ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
چشمانش کم سو شده است. دیگر قدرت تکلم ندارد، تکلف عدهای در خطر است حتی با سکوت او. از دنیای ما آدمها خسته است و دل شکسته. پاهایش نای راه رفتن ندارد. تاول زده است پاهایش از بس از این مزار به آن مزار رفته است. شاید او هم خجالت میکشد از رقیه، که در بهشت با پای سالم زیارتش کند. به ما زمینیها که میرسد نمیشناسد ما را، و چون به عکس علی میرسد چشمانش پراشک میشود و های های گریه.
«ننه علی» را میگویم. 20 سال است که تنها رفیق «ننه علی»، عکس دردانهاش قربانعلی است و سجده گاهش سنگ مزار علی. 20 سال است دارد «والعصر انّ الانسان لفی خسر» میخواند و 20 سال است که ما در خسرانیم البته با تخفیف و نمیشنویم صدای «ننه علی» را.
20 سال است که «ننه علی» دارد آه میکشد و ما داریم به چاه میافتیم. 20 سال است که بیستون بر سر راه «ننه علی» قد خم کرده است و فرهاد دارد از «ننه علی» عشق مییاد میگیرد.
20 سال است که «ننه علی» هم نوا با علی دارد سر میدهد روضه حسین(ع) و ما از قافله، قافل هستیم با غین. «غین» حرف اول غفلت است و غفلت حرف اول را در بین ما آدمها میزند و عجبا که عمری قافل هستیم با غین. و «عین» اولین حرف عشق است و اگر عاشق «ننه علی» است ما عمری الّافیم با عین علّاف.
پس حق داری «ننه علی» جان! خسته شوی و دل شکسته، از ما آدمهای پربسته. ولی جان دردانهات «قربانعلی» ما را ببخش. ما را ببخش. ما را ببخش.
صفحه 33 و 34/ اینجا آلونک ننه علی است/ سیاوش امیری/ موسسه فرهنگی و هنری فنآوران توتیا/ چاپ اول/ سال 1392/ 234 صفحه/ 12000 تومان
نظر شما