شنبه ۲ مهر ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۰
نويسندگان از خوبی‌ها و بدی‌های ادبيات مردم‌پسند گفتند

گروهي از داستان‌نويسان در یک مجموعه گفت‌و‌گو با «ايبنا» نظرات خود را درباره ادبیات عامه‌پسند مطرح کردند. جمع‌بندی این سلسله گفت‌و‌گو ها را که شامل مباحث متنوعی درباره ادبیات عامه‌پسند و مسایل مربوط به آن است، در پی می‌خوانید._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، این ‌نظرها بيانگر نگاهي آزاد به اين جريان ادبي از منظر نويسندگاني بود كه پيشنهادهاي خود را در جهت ارتقاي جريان امروز ادبيات معاصر ايران مطرح كردند. تا جايي كه اغلب آنان، ادبيات مردم‌پسند را جزوي لاينفک از جريان ادبي روز دانستند كه با بهره‌گيري از اصول اصيل نوشتن و توجه به معيارهاي داستان‌نويسي مي‌تواند در جايگاه خود رويه‌اي فاخر اتخاذ كند و به نقشي موثر در جريان ادبي روز دست يابد.

از نكاتي كه در اين سلسله گفت‌وگو‌ها توسط برخي از نويسندگان بسيار قابل توجه به نظر می‌رسید، توصیه به ‌پرهيز از خط‌كشي ميان جريان‌هاي ادبي و اختصاص آن‌ها به اقشار خاص بود، در اين‌باره داوود غفارزادگان اهالي ادبيات را از قطبي نگاه كردن برحذر داشت و گفت: نبايد ادبيات را قطب‌بندي كنيم و سياه و سفيد كردن جريان‌هاي ادبي به نفع وضعيت امروز ادبيات داستاني ایران نيست. 

اين نويسنده صاحب تجربه و اجتماعي‌نويس چند دهه اخير ايران، با بيان اين‌كه همه جريان‌هاي ادبي بايد در جايگاه خود به كارشان ادامه دهند، گفت: هر كاري با رعايت درست مولفه‌هايش مي‌تواند جايگاه قابل احترامي داشته باشد. ادبيات مردم‌پسند نيز اگر معيارهاي صحيحش مانند توجه به زبان و تكيه بر بنيان‌هاي شاخص ادبيات فارسي را مد نظر داشته باشد، مي‌تواند كاركردهاي موثري داشته باشد.

اين نويسنده هر جامعه‌اي را نيازمند اين جريان ادبي دانست و صحبتش را اين‌گونه تكميل كرد: نیاز همه جوامع به این گونه ادبی امری واضح است، ولي ما هر چقد به اين سمت برويم كه آثاري در اين عرصه متناسب با نياز نخبگان و مخاطبان عام خلق كنيم، ‌موفق‌تر عمل كرده‌ايم و اين ادبيات را از آسيب‌هاي جدي دور نگاه داشته‌ايم.

غفارزادگان نقش ناشر را نيز در عرضه اين آثار موثر بيان كرد و توضيح داد: وقتي ناشري آگاه در زمينه ادبيات انتشار اين آثار را هدايت كند، در ‌نتيجه توليد در مرحله نوع اثر و چاپ و ارايه آن، كيفيت شايسته‌اي پيدا مي‌كند. مثلا خيلي بهتر است كه ناشري که مدیرش خود تجربه نویسندگی دارد اين آثار را منتشر كند تا ناشري كه فقط به دنبال پول است.


روشنفكر واقعي از مردم جدا نيست

محمدعلي علومي، از نویسندگاني بود كه سخنانی متكي بر پژوهش‌هايش از پيشينه تاريخ ادبيات ايران تا دوران مشروطه و سال‌هاي اخیر، مطرح کرد. 

او با اشاره به سير تاريخ ادبيات داستاني معاصر ايران از زمان مشروطه، آثار ادبيات مشروطه و اغلب داستان‌نويسان پيشرو ايران را، داراي وجوه مردم‌پسند و فاخر دانست و تاكيد كرد كه سير منظم ادبيات داستاني در ايران، به دليل اتكا به نهضت ترجمه و عدم توجه به فرهنگ و باورهاي مردم، در عرصه توجه به اغناي مخاطب نخبه‌گرا و عادي مخدوش مانده است.

اين داستان‌نويس نگاه به ادبيات مردم‌پسند را به علت برخي سوءتعبيرهادر سال‌هاي اخير تحقيرآميز دانست و گفت: نگاه تحقير آميز به ادبيات مردم‌پسند از تبعات توقف رشد و سير طبيعي ادبيات مشروطه تا دوران فعلي است.

علومي آثار اغلب داستان‌نويسان پيشرو ايراني را داراي نشانه‌هايي از ادبيات مردم‌پسند بيان كرد و گفت: ما به لحاظ تمركز بر وجه مردم‌پسند و نخبه‌گرا نشانه‌هاي خوبي در ادبيات مشروطه داشتيم و با مرور آثار سردمداران ادبيات مدرن ايران، چون جمالزاده، دهخدا، نسيم شمال و بسياري ديگر، اين مساله به خوبي قابل رديابي است. حتي در آثار صادق هدايت كه مشهور است به خلق ادبيات نخبه‌گرا، ‌وجوه مردم‌پسند فراواني وجود دارد. 

اين داستان‌نويس با اشاره به دور ماندن برخي از نويسندگان از اجتماع آن روز و وضعيت فرهنگي مردم توضيح داد: اين روند وقتي معيوب شد كه نمونه‌هاي عيني فرهنگ و باورهاي مردم ايران به آثار راه نيافت. بسياري از مردمان در آن سال‌ها روستانشين بودند و درباره مباني فكري و فرهنگي اين دسته از مردم، جز چند كتاب كم ورق، اثري منتشر نشده بود. با گذشت زمان اوضاع جهاني ادبيات به سمت تقليد از ويرجينيا وولف يا ويليام فاكنر رفت و در دوره‌اي نيز بسيار متاثر از ادبيات آمريكاي لاتين بود.

اين نويسنده همچنين به ناديده گرفتن فرهنگ مردم از سوي برخي نويسندگان آن روز اشاره كرد و گفت: روشنفكر نبايد از مردم جدا باشد.‌ متاسفانه عده‌اي گمان مي‌كنند كه ارزش داستان به اين است كه كسي آن را نخواند. در حالي كه ادبيات مردم‌پسند در ذات خود امكانات بالقوه‌اي براي روانشناسي، هستي‌شناسي و درك جدي از جهان و بررسي موقعيت انسان دارد. 

لذت درک هنري در مخاطب 

احمد آرام، از ديگر داستان‌نويسان كشورمان، بر اهميت خلق داستان‌هاي عامه‌پسند فخيم نظر دارد و معتقد است كه هرگونه از ادبيات مخاطب خاص خود را دارد.

اين نويسنده به نقش داستان‌هاي مردم‌پسند در كتابخوان شدن قشر وسيعي از جامعه تاكيد كرد و او نيز مانند غفارزادگان مرزبندي ميان جريان‌هاي مختلف ادبي را، جايز ندانست. 

آرام كتاب «نيمه پنهان» حسين سناپور و «چراغ‌ها را من خاموش مي‌كنم» زويا پيرزاد را، نمونه‌هايي از ادبيات عامه‌پسند فخيم معرفي كرد و گفت: مسلما خوانندگانی كه آثارعامه‌پسند فخيم را دوست دارند، حتما مخاطب آثار خاص هم خواهند شد.


حق ادبيات مردم‌پسند بايد ادا شود

احمد بيگدلي،‌ نويسنده ديگر كشورمان نيز از اداي دين به ادبيات مردم‌پسند سخن گفت و توضيح داد: بسياري از نويسندگان معتبر ايراني و خارجي از طريق مطالعه آثار ادبيات عامه‌پسند به عرصه نوشتن وارد شده‌اند، از اين رو حق اين ادبيات بايد ادا شود، چرا که بنیانگذار مطالعه جدی است.

نبود انديشه‌ورزي در اغلب داستان‌هاي مردم‌پسند

فتح‌الله بي‌نياز، ‌نويسنده و پژوهشگر پيشكسوت نيز در يادداشتي كه براي «ايبنا» ارسال كرد، به ‌ويژگي‌هاي اغلب داستان‌هاي عامه‌پسند اشاراتي داشت. 

