
نظرتان در مورد آنچه در حال حاضر در بازار کتاب به عنوان کتابهای نفیس موجود است چیست؟
این کتابهای نفیسی که جلد چرم دارند یا روی جلدشان طرحهای برجسته و فرورفته دارند، ذاتا به دلیل اینکه مرا به یک تکنیک اصیل در کتابسازی گذشته برمیگردانند برایم خوشآیند هستند ولی در مواقعی اضافاتی همراه دارند که کار را خراب میکنند و به کلیت کار آسیب میزنند و به نوعی زمختیای ایجاد میکنند که خوشایند من نیست.
در مورد کتابها و قرآن های قطع کوچک (جیبی) که به تازگی چاپ آنها رایج شده است چه نظری دارید؟
وجود چنین کتابهایی با توجه به وسعت کاربردهایشان ضروری است اما اگر فقط از بُعد تجاری به چاپ و انتشار این کتابها نگاه شده باشد، من نمیپسندم، به ویژه در مورد قرآن. طبیعی است که کتابهای کوچک میتوانند با تیراژ بالا تولید شوند و سود بیشتری هم داشته باشند، ولی به طور کلی این کتابها تا آنجایی که کاربرد داشته باشند و به کاربردهای مختلف آنها فکر شده است به نظر من لازم است.
اما این کتابهای کوچک سبب نمیشوند که خواننده به شکلی از فضای تفکر و مطالعه جدّیِ این متون به فضایی که صرفا نوعی به جا آوردن فرایض دینی است منتقل شود؟
چرا به نظر من هم این تاثیر را خواهد گذاشت اما نمیدانم که راه حل این معضلِ احتمالی چه میتواند باشد.معتقدم این قطع کتابها حضوری ضروری و انکارناپذیر را در فضای نشر جامعه ما صاحب شدهاند و این بر مبنای خواسته و نیاز خود مخاطبان هم بوده نه آنکه صرفا منافع اقتصادی ایجادکننده این جریان باشند.
دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۱
نظر شما