کتاب «امامت در بينش اسلامي» نوشته علي رباني گلپايگاني از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد.\
امامت و پيشوايي در معناي گسترده آن، يكي از ضرورتهاي زندگي اجتماعي بشر است. از گزارشهاي تاريخي و مطالعه جوامع بشري درگذشته و حال به دست ميآيد كه همواره در جوامع گوناگون بشري؛ بدوي و شهري، كوچك و بزرگ، سنتي و مدرن، ساده و پيچيده، فرد يا افرادي بودهاند كه با عناوين و به شيوهاي مختلف نقش امامت و رهبري را ايفا كردهاند. اين واقعيت تاريخي گواه عيني سخن امام علي(ع) است كه فرمود: «مردم را از اميري نكوكار يا تبهكار گريزي نيست.»
امامت و رهبري نه تنها به عنوان يك ضرورت و واقعيت عيني در تاريخ بشر مطرح بوده است، بلكه فيلسوفان و متفكران نيز از دير زمان به آن توجه كرده و درباره گونهها، ويژگيها، شيوهها و آسيبهاي آن سخن گفتهاند. تاريخ فلسفه سياسي بهترين گواه بر اين مدعاست.
اگر از منظر دين ـبه ويژه دين وحيانيـ به مساله امامت بنگريم، تاريخ امامت و رهبري را با تاريخ بشر برابر مييابيم، زيرا پيامبري نخستين جلوه امامت و رهبري ديني در حيات بشري است كه تاريخ آن همزاد با تاريخ بشر است. در نخستين دوره كه زندگي بشر روند سادهاي را ميپيمود پيامبران الهي با بهرهگيري از عقل صائب و الهامهاي قدسي در موارد لازم، جامعه بشري را رهبري ميكردند، و پس از آن كه زندگي بشر پيچيدهتر شد اين مهم براساس كتاب و شريعت آسماني معين انجام گرفت.
امامت معناي خاصي نيز دارد و آن عبارت است از رهبري جامعه بشري به عنوان جانشيني پيامبر الهي. از روايات به دست ميآيد كه همه پيامبران، جانشيناني داشتند كه پس از آنان رهبري امت آن پيامبر را برعهده ميگرفتند. براساس اين روايات، عليبن ابيطالب(ع) وصي و جانشين پيامبر اسلام(ص) است. و همان گونه كه پيامبر اسلام(ص) خاتم انبيا است، علي(ع) نيز خاتم اوصيا است. مقصود اين است كه پس از او فردي كه وصي پيامبر ديگري غير از پيامبر اسلام(ص) باشد، وجود نخواهد داشت، و اين مطلب با اين كه پيامبر(ص) پس از علي(ع) اوصياي ديگري نيز داشت، منافات ندارد.
بر اساس مطالب كتاب، امامت امت اسلامي به عنوان وصايت و جانشيني پيامبر(ص) را ميتوان معناي اخص امامت ناميد. متكلمان اسلامي آن را به رهبري عمومي مردم در امور دنيوي و ديني به عنوان جانشيني پيامبر(ص) تعريف كردهاند. مذهب اسلامي، به جز گروههايي اندك شمار كه ديري هم نپاييدهاند، امامت به معناي ياد شده را از واجبات اسلامي دانستهاند. اگرچه در عقلي يا نقلي بودن آن اختلاف نظر دارند. اين مطلب كه امامت از واجبات و اصول اعتقادي است يا از واجبات فرعي و فقهي نيز مورد اختلاف است. شيعه طرفدار ديدگاه اول، و اهل سنت طرفدار ديدگاه دوم است.
جايگاه امامت در قرآن كريم و احاديث اسلامي، بررسي تعريفهاي امامت، نقل و بررسي اقوال درباره وجوب امامت و دلايل آن، تحقيق درباره فلسفه امامت از نگاه عقل و وحي، پژوهش درباره مهمترين صفات و بايستگيهاي امام مانند: علم، عدالت، افضليت و عصمت و ارزيابي و نقد ديدگاههاي مختلف درباره تعيين امام ـبه ويژه دو ديدگاه نص و بيعتـ مباحث مهم و محوري كتاب حاضر به شمار ميرود.
مسائل يادشده برجستهترين مسائل عمومي امامت است. اين مسائل را ميتوان به قرينه مسائل عمومي نبوت كه نبوت عامه ناميده ميشود، «امامت عامه» ناميد. بحث درباره مصاديق امامت، يعني تعيين امام پس از پيامبر(ص) و امامان پس از امام نخست، تعداد آنان و آخرين امام، مباحث مربوط به مصداقشناسي امامت است كه ميتوان آن را «امامت خاصه» ناميد.
