شهرام شفیعی، منتقد ادبی، امروز در نشست نقد و بررسی سه رمان طرح رمان نوجوان امروز، عنوان کرد: داستاننویس باید روابط میان متغیرهای داستان را به درستی تعیین کند. وی تاکید کرد که نویسنده باید برای جلو رفتن بهتر داستان، خود را از آن بیرون بیاورد.-
شهرام شفیعی، منتقد ادبی به همراه حسن احمدی نویسنده رمان «بازیها و لحظهها» و علیاصغر عزتی پاک، نویسنده رمان «باغ کیانوش» از نویسندگان و منتقدان حضور یافته در این نشست بودند و اجرای آن را نیز علیالله سلیمی بر عهده داشت.
شفیعی در این جلسه نقد گفت: یکی از صفات خداوند صانع است. صانع در عربی به معنای کسی است که چیزی را از آشفتگی میرهاند. از دیدگاه من نویسنده نیز در نگارش داستان باید اینگونه عمل کند و با تنظیم درست روابط میان عناصر داستانی صانع داستان باشد. نکته قابل توجه دیگری که نویسنده باید آن را رعایت کند، این است که برای جلو رفتن بهتر داستان، باید خود را از داستان بیرون بکشد.
وی افزود: هنگامی که روابط میان عناصر داستانی شکل گرفت، باید به ساختار توجه کرد. البته سه اثری که آنها را نقد میکنیم از منظر ساختار، آثار مناسبی هستند. به نظر من، وقتی بحث از داستان دفاع مقدس میشود، ما باید توقع یک داستان را داشته باشیم.
این منتقد درباره شیوههای روایت در ادبیات دفاع مقدس، ادامه داد: یکی از شیوههای مرسوم در ادبیات دفاع مقدس، نقل کردن است. یعنی نویسنده چیزهای که برای خودش اتفاق افتاده و یا در ذهن خود پرورانده را از زبان خودش روایت میکند. در «گردان قاطرچیها»، نویسنده شیوه سوم شخص را برای روایت انتخاب کرده است؛ در حالی که خط روایت، در میان شخصیتهای داستان به یک شکل است. یعنی مخاطب شوخیهای پی در پی از یک جنس را میبیند اما راوی را نمیبیند و متوجه نمیشود که چرا این شوخیها با توجه به شخصیتهای مختلف داستان از یک جنس هستند. مخاطب باید شیوه روایت در داستان را بپذیرد و این حس در او پدید آید که این شیوه، بهترین شیوه برای روایت داستان مورد نظر بوده است.
وی در ادامه گفت: در «گردان قاطرچیها»، وجه تمثیلی داستان کمرنگ است. در این کتاب کمدی «اسلپ استیک» و شوخیها مبتذل وجود دارد که البته داوود امیریان توانسته این خطر را در کتاب خود تا حدودی کنترل کند. صحنه پردازی مناسب نیز از نکات قوت این اثر است.
شفیعی درباره «بازیها و لحظهها» نیز گفت: مشکلی که با کتاب «بازیها و لحظهها» داشتم، تعدد شخصیتها بود. در این کتاب میشد، با حذف برخی شخصیتها و انتقال خصوصیتهای شخصیتی آنها به شخصیتهای دیگر، به کیفیت داستان کمک کرد. ایدههایی در این کتاب همچون وارد کردن ماشین زمان و زنده شدن یک شیء، که به ایدههایی سینمایی بسیار نزدیک هستند، برای جذب مخاطب و برقراری ارتباط میان مخاطب و رمان، موثر بوده است.
این منتقد، درباره کتاب «باغ کیانوش» گفت: این کتاب بدون در نظر گرفتن، قسمتهایی که به گذشته باز میگردد و وقایع گذشته را روایت میکند، اثری ساده، کم ادعا اما بسیار قوی بود. ایده بیگانه متجاوز در این کتاب از نقاط قوت آن است.
نظر شما