شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۲
از روزنامه‌نگاری در کیهان تا ویراستاری در فرانکلین

مهدی نوروز، روزنامه‌نگار و منتقد به مناسبت شانزدهمین سالگرد درگذشت کریم امامی، یادداشتی را در اختیار ایبنا قرار داده است که در ادامه می‌خوانید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مهدی نوروز: برای بسیاری از علاقه‌مندان کتاب، نام کریم امامی با انتشارات فرانکلین، نشریه کتاب‌امروز، انتشارات و کتابفروشی زمینه و البته ترجمه آثار وزینی چون گتسبی بزرگ گره خورده است.

کریم امامی، سال 1309 در کلکته هند به دنیا آمد، اصالتی شیرازی داشت و پدرش تاجر چای بود و به کلکته رفت‌وآمد داشت. امامی از دوسالگی تا پایان دوره متوسطه تحصیلی در شیراز ماند و پدرش نیز در یادگیری زبان انگلیسی به او کمک کرد؛ همین زمینه و استعداد بود که او را به تحصیل در رشته ادبیات و زبان انگلیسی دانشگاه تهران مشغول کرد و هنوز فارغ‌التحصیلی‌اش نرسیده بود که دست به کار ترجمه شد؛ آن هم برای خبرنگاران خارجی که در کشاکش ملی‌شدن صنعت نفت از اقصی نقاط جهان به ایران می‌آمدند.

پس از فروکش‌کردن تب و تاب ملی‌شدن صنعت نفت و به سال 1338 مدتی در استودیو گلستان با ابراهیم گلستان، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث و تنی چند همکار شد و البته از همین رهگذر با نجف دربابندری، سرویراستار فرانکلین -که به این استدیو رفت‌‌وآمد داشت- آشنا شد.

کریم امامی مدتی هم پشت میز روزنامه‌نگاری در کیهان اینترنشنال نشست که این شغل پله‌ی ماقبل فعالیت‌های دیگر او در انتشارات فرانکلین بود. در همان دورانِ فعالیتش در کیهان، نجف دریابندری از او خواست کتاب گتسبی بزرگ را ترجمه کند، اثری مهم از اسکات فیتز جرالد که نامش در ایران با کریم امامی گره خورده است.
 
دو سال بعد از این ترجمه و هنگامی که نجف دریابندری برای گذراندن دوره‌ای به سوئیس رفته بود، به کریم امامی پیشنهاد ویراستاری در انتشارات فرانکلین را داد؛ خود امامی آن را چنین توصیف می‌کند:
«به نظرم پيشنهاد خوبی آمد. خبرنگاری و نويسندگی برای روزنامه جالب و هيجان‌انگيز است؛ ولی تا سن معينی. نوشتن زير فشار ساعت و دقيقه، برای اينکه مطلب به روزنامه برسد نوعی انضباط فکری در انسان پديد می‌آورد که مفيد است، ولی سن که از سی‌وپنج گذشت، سريع‌نوشتن دشوار می‌شود و اگر آدم مواظب نباشد، کارش به يکنواخت‌نويسی و تکرار کليشه‌های ژورناليستی می‌کشد. از اين رو به خودم گفتم کار کتاب مرا از فشارهای روز‌به‌روز می‌رهاند و در واقع مرحله‌ی منطقی بعد از کار روزنامه‌نگاری است.»
 
دفتر مرکزی فرانکلین در نیویورک قرارداشت و کریم امامی و دیگر نام‌های مطرحی همچون نجف دریابندری و همایون صنعتی‌زاده در شاخه‌ی تهران این انتشارات مشغول فعالیت بودند، هرچند از جایی به بعد فرانکلینِ تهران از دفتر نیویورک نیز جلو زد.

«ما ديگر به آن ترتيب که کتابی از آمريکا پيشنهاد شود، کار نمی‌کرديم؛ بلکه در ايران خودمان بر اساس پيشنهاد اشخاصی که دوست داشتند کاری را ترجمه کنند يا کتابی را که شورا مناسب ترجمه می‌ديد، انتخاب می‌کرديم و هر تصميمی که بود در همين تهران انجام می‌گرفت. از اين گذشته، در اين دوره‌ی فرانکلين آمريکا به علت خشکيدن منابع مالی در حال اضمحلال بود و شايد باور نکنيد که به کمک مالی فرانکلين تهران سر پا ايستاده بود.»

او در همان سال‌ها نشریه «کتاب امروز» وابسته به انتشارات را هم اداره می‌کرد که هشت شماره‌ای منتشر و البته در تاریخ مطبوعات ماندگار شد. امامی در سال‌های پس از انحلالِ فرانکلین انتشارات زمینه را بنیان گذاشت که در بحبوحه‌ی شرایط اقتصادی جنگ دوام نیاورد؛ اما کتاب‌فروشی آن در محله الهیه‌ی تجریش تا مدت‌ها پابرجا و پاتوق کتاب‌دوستان بود. او در این مدت همچنان به ترجمه و تالیف آثاری مختلف مشغول بود، ازجمله ترجمه‌ی مجموعه داستان‌های شرلوک هلمز، ویراستاری فرهنگ معاصر انگلیسی-فارسی اثر سلیمان حییم، تالیف مجموعه‌ی از پستی و بلندی ترجمه. برخی از آثار دیگرش هم سال‌ها پس از درگذشتش منتشر شد؛ ازجمله گال...گال...گالری که منتخبی از مقالات او در دهه‌ی 40 است.
 
پایان‌بخش زندگی کریم امامی سرطان بود. او پس از گذراندن دوره‌ای از بیماری سرطان خون در هجدهم تیر 1384 و در هفتاد‌وچهار سالگی درگذشت.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها