دکتر کریم مجتهدی، عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در همایش آراء و افکار تولستوی در شهر کتاب مرکزی گفت: کتاب رستاخیز تولستوی در کنار دو کتاب دیگر شاهکار به حساب نمیآید اما تولستوی در این اثر تبدیل به فیلسوف تاریخ شده است.
* ناپلئون بناپارت در سال 1812 به روسیه حمله کرد و تولستوی در سال 1828 متولد شد بنابراین برای نگارش کتابش به سالهای پیش سفر کرد و آنچه راجع به لشگرکشی ناپلئون در کتاب آورده کاملاً مستند است. کتاب رستاخیز در عصر خودش جامعه را بررسی کرده و محل استناد است.
* تولستوی یک مسیحی اصیل است حتی اگر مخالف کلیسای ارتدوکس باشد. او در خیلی بخشهای کتاباش میگوید که به مسیحیت خیانت شده و این نوع مسیحیت که شامل کلیسا است را قبول ندارد چرا که ارتدوکسها را خائنان به تعلیمات مسیحی به شمار میآورد.
* داستان رمان رستاخیز راجع به زنی است که توسط عامل بدبختی خودش در دادگاه محاکمه میشود به این معنا که مجرم واقعی به محاکمه مجرم غیرواقعی میپردازد مطابق یادداشتهای زن تولستوی چنین جریانی راجع به خود تولستوی بوده چرا که وی در دوره جوانی با یک زن خدمتکار ارتباط داشته و بعد این زن به سرنوشت بدی دچار میشود، بنابراین میتوان این طور نتیجه گرفت که عذاب وجدان نویسنده عامل نگارش این اثر شده است.
* این داستان وضعیت روسیه را در یک دوره زمانی شرح میدهد نویسنده به گروههای مختلف روسیه تزاری سرک میکشد و حتی با چند کلمه کوتاه به صراحت ترسیمی از شخصیتها را به دست خواننده میدهد بنابراین جنبههای تظاهر، فرهنگ متظاهر و ادبیات و شعر سطحی در جامعه آن روز را به تصویر میکشد.
نظر شما