این داستان در سالهای اولی که چاپ شده بود از سوی منتقدان داستانی مبهم و نامشخص عنوان می شد اما به تدریج آنقدر محبوب شد که تاکنون به بیش از 250 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. این کتاب سالانه به طور متوسط بیش از یک میلیون نسخه فروش دارد و محبوبترین کتاب قرن بیستم انتخاب شده است.
امسال موزه هنر مورگان در نیویورک نمایشگاهی از تمام آثار اگزوپری برپا می کند و به همین بهانه نشریه نیویورکر در یادداشتی راز موفقیت شاهکار این نویسنده فرانسوی را بررسی کرده و در ابتدا این سوال را مطرح می کند که اصلاً شازده کوچولو درباره چه چیزی می خواهد حرف بزند و راز موفقیتش در چیست؟ شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بی نام، پس از فرود در بیابان با پسر کوچکی آشنا می شود.
پسرک به خلبان میگوید که از سیاره دوردستی می آید و آنقدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم میگیرد برای اکتشاف سیارات دیگر خانه را ترک کند. او از گل سرخ محبوبش می گوید. در دیگر سیاره ها از روباهی که او را روی زمین ملاقات کرده است. مسافر کوچولو تصمیم گرفته به خانه اش بازگردد.
ولی همانطور که نیویورکر نوشته حقیقت این داستان روایت فانتزی و عاشقانه از یک جنگ است که فرانسه در آن شکست خورده و به اشغال نازی ها درآمده است. به عبارتی در سالهای اشغال پاریس توسط نازیها همراه دیگر اشعار حماسی جنگ که در صدر آنها کارهای سالینجر قرار داشت شازده کوچولو هم نوعی جنگ نامه از زبان یک کودک خیالی سیاره دور محسوب می شود.
اگزوپری در شرایطی دشوار از اروپای در جنگ فرار می کند و به آمریکایی شمالی می رود جایی که زندگی زیاد هم برایش آسان نیست. همراه دیگر آوارگان جنگ در شرایط فقر آن روزها و بعد حادثه هواپیمای اگزوپری در صحرای آفریقا زمینه ای برای نوشتن محبوبترین داستان فرانسوی را فراهم می آورد.
در صحرای آفریقا تجربه تنهایی و شکست شخصیت شازده کوچولو را خلق می کند و داستان عشق به گل سرخ نیز از رابطه او با همسرش کانسلو پدید می آید. او در صحرای داستانش به عبارتی نه تنها از شکست در جنگ بلکه انزوای بشر نوعی را در دنیای کنونی روایت می کند و به اعتقاد نیویورکر راز پیروزی داستان شازده کوچولو در همین روایت فانتزی گونه از جنگ و شکست آن است.
در تمام سفرهای مسافر کوچولو مثل خود نویسنده دنیای روایت می شود که در روزمرگی خود غرق شده است و تمام آدمهایی که مسافر کوچولو ملاقات می کند همگی در مشاغل خود درگیر هستند و نمی توانند تصوری از سیاره کوچکی را تصور کنند که در آن گل سرخی زندگی می کند.
به عبارتی راز پیروزی این داستان را باید در نوع انتزاعی داستان جستجو کرد که واقعیت های زندگی مثل جنگ و فقر را با مضمونی خیالی ترکیب می کند و حاصل آن تعهد و دوست داشتن به گل سرخی است که باید تمام این مشکلات را برای آن تحمل کرد و در حقیقت کار اصلی ما نگاه دوباره به جهان است.
نظر شما