خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- سید محمدعلی ایازی متولد 1333 شمسی یکی از قرآنپژوهان معاصر و استادان فعال در زمینه علوم قرآن و اصول فقه است. او تحصیلات حوزوی خود را از سال 1347 در حوزه علمیه مشهد آغاز کرد. پس از گذراندن دوره ادبیات و مقداری از دوره سطح به حوزه علمیه قم وارد شد و از درس سطح استادانی چون محقق داماد، فاضل، ستوده، صلواتی و سلطانی و همچنین درس خارج اصول آیات عظام وحید خراسانی، آقا موسی زنجانی و فاضل لنکرانی و درس فقه آیات عظام منتظری و شیخ جواد تبریزی (به مدت 15 سال) و نیز اندکی از درس حاج شیخ مرتضی حائری و اراکی استفاده برد. درس فلسفه را گرچه در آغاز با درس آیتالله حسنزاده آملی آغاز کرد اما مدت 10 سال در خدمت آیتالله جوادی آملی اسفار و تمهید القواعد و شرح فصوص الحکم را فرا گرفت و نیز از محضر سید جلالالدین آشتیانی در فلسفه و عرفان بهره برد. در کنار تحصیلات و از همان سالهای نخست ورود به حوزه، به ذرسهای تحقیقی و پژوهش در زمینه قرآن توجه بسیار داشت و مدت 3 سال در درس تفسیر آیةالله خزعلی و درس فلسفه و جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن شهید مطهری و در فعالیتهای تحقیقاتی با این شهید (در فاصله 55 تا 57) شرکت داشت. او در کنار تحصیل و تحقیق از کارهای فرهنگی و تالیف نیز غافل نبود و به ویژه پس از دورههای متمادی تحصیل فقه و اصول و فلسفه، بیشتر وقت خود را به تحقیقات قرآنی اختصاص داده و در این زمینه افزون بر مقالات گوناگون در مجلات و همایشها، کتابهایی بسیار را تالیف کرده است. «قرآن و تفسیر عصرى»، «آشنایى با تفاسیر»، «شناختنامه نفاسیر» و «مبانی و روشهای تفسیری» از تألیفات او در این حوزه است.
حجتالاسلام سید محمد علی ایازی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره ترجمههای دوره اخیر و نقاط قوت و ضعف آنها توضیح داده است که میخوانید.
اهمیت و کارکرد ترجمه قرآن را در چه میدانید؟
ـ استفاده از ترجمه در میان ملل مسلمان غیرعرب به مراتب بیشتر از تفسیر است. ترجمه قرآن کاربرد مشخصي دارد و آن در اختيار گذاشتن معاني قرآن براي مسلمانان غيرعربزبان است؛ کاري که از زمانهاي دور متداول بوده و فارسي زبانان، اردوزبانان، ترکزبانان و ديگر مسلمانان غيرعرب کشورهاي اسلامي با اَشکال مختلف آن را انجام می دادند.
به نظر شما چه گونههایی از ترجمه قرآن برای عموم مردم مناسبترند؟
ترجمههایی را که تاکنون از قرآن منتشر شدهاند به پنج دسته میتوان تقسیم کرد؛ دسته نخست ترجمههای لفظی و لفظ به لفظ هستند که در گذشته با هدف آموزشی منتشر شدهاند. بنیان ترجمه در زمانی که جامعه مسلمانان به متن تکیه بیشتری داشت، زیرنویس و برابرسازی دقیق و منظم معادلها بود. در ترجمههایی اينچنین از قرآن، هرچند واژهها غیرعربی است اما چگونگی چيدمان کلمات، همچون زبان عربي و قواعد آن است. مترجمان در این نوع ترجمه میخواستند واژههای معادل را در زبان مقصد پیدا کنند. این کار بسیار رایج بود و چندین سده سابقه در میان فعالیتهای ترجمهای قرآن و متون مقدس داشت، اما کارکرد مردمی نداشت و بیشتر برای کسانی مفید بود که میخواستند واژههای معادل واژههای قرآن را در زبان خود بدانند زیرا مترجم در اين حالت، هر چند واژههای قرآن را معادلسازي میکند اما چون ساختار زبان مبدأ را حفظ کرده، معنا عموماً مخفي میماند و ساختار زبان شکل غريبي به خود میگیرد که نه زيبايي زبان عربي را دارد و نه لطافت و زيبايي زبان مقصد را. این ترجمهها نتوانستند زمینه آشنایی مردم با معارف قرآن را فراهم کنند و جاذبهای برای خواندن به وجود آورند زیرا هدف ترجمه، جايگزين کردن متن ترجمه شده در کشورهاي غيرعرب به جاي قرآن نیست بلکه وسيله آشنايي اجمالی با معارف و پیامهای معنوی قرآن است. از زماني که بحث ترجمه قرآن مطرح شد، هدف اين نبود که قرآن به کناري گذاشته شود. ترجمه آقا سید کاظم معزی از این قبیل است که بارها تجدید چاپ شد.
دستهدوم؟
دسته دوم، ترجمههای «مطابق با زبان معیار» هستند. این دسته از ترجمههای قرآن نیز میکوشیدند بر اساس قواعد زبان مقصد عمل کنند. چنين متني، بايد حداكثرِ مطابقت و شباهت به اصل خود در معادلسازی و سطح زبانی را دارا باشد. لازمه این شیوه در تـرجمه آن است كه ظاهر آيههاي قرآن را همان گونه كه هست برگردانيم و در تـرجمه از تفسير، تأويل، بيان وجـوه محتمل كلمات و توجيه مشكلات كلامي، علمي، فلسفي و جز آن خودداري کنیم.
هدف از ترجمه فنی صرف و برابر قرآن كريم ارایه متنی مثلاً فارسي است كه در تمام اوصاف قـرآن ـ تا حـد ممكن ـ نهايت شباهت به آن را داشته باشد. از طرف دیگر در این صورت مترجم با حفظ معادلسازي واژهها، ترتيب جملهها و کلمات، به شيوه زبان مقصد و نه مبدأ در قالب معمول و معروف زبان قرار میگیرد و خواننده بهخوبي ريخت معنايي را با متن اصلي مطابق مییابد. در اين شيوه رعايت تشابه دو زبان در ضماير و قيود و پساوندها و پيشاوندها و به طور کلی همانندی روابط کلام رعايت میشود و مترجم از زبان معيار استفاده میکند بدون اينکه کلمهای براي شرح و توضيح بياورد يا از چارچوب متن اصلي خارج شود، يا قواعد و ساختار زبان مبدأ را بر زبان مقصد تحميل کند.
اما این دسته نیز مانند سایر ترجمهها مشکل فهم و ارتباط نگرفتن با تودههای مردم را دارند و برای غیرمتخصص جاذبه ندارند. در حدود 20 ترجمه در دوره اخیر از این نوع اخیر منتشر شده که از نمونههای آن را میتوان به ترجمه فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و پورجوادی اشاره کرد.
البته این نکته را نمیتوان پنهان کرد که ترجمه فنی در میان اهل فن طرفداران بسیار دارد و بسا بیشتر بر آن تأکید میشود. از این رو حرکت چشمگير و متکاملي در دوران معاصر در حوزه ترجمه آغاز شده که بيشتر از قبيل نوع دوم است. در اين شيوه، ضمن وفاداري به متن قرآن، از نثر منسجم و زبان معيار استفاده و از قالب معمول و معروف زبان فارسي رايج بهره گیری شده و عبارات قابل فهم، تدارک ديده شده است. شیوههای ترکيبي هم در ترجمههای معاصر ديده میشود؛ به اين معنا که مثلاً از روش دوم استفاده میکنند، اما براي حفظ ساختار، توضيحات تفسيري و تعيين ضماير را داخل قلاب يا پرانتز جاي میدهند.
نظر شما درباره نوعی دیگر از ترجمه که عنوان «ترجمه آزاد» دارد، چیست؟
از این گونه به عنوان ترجمه معنوي و محتوايي نیز یاد شده است؛ يعني نقل معاني و مراعات مقاصد به زبان ديگر بدون آوردن کلمه و شرح و توضيحِ اضافة متن. از اين روش به این دلیل ترجمه آزاد ياد میشود که مترجم، وفادار به جايگزينسازي و برگزيدن معادلها براي زبان مقصد نيست و تنها به دنبال انتقال معاني و پيام کلام در محدوده متن است. مترجمان، در اين شيوه مفاهيم را در قالبهای معمول و رايج زبان خود میریزند و براي آنها عبارتهایی قابل فهم تدارک میبینند. البته محدوده عبارت، متناسب با متن طرحریزی میشود و مترجم در حجم کتاب عبارتهایی را برگردان میکند.
مهمترین اشکال این روش این است که ترجمههای معنوی ترجمه متن نیستند، بلکه گزارشکننده مراد متن هستند و بسا در آن مسایلی بازتاب مییابد که در متن نیستند و خارج از متن قرار گرفتهاند. بیان و درک معنا متوقف به حکایت الفاظ و انعکاس درک هماهنگی و تناسب گفتهشده در مراتب ساختاری و متناظر و فراگیر متن است.
آیا ترجمههای تفسیری را مناسبتر از دیگر ترجمهها نمیدانید؟
مترجم در اين شيوه، با رعايت معادلها به شرح و توضيح واژهها يا جملهها در محدودهای خاص مبادرت میورزد و خود را گرفتار الفاظ نمیکند و چون آیهای را براي توضيح معاني میآورد، آن را با سياق کلمات مجموعه متن همساز میکند، به گونهای که معناي آن به آساني قابل فهم میشود. شباهتهای ترجمههای آزاد و ترجمه تفسيري بسيار است. با اين تفاوت که در ترجمههای تفسيري افزون بر انتقال معنا، شرح کلمات و آشکار کردن ضماير و استعارهها هم آمده و حجم گستردهتر از متن است.
اشکال این روش آن است که بسا از اهداف ترجمه خارج میشود و خود را به تفسیر نزدیک میکند؛ به عبارت دیگر میتوان گفت هرچند ترجمه نیازمند تفسیر و استفاده آن در حد ضروری است اما مترجمانی از این روش بیشتر از محدوده استفاده برده و به حداقلها بسنده نکردهاند. در دوره معاصر شاید نزدیک به 8 ترجمه در این دسته منتشر شده است. این دسته از ترجمهها برای مردم عادی کاربردیتر بودند اما این ترجمهها دو اشکال عمده داشتند؛ نخست اینکه به صورت گروهی انجام نمیشدند و دوم این که در ترجمهها سلیقهای عمل میشود و در واقع این دسته از ترجمهها روشمند و قانونمند نبودند.
آیا ترجمههای منظوم از قرآن نمیتوانند برای مردم خوشایند باشند؟
این ترجمهها گرچه به صورت منظوم و شعر هستند و حدود 8 ترجمه به این سبک منتشر شده است اما این دسته از ترجمهها نیز چندان موفق و پر جاذبه نبودهاند.
آیا تاکنون ترجمهای مطلوب از قرآن عرضه شده است؟
ما نیازمند یک ترجمه فراگیر برای تودههای مردم هستیم. تاکنون برای گرایشهای مختلف و نیز متخصصان متعدد ترجمه قرآن صورت گرفته اما کمتر به نیازهای توده مردم توجه شده است و کمتر ترجمهای داریم که اهداف و ویژگیهای قرآن و آثار هدایتی آن را نشان دهد.
ویژگیهای ترجمه مطلوب از قرآن چیست؟
ـ ترجمهها باید زبان مقصد را رعایت کنند. همچنین روان و شیوا باشند. علاوه بر این امروز نیازمند ترجمههای گروهی هستیم و البته ترجمههای قرآن باید روشمند و ضابطهمند باشند.
در پایان این گفتوگو ایازی ترجمه فولادوند از قرآن کریم را از ترجمههای موفق دانست و گفت: همه ترجمهها ویژگیهای مثبتی دارند اما این ترجمه برای مردم سودمند بوده است. علاوه بر این میتوان به ترجمه خرمشاهی نیز اشاره کرد.
شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۱
نظر شما