به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، جلسه نقد کتاب «با چراغ و آینه» آخرین کتاب منتشر شده محمدرضا شفیعیکدکنی، عصر دیروز، سهشنبه، 21 آذر، با حضور علیرضا انوشیروانی، عیسی امنخانی، آبتین گلکار و مریم حسینی با دبیری ابراهیم خدایار در تالار علامه جعفری دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
انوشیروانی، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز در این جلسه گفت: من قصد دارم در این نشست بحثهای کتاب دکتر شفیعی را در قالب ادبیات تطبیقی تئوریزه کنم و به این سوال پاسخ بدهم که آیا این کتاب قدمی در راه پیگیری مباحث ادبیات تطبیقی است یا خیر.
وی افزود: ادبیات تطبیقی در ایران مسیر غلطی را طی کرده است. ما اگر قصد داریم ادبیات فارسی را درست بفهمیم و به ریشههایش بپردازیم، به ادبیات تطبیقی نیاز داریم و این مساله را دکتر شفیعی در این کتاب به خوبی نشان داده و دربارهاش بحث کرده است.
انوشیروانی در ادامه با اشاره به این نکته که هدف از ادبیات تطبیقی رسیدن به شناخت دقیقتری از خودمان است، گفت: در ادبیات تطبیقی صرفا مباحث تطبیقی میان شعر دو شاعر ایرانی و خارجی اهمیتی ندارد، بلکه ما با ادبیات تطبیقی به شناخت دقیقتر و بهتری از ادبیات فارسی خواهیم رسید. از این منظر ادبیات تطبیقی ضرورت بزرگی برای دانشجویان رشتههای زبان و ادبیات فارسی است.
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه با اشاره به کمبود کتابهای پژوهشی مناسب در زمینه ادبیات تطبیقی گفت: دکتر شفیعی در این کتاب بیان میکند که ما بدون شناخت شعر فرنگی نمیتوانیم ادبیات فارسی معاصر را خوب بشناسیم. در مباحث امروز ادبیات تطبیقی این باورهای اشتباه وجود دارد که در ادبیات تطبیقی تاثیرگذار مهمتر از تاثیرپذیر و نویسنده مهمتر از مترجم است.
انوشیروانی گفت: نباید خلاقیت مترجم و فردی را که تاثیر میگیرد، دستکم گرفت. ما با ترجمههایی روبهرو بودهایم که به مراتب از متن اصلی مهمتر و بهتر بودهاند. باید این ذهنیت غلط را از اذهان پاک کرد که مترجم و تاثیرپذیر از درجه اهمیت کمتری برخوردارند. دکتر شفیعی در این کتاب به خوبی اشاره کرده که تاثیرپذیر و تاثیرگذار هر دو مهم هستند.
وی افزود: ما در مواردی در ادبیات معاصر خود از ادبیات جهان تاثیر گرفتهایم و این به هیچ عنوان نکته منفی به حساب نمیآید. مهم این است که ما در این تاثیرپذیری خلاق بودهایم یا مقلد؛ به عنوان مثال ما ادبیات کودکان را از غرب وام گرفتهایم، اما امروزه خود درسطح بالایی از ادبیات کودک قرار داریم. این مساله نشان میدهد که ما در مقوله تاثیر پذیری خلاق بودهایم.
انوشیروانی در ادامه به ذکر یک اشکال در کتاب «با چراغ و آینه» پرداخت و گفت: دکتر شفیعی در این کتاب از مقولهای به نام «شکار منابع» در ادبیات تطبیقی نام برده است. به نظر من این تلقی اشتباه است. ما در ادبیات تطبیقی به هیچ عنوان مسالهای به نام شکار منابع نداریم. مقوله «شکار منابع» را «رنه ولک» 60 سال پیش نقد و رد کرده است، اما متاسفانه هنوز در ایران این مساله به عنوان مهمترین نکته در ادبیات تطبیقی شمرده میشود. آنهایی که در ادبیات تطبیقی به روش شکار منابع کار کردهاند، راه را اشتباهی طی کردهاند و نباید کار آنها را به پای ادبیات تطبیقی گذاشت.