وي غالب آثار اين جريان ادبي را براساس برخي نظريه‌هاي غربي، مبلغ سانتي‌مانتاليزم، سطحي‌نگري و بي‌توجه به مناسبات اقتصادي،‌ اجتماعي و سياسي معرفي كرد. 

بي‌نياز در بخشي از يادداشت خود آورده است: «در اين داستان‏ها، شخصيت‏ها «فكر» نمى‏كنند؛ فكر نه براى سبك و سنگين كردن سود و زيان فلان معامله يا خريد اين يا آن كفش يا فرش. بلكه فكر درباره «چيستى» زندگى. البته در ادبيات جدى لباس و خورد و خوراك هم جاى خود را دارد و حتى مى‏تواند بخش زنده‏اى از داستان را تشكيل دهد، اما روح و گوهر داستان، انسان را متناسب با موقعيت‏ها يا بافت اجتماعى، تاريخى روايت، به‏مثابه «نوع» مطرح مى‏كند. در همه كشورها ادبيات عامه‏پسند، معمولا كارى به عادلانه بودن يا نبودن مناسبات سياسى، اجتماعى و اقتصادى موجود ندارد. كمترين اشاره هنرى و ظريف به وضعيت اقتصادى محرومان، سركوب معترضان، حذف صاحبان انديشه و منزوى كردن آن‌ها، فلاكت جمع كثيرى از مردم و اختلاف طبقاتى نامتعارف، زد و بندهاى پشت پرده جريان‏هاى سياسى، اتحاد مقطعى آن‌ها در زمان‏هاى مختلف براى نابود كردن جريان‏هاى مستقل و نيز مفاسد بى‏شمار مالى و ادارى صاحبان قدرت نمى‏شود. گويى داستان در فضايى غير از بستر اجتماعى پرتلاطم و آلوده موجود مى‏گذرد. از الگوهاى واقعى، فقط خيابان‏ها، كافه ترياها، ترافيك و دعواهاى سطحى روزمره را مى‏بينيم.»


ادبيات مردم‌پسند از جريان‌هاي اصلي ادبيات است

بازتاب واقعيات ملموس زندگي در بخشي خاص از داستان‌هاي عامه‌پسند،‌ مساله‌اي بود كه منصور ياقوتي نويسنده پيش‌كسوت كرمانشاهي به آن اشاره كرد.

وي برخي اختصاصات اثر ماندگار را نيز برشمرد و گفت: خلق اثر بايد مبتني بر درونيات اصيل نويسنده باشد و تصويري ملموس از زندگي ارايه دهد.
 
وي گونه ادبی مردم‌‌پسند را جزیي از جريان اصلی ادبيات و كيفيت آن را متكي بر نقد صحيح بيان كرد. 

محمود حكيمي‌ نيز  پيشينه ادبيات مردم‌پسند را در تاريخ ادبيات فارسي مد نظر گرفت و بسياري از افسانه‌ها و حكايات فارسي را در زمره ادبيات عامه‌پسند دانست.
 
وي درباره برخي از داستان‌هاي عامه‌پسند مانند «هزار و يک شب» گفت: اين قبيل داستان‌ها تمركز خاصي بر جبرگرايي و سرنوشت محتوم قهرمانان دارند و اين انديشه را به گونه‌اي طرح مي‌كنند كه قوه اراده مخاطب ضعيف مي‌شود.

حكيمي در نهايت اين ادبيات را جرياني دانست كه نمي‌توان آن را صرفا مفيد يا مضر ارزيابي كرد.

ادبيات مردم‌پسند نبايد تخطئه شود

محمدهاشم‌اكبرياني، نویسنده و روزنامه‌نگار، نيز تخطئه ادبيات عامه‌پسند را كاري نادرست برشمرد كه در سال‌هاي اخير از سوي برخي مطرح مي‌شود.
 
وي اين جريان را متعلق به همه كشورهاي دنيا دانست و با تاكيد بر اينكه جريان ادبيات عامه‌پسند نبايد تخطئه شود يا زير سوال برود، گفت: ما نباید ادبيات را به دو جريان خوب و بد تقسيم كنيم. 

اكبرياني درباره پشتوانه مطالعه‌اي نويسندگان مردم‌پسند نيز گفت: مطالعه در همه حال خوب است، ولي لزوما به اين معنا نيست كه نويسنده حتما بايد تعداد زیادی كتاب داستاني مطالعه كند يا از چندين كارگاه داستان‌نويسي سر در‌آورده باشد. واقعيت اين است كه برخي ذاتا نويسنده‌اند.

اين روزنامه‌نگارسخنانش در جمع‌بندی سخنانش گفت: طبيعي است كه نمي‌توان هميشه هم حق را به نخبه‌گراها داد تا هر كتابي را كه دلشان خواست، منتشر كنند و از آن سو نویسنده آثار مردم‌پسند به جرم آنكه زبانش قوي نيست، ننويسد. ضمن آنكه بايد اين نكته را هم در نظر داشته باشم كه مردم را به سمت خوانش آثار جدي عادت دهيم،‌ نه اينكه آثار مردم‌پسند را هم از دستشان بگيريم.

محمود سجادي، نيز در اين سلسله گفت‌و‌گو، بر عدم مقابله با ادبيات عامه‌پسند اشاره كرد و گفت: ما نمي‌توانيم با آثار عامه‌پسند مقابله كنيم، مگر آنكه فرهنگ جامعه به سطحي برسد كه تمايل به آثار سيمين دانشور يا احمد محمود داشته باشد يا نويسندگان ما دركي متعالي‌تر را از ادبيات عامه‌پسند ارايه دهند. 

وي مغلق‌نويسي را بهانه‌اي براي دوري از مردم دانست و در اين‌باره گفت: كساني كه فكر مي‌كنند به زبان از ما بهتران می‌نویسند، نمي‌توانند نويسندگان روزگار خود و مردمشان باشند. اينان به زبان رمل و اسطرلاب مي‌نويسند و از دور دستي بر آتش دارند.

«عامه‌پسند» اصطلاح محافل روشنفكري است

در اين ميان اما نويسنده‌اي مانند جواد جزيني، جريان ادبيات مردم‌پسند را اصطلاحي ساخته محافل روشنفکري دانست كه از نگاه برخي روشنفکران موجب تنزل سلیقه مخاطب است.

جزيني، اهميت فضاي دانشگاهي را در ارتقاي ادبيات مردم‌پسند و ديگر جريان‌هاي ادبي لازم بيان كرد و توضيح داد: در اغلب جوامع توسعه يافته، دانشکده‌هاي ادبيات فضايي است براي ارتقاي سطح ادبيات و فرهنگ عمومي. ولي ما هنوز به اين كاركرد در دانشگاه‌هايمان دست نيافته‌ايم و اغلب دانشگاه‌های هنر و ادبيات دانشجويان را از كار جدي در اين دو مقوله سرخورده و دلزده مي‌كنند. 

وي اظهار اميدواري كرد كه در صورتي كه ارتباط‌هاي مفيد فرهنگي در جامعه ما نيز به لحاظ علمي به سطحي قابل تعريف دست يابد، شاهد تعالي همه گونه‌هاي ادبي در جريان ادبيات معاصر فارسی باشیم.

هادي خورشاهيان، نيز با اشاره به جايگاه ادبيات مردم پسند، جامعه‌اي را ايده‌آل دانست كه براي همه گروه‌ها و سليقه‌ها احترام قايل است و مناسب با همه سلیقه‌ها و قشرهایش، کتاب داشته باشد.

وي همچنين تاكيد كرد كه با ايجاد اختلال در روند چاپ آثار عامه‌پسند شمارگان كتاب‌ در كشور بسيار پايين مي‌آيد. 


با مجموع اين نقد‌و‌نظرها نمي‌توان از نقش جرياني كه از جهاتي مورد اقبال بيش از نيمي از توده مردم است، غافل ماند. با پرهيز از اين غفلت، مي‌توان به تلاشي اميدوار بود كه با مسووليت‌پذيري و هدايت نويسندگان هوشيار و متعهد، به پويايي و تحول همه جريان‌هاي ادبي معاصر در كشورمان بينجامد؛‌ همچنانكه مي‌دانيم دوري گزيدن از همدلي و خزيدن در انزوايي كه حاصل آن جز شكل‌گيري انتقادهايي يک سويه نيست، به نفع هيچ‌كدام از نحله‌ها و جريان‌هاي ادبي و هنري نخواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها