به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، بیشتر ایرانیان میرزا کوچکخان جنگلی را با سریال «سردار جنگل» که در دهه ۶۰ و به کارگردانی بهروز افخمی ساخته شد، میشناسند اما تاریخ روایتی از این شخصیت دارد که روی نگاتیو یک فیلم جا نمیگیرد.
میرزا یونس که در سال ۱۲۵۷ خورشیدی و در محله استادسرای رشت متولد شد، آموختن را در مدرسه حاجی حسن صالح آباد در شهر رشت و مدرسه جامع آغاز کرد. در روزگاری که کمتر کسی بهدنبال فراگرفتن سواد بود، میرزا برای فراگیری آموزشهای مذهبی به مدرسههای دینی در دیگر شهرها رفت اما با بروز حوادث و انقلاب مسیر زندگی وی نیز دگرگون شد.
میرزا کوچکخان در ۱۲۹۳ خورشیدی با گروهی ۱۷ نفره «اتحادیه اسلام» را تشکیل داد تا به مبارزه مسلحانه ضد روسها، حضور قزاقها، نیروهای انگلیس و قوای دولتی قاجار برای اهدافی مانند اخراج نیروهای بیگانه، رفع بیعدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی بپردازد. این اتحاد با پیوستن داوطلبان مبارز، به کمیته جنگل تغییر نام داد. جنگهای زیادی میان جنگلیها و نیروهای این سه دسته رخ داد که در نهایت به کشته شدن تعداد زیادی از افراد این نهضت منجر شد.
سرنوشت کمیته جنگل بهدلیل وجود روشنفکرانی از اقوامی مانند گیلکی،کرد، لر و دیگر قومیتها، همچنین ملیتهای گوناگون، از روس و آلمانی گرفته تا لهستانی، عثمانی و مجار در پرده ابهام است. برای اثبات اینکه چه مسایلی باعث جدایی و تفرقه در این گروه شد، دلیلهای بسیاری آورده شده است اما در نهایت این جنبش پس از هفت سال مبارزه در خطه شمالی ایرانزمین، روبه زوال گذاشت و با اعدام عدهای و تسلیم شدن برخی از یاران میرزا در نهایت محکوم به شکست شد.
امروز (۱۱ آذرماه) نودویکمین سالگرد درگذشت میرزا کوچکخان جنگلی در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی، در ارتفاعات تالش خلخال بر اثر سرما و یخزدگی است. سر بریده میرزا خاطره تلخی در یاد ایرانیان است که پس از یخ زدن وی و آخرین همرزمش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، از بدنش جدا و به تهران فرستاده شد.
افشین پرتو، محقق و پژوهشگر گیلاني در گفتوگو با «ایبنا» اظهار کرد: میرزا کوچکخان رهبر جنبشی دگرگونکننده در نخستین سالهای قرن بیستم است اما نهضت جنگل بهدلیل همزمان شدن با رخدادهای دیگری که در حال تغییر دادن چهره دنیا بودند، اتفاق افتاد و برداشتهای متفاوت و گاه متناقضی را برای همگان بههمراه داشت. از سوی دیگر جنبش جنگل و جنبشهای دیگری که در ایران اواخر قاجاریه در حال شکلگیری و مبارزه بودند، تاثیر بسیاری بر اتفاقات پس از خود گذاشتند.
نویسنده کتاب «تاریخ گیلان از آغاز تا برپایی انقلاب مشروطه» افزود: مبارزههای میرزا کوچکخان از ۱۲۷۷ خورشیدی آغاز شد و پس از آن پا در راه مشروطه گذاشت. وی در راه مبارزه، با افکار مختلف روزگارش آشنا شد، چرا که انقلاب روسیه در حال وقوع بود و اندیشههای مارکسیستی، بلوشیویستی و ضداستعمار انگلیس بسیار رواج داشتند اما این دلیلی نیست که میرزا را به هر کدام از این ایدئولوژیها نسبت دهیم. آگاهی از این تفکرها و همچنین شناخت از اسلام، باعث شده بود تا میرزا با دیدی چندجانبه مسایل دورانش را بسنجد.
پرتو گفت: اسناد بسیاری در ایران و بایگانی خارج از کشور مانند بایگانیهای خصوصی ایروان، باکو، تفلیس، مسکو و سنپترزبورگ درباره نهضت جنگل وجود دارد که در دسترس نیستند اما برای نوشتن حقیقت تاریخ این نهضت و همچنین شناخت شخصیت میرزا کوچکخان باید بهگردآوری آنها بپردازیم. بخش زیادی از این اسناد و خاطرات در اختیار اقوام و بازماندگان مبارزان جنگل است.
نویسنده کتاب «تاریخ گیلان» توضیح داد: تعصب داشتن برای نوشتن تاریخ نهضت جنگل و شناخت شخصیت افراد نهضت اشتباه است و باید برای تحلیل مسایل آن کتابها نوشت و براساس اسناد به بررسی پرداخت.
ابراهیم مروجی نیز از کتابهایی که درباره نهضت جنگل و شخصیت میرزا کوچکخان نوشته شده است، میگوید. این نویسنده و ناشر اظهار کرد: کتابهای بسیاری در اینباره نوشته شدهاند اما نخستین کتابی که منتشر شد، نوشته ابراهیم فخرایی با نام «نهضت جنگل» در سال ۱۳۴۵ بود که از سوی انتشارات جاویدان به چاپ رسید.
مدیر نشر «گيلسا» افزود: کتاب «نهضت جنگل» با دو نقد اساسی روبهرو بود، نخست آنکه کتاب پس از درگذشت تمامی شاهدان عینی و معاصران میرزا به انتشار رسیده بود، بنابراین هیچ فردی آن را نمیتوانست تایید کند. از دیگر سو، انتقادهایی به حاج احمد کسمایی، پشتیبان مالی میرزا کوچکخان وارد میکرد.
مروجی ادامه داد: کتاب دیگر «تاریخ جنگل» نام دارد که صادق مهرنوش (صادق شعله)، حسابدار میرزا کوچکخان آن را نوشته بود. خاطرات وی ابتدا بهصورت پاورقی در روزنامه «فریاد لاهیجان» گیلان منتشر و پس از آن در مجموعهای پنج جلدی گردآوری شد که روایتگر جریانهای سالهای ۱۳۳۸-۱۳۴۱بهشمار میرود.
مولف «پيشگامان فرهنگ گيلان» توضیح داد: پوراندخت کسمایی، دختر حاج احمد کسمایی نیز در پاسخ به انتقادهایی که فخرایی در کتاب «نهضت جنگل» به پدرش وارد کرده بود، کتابی با عنوان «یادداشتهای احمد کسمایی» را در سال ۱۳۸۳به انتشار رساند و در آن تلاش کرد تا به این ابهامها پاسخ دهد.
مدیر مسوول مجله ادبی «دادگر» بیان کرد: این فهرست همچنان ادامه دارد اما همانطور که بیشتر کتابهای منتشر شده درباره میرزا کوچکخان و جنبش جنگل به چهره مثبت آنها اشاره کردهاند، جزوههایی نیز به چاپ رسید که در مخالفت با میرزا و تفکر وی بود حتی افرادی مانند ملکالشعرای بهار در کتاب «تاریخ احزاب ایران» ایرادهایی به جنبش جنگل وارد کرده بودند.
«ایبنا» تلاش کرد تا با ناصر مسعوی، خواننده ترانه معروف گیلکی سریال «سردار جنگل» نیز گفتوگویی داشته باشد که متاسفانه بهدلیل بیماری قلبی و توصیه پزشکان این امکان ایجاد نشد اما جاودانی نام میرزا کوچکخان جنگلی در ذهن ایرانیان همواره با یادآوری این ترانه است:
چقد جنگلَ خوسی، ملت و َسی، خسته نُبُستی، میجان جانانا٬ تَرا گَمَه ميرزا کوچک خانا
خدا دانه که من، نتانم خفتن، از ترس دشمن، می دل آويزانا٬ ترا گمه ميرزا کوچک خانا
چِر ِه زوتر نايی، تندتر نايی، تنها بنايی، گيلان ويرانا٬ ترا گمه ميرزا کوچک خانا
تیريشا قربان، بهم نوانان، تی کاس چومانا٬ ترا گمه ميرزا کوچک خانا
اَمه رشتی جَغَلان، ايسيم تی فرمان، کُنيم اَمه جان، تی پا جير قربانا٬ ترا گمه ميرزا کوچک خانا.
شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۱۴
نظر شما