انوشیروانی در پایان گفت: من به دانشجویانم درباره این کتاب گفتهام که اگر به دنبال موضوع در حوزه ادبیات تطبیقی به عنوان پایاننامه و یا یک کار پژوهشی میگردند، به این کتاب مراجعه کنند. این کتاب انباشته از موضوعات بدون توضیح است و البته خود دکتر شفیعی در مقدمه کتاب بیان کرده که هدفش در این کتاب توضیح و تفصیل موضوعات نبوده است.
تغییر پیشفرضها از نظم به برابری در شعر معاصر
عیسی امنخانی، عضو هیات علمی دانشگاه گلستان، دیگر منتقد حاضر در این نشست بود. او در سخنان خود به نقصی بزرگ در کتاب اشاره کرد و گفت: در این کتاب دکتر شفیعی بیان کرده که تمام تحولات ادبیات معاصر ایران به نقش ترجمه ادبیات غربی بازمیگردد و ترجمه تنها عاملی است که سبب تحول و شکلگیری شعر معاصر ایران شده است. این سخن ادعای بزرگی است و نمیدانم چرا تاکنون کسی به آن اشکال نگرفته است. من شک دارم که این فرضیه دکتر شفیعی کدکنی درست باشد.
وی افزود: روشنفکران و اندیشمندان ایرانی از مشروطه به بعد به این نتیجه رسیدند که گفتمان سنتی در ایران دیگر پاسخگو نیست و سیاست، جامعهشناسی و حتی معرفتشناسی در ایران به سمت غربی شدن پیش رفت. دراین باره آیا درست است که همه این تحولات را به پای عنصر ترجمه بگذاریم؟
این مدرس ادبیات در ادامه با اشاره به این نکته که گفتمان سنتی در هیچ کدام از حوزههای علوم انسانی دیگر پاسخگو نیست، گفت: ما در ایران معاصر به ناچار به یک گفتمان دیگر، البته با یکسری از پیشفرضها روی آوردیم. پیشفرض جهان سنتی نظم و سلسله مراتبی است، به همین دلیل است که قافیه در این پیشفرضها از دیگر لغات اهمیت بیشتری دارد. اما در ایران معاصر این گفتمان جای خود را به پیشفرض برابری داده است.
امنخانی گفت: اگر با پیشفرض برابری به ادبیات معاصر نگاه کنیم، خواهیم دید که با این پیشفرض دیگر لغت و واژه قافیه، اهمیت چندانی نخواهد داشت، چرا که در شعر جدید همه واژگان با هم برابر هستند و مفاهیم، مضامین و بوطیقای شعر معاصر به این مساله بازمیگردد و نه صرفا عنصر ترجمه.
امنخوانی همچنین تصریح کرد که طرز تلقی شفیعیکدکنی از مفاهیم و واژگان فلسفی در این کتاب به واقعیت نزدیک نیست. اشکال دیگر این منتقد این بود که نویسنده کتاب «با چراغ و آینه» درباره چرایی شکلگیری ژانرها و گونههای ادبی در ایران سخن نمیگوید و تنها به ذکر رخدادها بسنده میکند.
دیگر منتقدان حاضر در این نشست، آبتین گلکار عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و مریم حسینی عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا بودند و حسینی در بخشی از نقد خود بر این کتاب توضیح داد:شفیعی کدکنی برای نگارش این کتاب، منابعی چون «بنیاد شعر نو در فرانسه» نوشته مرحوم حسن هنرمندی را به یقین دیده و از آن استفاده کرده است، اما در لیست منابع و مآخذ خود نامی از این کتاب نبرده است.
کتاب «با چراغ و آینه؛ در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران» در 680 صفحه و به کوشش محمدرضا شفیعیکدکنی بهار امسال(1391) از سوی نشر سخن به چاپ رسید.
چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۷
نظر شما