شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۵
«شاهنامه» در روانی چون آب و در صلابت چون فولاد است

«شاهنامه در روانی چون آب و در صلابت چون فولاد است.» غلامعلی حداد عادل در مراسم افتتاحیه همایش «هزاره شاهنامه» با بیان این جمله، گفت: «شاهنامه کتاب حماسه و «حماسه ملی» ایرانیان است. ایرانیان طی هزار سال گذشته، از شاهنامه، درس وطن‌خواهی و ایران‌دوستی فراگرفته‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، همایش بین‌المللی «هزاره شاهنامه» به مناسبت ثبت هزارمین سال سرایش شاهنامه در یونسکو از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد. 

این همایش صبح امروز(24 اردیبشهت) از ساعت 8 و 30 دقیقه در تالار محتشم بنیاد ایران‌شناسی آغاز به‌کار کرد. 

همایش بین‌المللی «هزاره شاهنامه» طی دو روز به ارائه سخنرانی‌هایی توسط شاهنامه‌پژوهان ایرانی و خارجی از نقاط مختلف جهان اختصاص دارد.

در مراسم افتتاحیه همایش، غلامعلی حداد عادل، رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی سخنرانی خود را پیرامون موضوع «راز ماندگاری شاهنامه» ارائه کرد.

«شاهنامه»‌ی هزارساله
حداد عادل گفت: هزار سال است شاهنامه در دل و دست ایرانیان و فارسی‌زبانان و فارسی‌دوستان جای دارد، آنان این کتاب را می‌خرند و می‌خوانند و عزیزش می‌دارند. عارف و عامی، شهری و روستایی، پیر و جوان، همه و همه این کتاب را می‌شناسند و بدان راهی دارند.

رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه توضیح داد: نقالان در میدان‌‌های شهر‌ها، داستان‌های حماسی آن را با لحنی گرم می‌خوانند و شنوندگانِ خود را مجذوب می‌سازند. مرشدان در زورخانه‌ها، اشعار رزمی و پهلوانی‌اش را با آهنگی مخصوص می‌خوانند و ضرب می‌گیرند و پهلوانان را به پایکوبی و دست‌افشانی وامی‌دارند. هزار سال است نقاشان و نگارگران و هنرمندان، تصور خود را از اشعار شاهنامه به تصویر می‌کشند و با کلک خیال‌انگیز خود سعی می‌کنند به شعر فردوسی با نقاشی و رنگ‌آمیزی تجسم و تمثل بخشند.

وی به رواج شاهنامه‌خوانی در میان روستاییان اشاره و تشریح کرد: هزار سال است روستاییان در شب‌های سرد زمستان گرد آتش می‌نشینند و به حکایت عبور سیاوش از آتش گوش می‌سپرند و شب را با این قصه دراز می‌کنند. اما شاهنامه، تنها «شب‌نشین کوی سربازان و رندان» نیست بلکه «مشهور خوبان» نیز هست.

حداد عادل تاکید کرد: هزار سال است که شاعران با تقلید آن، شاهنامه و فتح‌نامه، شهنشاه‌نامه، علی‌نامه، گرشاسب‌نامه و اسکندرنامه می‌سرایند و بزرگانی مانند مولوی، سعدی و حافظ، ابیات آن را به تضمین و تلویح در شعر خود می‌گنجانند و برای تربت پاک آن پاکزاد، طلب رحمت می‌کنند و حکیمان و عارفان و معلمان اخلاق از آن نکته‌ها می‌آموزند و مقالات و کتاب‌های خود را با ابیات آن زینت و طراوت می‌بخشند.

وی درباره پژوهش‌هایی که پیرامون «شاهنامه» صورت می‌گیرد اظهار داشت: سرانجام باید گفت بیش از یک قرن است که دانشمندان و پژوهش‌گران ادیب، زبان‌شناس، لغت‌شناس و دستوردان در شاهنامه به تحقیق پرداخته‌اند و اسطوره‌شناسان، متخصصان فرهنگ عامه و استادان ادبیات تطبیقی در دریای ناپیدا کرانه این کتاب غواصی می‌کنند و دُر و گوهر و صدف و مرجان به دست می‌آورند و با مقالات و کتاب‌های پرشمار خود بر غنای فرهنگ ایرانی و زبان فارسی می‌افزایند.

راز ماندگاری شاهنامه چیست؟
این استاد دانشگاه با طرح پرسشی درباره راز ماندگاری شاهنامه، گفت: به راستی جا دارد از خود بپرسیم راز این ماندگاری چیست؟ چرا در گذر زمان بر چهره فردوسی و شاهنامه او غبار کهنگی و فراموشی ننشسته است؟ چرا شاهنامه پا به پای ایرانیان و فارسی‌زبانان به پیش می‌رود و هر روز شادابی و صفای چهره‌اش افزون‌تر می‌شود و چرا فردوسی، همواره عزیز‌تر و محترم‌تر به‌شمار می‌آید؟ 

ایرانیان ایرانی ماندند
وی در پاسخ به این پرسش‌ها توضیح داد: برای درک معنی و اهمیت شاهنامه باید به هزار سال پیش و پیش‌تر از آن برگردیم و اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و دینی مردم ایران آن روزگار را در نظر آوریم. حقیقت این‌ است که با ظهور اسلام ایرانیان توانستند پیام این دین تازه را که خداپرستی و عدالت بود بشنوند. آنان اسلام را پذیرفتند؛ اما چون ملتی بزرگ و با سابقه بودند اراده کردند در عین مسلمانی، ایرانی بمانند.

حدادعادل ادامه داد: اگرچه پیامبر گرامی اسلام عرب و عرب‌زبان بود و هر چند قرآن کریم به زبان عربی نازل شده بود، اما ایرانیان، اسلام را با «عربیت» یکی ندانستند و ایرانی بودن و ایرانی ماندن را با مسلمانی مغایر نشناختند. اسلام، «عقیده» آنان بود و ایران، «علاقه» آنان و توانستند آن عقیده را با این علاقه در دل و جان خود، یکجا جمع کنند. ایرانیان از پیامبر(ص) آموخته بودند که «هیچ عرب را بر هیچ عجمی برتری نیست مگر به تقوی».

وی به فراگیری زبان عربی توسط ایرانیان اشاره و تشریح کرد: ایرانیان زبان عربی را آموختند و خوب هم آموختند، چندان‌که در اندک مدتی خود در نظم، نثر و لغت، استاد عرب‌زبانان شدند، اما زبان خود را حفظ کردند و فارسی دری را، که از لغات عربی نیز برخوردار شده بود، جانشین «فارسی میانه» کردند و زبان را به منزله رکنی استوار از ارگان ملیت ایرانی عزیز داشتند.

رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه افزود: بنی‌امیه و بنی‌عباس که از قدرت و ثروت سرمست بودند، برتری خود را به زبان عربی و ‌نژاد عرب می‌دانستند و «عجم» را تحقیر می‌کردند. آن‌ها، ایرانیان را در امت اسلامی، شهروند درجه دوم می‌خواستند و بر آنان نام «موالی» نهاده بودند و این تحقیر بر ایرانیان گران می‌آمد.

حکایت رنج 30 ساله فردوسی
وی به دلایل سرایش «شاهنامه» توسط فردوسی اشاره کرد و گفت: کوشش برای گردآوری، ثبت، تدوین و به نظم درآوردن داستان‌های تاریخی ایران، از مدتی قبل از زمان فردوسی آغاز شده بود. فردوسی، که از خاندان‌های دهقانان نژاده خراسان و به قول سعدی «پاکزاد» بود، مردانه همت کرد و با رنجی سی‌ساله، این داستان‌ها را با زبانی لطیف و محکم به شعر درآورد و شاهنامه را مانند رودخانه‌ای زلال، زیبا، پرخروش و پربرکت در گستره جغرافیای ایران‌زمین، از کابلستان تا خوزستان، جاری کرد و در تاریخ، جاودانه ساخت و از نسلی به نسل دیگر و از عصری به عصر دیگر سپرد.

مولف جلد دوم کتاب «دانش‌نامه جهان اسلام» اظهار داشت: فردوسی یادگارهای کهن مردم ایران را، به وجهی دلپذیر و دلنشین در قالب شاهنامه، عرضه کرد و با این یادگارهای مشترک برای مردم ایران یک «حافظه تاریخی جمعی» به‌ وجود آورد و در یک کلام چنان‌که خود می‌گوید عجم، یعنی ایرانیان را، با رنج سی‌ساله خود، «زنده» کرد و به آنان به عنوان ایرانی، «هویت» بخشید.

خدمت بزرگ فردوسی به زبان فارسی
وی در ادامه درباره دیگر دلایل ماندگاری شاهنامه توضیح داد: یکی از این دلایل خدمتی است که فردوسی با این کتاب به زبان فارسی کرده است. او در زمان و زمانه‌ای که به سود زبان فارسی نبود، دیوانی پدید آورد با 60 هزار بیت فارسی سخته، پخته، روان و دلنشین؛ که امروز نیز پس از هزار سال، حتی مردم عامی و عادی کوچه و بازار آن را می‌فهمند.

حداد عادل گفت: زبان فارسی در کنار اسلام که ملاک هویت مسلمانی همه مسلمانان است، رشته پیوند همه اقوام ایرانی است. در مثل، نخ تسبیحی است که همه اقوام ایرانی را در رشته واحدی متصل و منسلک می‌سازد. فردوسی این نکته را خوب فهمیده بود و با شاهنامه خود این رشته پیوند را استوار‌تر کرد.

ثبات زبان فارسی
وی درباره ویژگی‌های زبان فارسی که توسط فردوسی زنده شده است اظهار داشت: این‌که فردوسی، هزار سال پیش با زبانی شعر گفته که ما امروز آن زبان را به راحتی می‌فهمیم، نشانه رکود، ایستایی و علامت نقص و ناتوانی زبان فارسی نیست؛ بلکه دلیل قوت و قدرت این زبان است و نشانه آن است که زبان فارسی پیش از زمان فردوسی، تحول لازم را برای عبور از مراحل ابتدایی و مقدماتی تجربه کرده بوده و صورت باثباتی یافته بوده است؛ و‌‌ همان زبان پس از فردوسی، دستمایه سخنان و اشعار سعدی، مولانا و حافظ شده و امروز به ما رسیده است.

«شاهنامه»؛ حماسه ملی ایرانیان
این استاد دانشگاه درباره شاهنامه تاکید کرد: این اثر از آن جهت که پیوسته روح دلاوری، جنگجویی و پهلوانی را در کالبد ایرانیان دمیده، نیز شایستگی خود را برای ماندگاری به اثبات رسانده است. شاهنامه کتاب «حماسه» است. شاهنامه «حماسه ملی» ما ایرانیان است. مردم ایران طی هزار سال گذشته، از شاهنامه فردوسی درس وطن‌خواهی و ایران‌دوستی گرفته‌اند.

وی در ادامه درباره شاهنامه توضیح داد: شاهنامه سراسر حکمت، پند، اخلاق و عبرت است. فردوسی دینداری است خردمند، با شخصیتی معنوی و طبعی بلند و زبانی از آلودگی پیراسته، چندان که باید گفت کمتر شاعر بزرگی در زبان فارسی، عفت کلام را در حد او رعایت کرده است. در شاهنامه عشق و دلدادگی نیز در کنار رزم و دلاوری هست، اما در آن پلیدی و پلشتی و بی‌اخلاقی هرگز راه ندارد.

فردوسی؛ حکیمی و خردمندی
حدادعادل از چهره فردوسی به عنوان چهره یک «حکیم» یاد و تصریح کرد: فردوسی حکیمی است که همه را به خردمندی فرا می‌خواند. او خرد را در میان اوصاف آدمی از همه بر‌تر می‌شناسد و از همه بر‌تر می‌نشاند و در ستایش خرد شعر می‌گوید.

وی در ادامه توضیح داد: با آن‌که شاهنامه کتابی است در وصف جنگ‌ها، پیروزی‌ها، کامیابی‌ها و ناکامی‌های شاهان و متن آن به «رزم» و حاشیه آن به «بزم» اختصاص دارد، فردوسی هرجا فرصتی به‌دست می‌آورد زبان به نصیحت می‌گشاید و به خردمندی، بی‌آزاری و به عدل، داد، پرهیز از دروغ، رعایت شرم، حیا، خوش زبانی با مردم، به دست آوردن دل زیردستان، دوری از کینه، هواپرستی، رعایت اعتدال و دوری از «تیزی و سستی» توصیه می‌کند.

دانشیار رشته فلسفه دانشگاه تهران افزود: از جمله نشانه‌های حکمت و دینداری در شاهنامه، توجه او به مرگ، فانی بودن و گذرا بودن این جهان است. مرگ آگاهی در شاهنامه، به وضوح دیده می‌شود. او جهان را سراسر حکمت و عبرت می‌داند.

یادگارهای مشترک تاریخی
وی در بخش دیگر از سخنانش تشریح کرد: اینک ماییم و کتابی که هزار سال است ما را با داستان‌های شادی‌بخش و غم‌انگیزش، سرگرم داشته و با حکایت‌های پهلوانی و حماسی‌اش در ذهن ما یادگارهای مشترک تاریخی ایجاد کرده و ما را به منزله یک ملت به هم پیوند داده است.

حدادعادل ادامه داد: دیوان شعر فردوسی در روانی مانند آب و در صلابت همچون فولاد است، شعری که هم پشتوانه و پشتیبان زبان ملی ما شده و به زنده ماندن روح حماسی، سلحشوری، وطن‌دوستی، دلاوری و رزمندگی در ملت ما کمک کرده است و با دعوت به توحید و نبوت و ولایت و امامت و حکمت و تربیت، معارف اسلامی و اخلاقی را طی هزار سال به عارف و عامی آموخته است.

وی در پایان یادآور شد: اینک ماییم و مردی به نام «حکیم ابوالقاسم فردوسی» که هزار سال است استوار بر بلندای تاریخ ما ایستاده و ما را به ایران‌دوستی و خداپرستی دعوت می‌کند. بنابراین ادب و حق‌شناسی اقتضا می‌کند او را گرامی بداریم و شاهنامه‌اش را بخوانیم.

گزارش تکمیلی بخش‌های دیگر این همایش متعاقبا منتشر می‌شود.

«همایش هزاره شاهنامه» امروز و فردا(24 و 25 اردیبهشت) در محل بنیاد ایران‌شناسی واقع در تهران، خیابان شیخ بهایی جنوبی، خیابان ایران‌شناسی، برپاست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط