نخستين نكته قابل توجهي كه بعد از خواندن كتاب شين كيونگ سوگ به نظر خواننده میرسد، شمار راويان «مادرم را به تو میسپارم» است. به همين دليل این کتاب که به تازگی با ترجمه علیاکبر قاضیزاده منتشر شده شباهتهايي با «سنگ صبور» صادق چوبك دارد.
راوي يكي از فصلهاي كتاب نيز مادر داستان است. در واقع در اين رمان نويسنده از زواياي مختلف و به روايت راويان مختلف به «مادر» نگاه ميكند. اغلب راويان فرزاندان اين مادرند و نويسنده بدون اينكه بخواهد ايدئولوژي خاصي را تبليغ كند، يا در عرصه ادبيات شعاري كار كند، مقام مادر را تجليل ميكند. اين در حالي است كه كار او ارزش ادبي نيز دارد.
در رمان «مادرم را به تو ميسپارم» نويسنده به بهانه گم شدن شخصيت مادر، مراحل مختلف زندگي او از زماني كه دختري بوده، تا زمان ازدواجش و بعدها بچهدار شدنش را بيان ميكند.
در بخشی از نوشته مترجم بر این کتاب میخوانیم: «فقط اين نيست كه مادري گم شده باشد و اهل خانه همزمان با جستوجوي او، يادمانها و نقشهاي او در زندگيشان را هم مرور كنند. ماجرا بر سر زوال ارزشهاي سنتي و خانوادگي در جامعهاي است كه به سرعت گسترش مييابد و با همان شتاب از خود دور ميشود. كسي را بايد سرزنش كرد؟ شايد همه را. مادر اين داستان را اگر كل سرزمين مادري فرض كنيم، در مييابيم اين مام براي سامان يافتن خانه بزرگ به هر رنجي تن داده و با هر شكل از محروميت كنار آمده است. حالا، وقتي اهل خانه ساماني يافتهاند، مادر، خسته از پا در آمده از برابر چشم ديگران ناپديد ميشود و فقط خاطراتش را بر جا ميگذارد.»
شابد بتوان گفت رمان خانم كيونگ سوك سوگنامهاي براي تمام مادراني است كه آنان را وقتي، جايي و به سببي گم كردهايم.
كتاب «مادرم را به تو ميسپارم» سال گذشته(1392) از سوي انتشارات كتابسراي تنديس منتشر شده است.
نظر شما