واژهشناسي و تعريف امامت
متكلمان در تعريف «امامت» به دو گروه تقسيم ميشوند: يك گروه «امامت» را تعريف نكردهاند؛ گويي بر اين تصور بودهاند كه همه مذاهب اسلامي، از «امامت» تصوير روشني دارند كه مورد قبول همگان است. از اينرو، «امامت» را بينياز از تعريف دانستهاند؛ مثل سيدمرتضي در كتابهاي «الشافي» و «الذخيره»، و شيخ طوسي در كتاب «الاقتصاد في ما يتعلق بالاعتقاد» و عبدالجبار معتزلي در كتاب «المغني» و قاضي ابوبكر باقلاني در كتاب «التمهيد» و امام الحرمين جويني در كتاب «الارشاد» و عبدالقاهر بغدادي در كتاب «اصول الدين».
گروهي ديگر، پيش از بحث درباره وجوب امامت، صفات و مصاديق امام، امامت را تعريف كردهاند. تعريفهايي كه متكلمان براي «امامت» ارائه كردهاند دوگونه است: الف) تعريفهاي عام؛ ب) تعريفهاي خاص. تعريفهاي عام به گونهاي است كه نبي و نبوت را نيز شامل ميشود، ولي تعريفهاي خاص فقط جانشينان پيامبر(ص) را شامل ميشود.
تعريف لغوي امامت
لغتشناسان عرب، معمولا واژه امام را تعريف كرده و به بيان مصاديق و كاربردهاي آن پرداختهاند و در مواردي نيز واژه امامت را تعريف كردهاند. رهبري عمومي (الرياسةالعامة) و رهبري مسلمانان (رياسة المسلمين) دو معنايي است كه برخي از لغت شناسان براي واژه امامت بيان كردهاند.
«امام» از نظر لغتشناسان عرب، عبارت از هركسي يا هرچيزي است كه در كارها به او اقتدا ميشود. جمع «امام»، ائمه است كه در اصل «ااممه» بر وزن «امثله» بوده است. كسره ميم به همزه منتقل و دو ميمي در يكديگر ادغام شده است. برخي نيز همزه دوم را به حرف ياء تبديل كرده و آن را «ايمه» خواندهاند كه مورد نقد برخي از عالمان نحو قرار گرفته است.
در كتابهاي لغت براي «امام» مصاديق و كاربردهاي ذيل بيان شده است.
1. قرآن كريم كه مسلمانان در زندگي خود به آن اقتدا ميكنند (القرآن، امام المسلمين)؛
2. پيامبر گرامي اسلام(ص) كه پيشواي امت و نيز امام امامان است (رسول الله"ص" امام امته و امام الائمة)؛
3. جانشين پيامبر(ص) كه پيشواي امت است (والخليفة، امام الرعية)؛
4. امام در نماز جماعت (امام الصلاة)؛
5. فرمانده سپاه (قائد الجند)؛
6. راهنماي مسافران (الدليل للمسافرين)؛
7. ساربان و راهنماي شتران (الحادي للابل)؛
8. چوب يا ريسماني كه در بنايي به كار ميرود. (خشبة او خيط يسوي بهما البناء)؛
9. راه عريض و نمايان (الطريق الواسع الواضح)؛
10. آن چه كودك، هرروز در مدرسه ميآموزد (ما يتعلمه الصبّي كل يوم في المدرسة)؛
11. فرد يا چيزي كه به آن مثال زده ميشود (ما امتثل عليه المثال)؛
12. دانشمندي كه از او پيروي ميشود (العالم المقتدي به).
ترجمه فارسي «امام»، پيشوا، پيش رو و رهبر است و ترجمه فارسي «امامت» پيشوايي كردن و رهبري است.
كاربردهاي امام در قرآن
واژه امام در قرآن در مصاديق گوناگوني به كار رفته است كه به دو دسته قابل تقسيم است: مصاديق بشري و مصاديق غير بشري.
كتاب حاضر در 16 فصل، امامت را از ديدگاه اسلامي مورد بررسي قرار داده است. تعريف، جايگاه و ضرورت امامت، مقامات و رسالتهاي امام، انتصاب يا انتخاب امام، بررسي آيات و روايات امامت، عصمت ائمه، شخصيت معنوي امامان (عليهم السلام) و علم ائمه، از جمله فصول اين اثرند.
چاپ سوم کتاب «امامت در بينش اسلامي» در شمارگان 1200 نسخه، 444 صفحه و بهاي 65000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما