ايبنا نوجوان: «من اينجا هستم» را نويسندهي آن ـ«سعيده محمدزكيگودرزي»ـ به كودكان بيگناه غزه و قانا تقديم كرده است. داستان اين كتاب نيز دربارهي يكي از اين كودكان است كه قرباني خشونتهاي صهيونيستها ميشود.
داستان را روح يك دختربچه از زمان شهادتش تا ورود به بهشت روايت ميكند. داستان با جملهاي آغاز ميشود كه نام داستان نيز برگرفته از آن است: «من اينجا هستم. اينجا، زير سنگها، ديوارها و درها. زير آوارها، از ديشب همينجا خوابيدهام. يعني اولش همه خواب بوديم. من و همهي بچهها پهلوي هم خوابيده بوديم. اسماء عروسكم را چسبانده بودم به خودم كه هم او نترسد و هم من.»
در ادامهي اين داستان موقعيت دختربچه و احساساتش توصيف ميشود. مردمي كه گريه ميكنند، امدادگراني كه با لباسهاي نارنجي كشتهها و زخميها را از زير آوار نجات ميدهند و خاطرات اين دختربچه از مادر و عروسكش بخش اصلي اين داستان را تشكيل ميدهد:
«يكي از همان لباس نارنجيها دارد نزديك ميشود. آرزو ميكنم چند ثانيه هم كه شده، اينجا بماند تا تنهاييام كمتر بشود. بالاي سرم ايستاد. انگار دعايم مستجاب شده. به چيزي در نزديكي من خيره مانده.»
امدادگر نارنجيپوش عاقبت دختربچه را پيدا ميكند و...
بخش ديگري از اين داستان را از دريچهي چشم اين دخترك با هم ميخوانيم: «همه اينجا خوابيدهايم؛ رديف، مثل آن وقتها كه ميخواستيم قطاربازي كنيم و به نوبت پشت سر هم رديف ميشديم.»
«من اينجا هستم» را سعيده محمدزكيگودرزي نوشته و اين داستان با تصاويري از بهمن زارعيان همراه شده است.
اين كتاب را شركت انتشارات «علمي ـ فرهنگي» با شمارگان 3 هزار نسخه و به بهاي 1200 تومان براي مخاطبان گروه سني «ج» و «د» منتشر كرده است.
دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۴:۴۴
نظر شما