دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۰۲
«جهان‌محلی» ایده مولوی برای گفت‌وگوی بین ملت‌هاست/ به دعوت گوته در زبان کلاسیک شاعران پارسی غوطه‌ور شدم

مارکو امریکو لوچسی که اخیرا اشعار مولانا را به زبان پرتغالی برزیلی ترجمه کرده، گفت: مولوی مفهوم جهان‌‌محلی را طرح می‌کند و این ایده او برای گفت‌وگوی میان ملت‌هاست.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، فاطمه میرغیاثی: مارکو امریکو لوچسی، متولد ۹ دسامبر ۱۹۶۳ در ریو دو ژانیرو در یک خانواده ایتالیایی تبار اهل توسکانی متولد شد؛ او شاعر، رمان‌نویس، مقاله‌نویس، مترجم و مورخ برزیلی است که با قلم خود توانست جایگاه بلند بالایی را در زمینه‌های کاری‌اش بدست آورد و برای آثار گوناگون خود، جوایز متعددی دریافت کند.

لوچسی از حدود ۲۰ سالگی و پس از تحصیل در زمینه موسیقی (پیانو)، اولین نوشته‌هایش را منتشر کرد. با گذر زمان با افرادی همچون نجیب محفوظ در مصر، اومبرتو اکو و ماریو لوزی، هر دو در ایتالیا و با پائولو دالاوگلیو در سوریه دیدار کرد که این دیدارها در ادامه روند کاری‌اش بسیار ارزشمند بودند.

تسلط عالی وی به بیش از ۲۰ زبان خارجی موجب شد که اشعار و کتاب‌های نویسندگان سرشناسی را ترجمه کند. از جمله آن‌ها می‌توان به دو رمان از امبرتو اکو، «علم جدید» از ویکو، اشعار رمان دکتر ژیواگو، آثار گیلویک، پریمو لوی، رومی (مولانا)، هولدرلین، خلبنیکف، تراکل، خوان، د لا کروز، فرانسیسکو کوئودو، آنجلوس سیلسیوس اشاره کرد. او به لطف دانش گسترده خود، یک زبان مصنوعی به نام «لاپوتار» نیز ایجاد کرد.
 
لوچسی استاد کامل ادبیات تطبیقی در دانشکده ادبیات دانشگاه فدرال ریودوژانیرو (UFRJ) است. او در رشته تاریخ از دانشگاه فدرال فلومینس (UFF) فارغ التحصیل شد و مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته علوم ادبی از UFRJ دریافت کرد. همچنین وی یک دوره کارآموزی پسادکتری را با نام Capes / Daad در موسسه پترارکا دانشگاه کلن آلمان انجام داد و تحقیقات خود را بر روی فلسفه رنسانس متمرکز کرد.
 
لوچسی سال 2016 عنوان دکتر افتخاری را از دانشگاه هیبیسکوس تیمیشوارا دریافت کرد و سال 2022 به عنوان محقق مدعو در مرکز مطالعات آسیای مرکزی، قفقاز، ترکیه، تبت و ایران در گروه آسیا، آفریقا و مدیترانه دانشگاه شرقی ناپل (UniOr) و برخی مراکز ملی و بین‌المللی دیگر مشغول به کار بود.
 
بیش از 44 کتاب او به زبان های عربی، رومانیایی، ایتالیایی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، فارسی، روسی، ترکی، لهستانی، هندی، سوئدی، مجارستانی، اردو، بنگالی و لاتین ترجمه شده است.
 
از دیگر تجارب کاری وی می‌توان به پژوهشگر شورای ملی توسعه علم و فناوری، سردبیری چندین مجله معتبر، سخنگو و برگزار کننده نمایشگاه‌های کتابخانه ملی، فعالیت‌های برجسته در دفاع از حقوق بشر و عناوین بیشمار دیگری اشاره کرد. در ژانویه  ۲۰۲۳، مارگارت منزز، وزیر فرهنگ برزیل مارکو لوچسی را به عنوان ریاست کتابخانه ملی برزیل در ریو منصوب کرد.
 
با او گفت‌وگوی اختصاصی درباره ترجمه‌اش از اشعار مولانا به زبان پرتغالی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

لطفا درباره علاقه‌ خود به ادبیات فارسی و به‌ویژه اشعار مولانا جلال الدین رومی توضیح دهید.
مطالعات من در زبان فارسی به توصیه الخاندر چدزکو و با دستور زبان وی آغاز شد؛ الفبای این زبان برایم سخت نبود زیرا قبلا عربی خوانده بودم. به دعوت «گوته» با آن دیوان باشکوه و وصف ناپذیرش در زبان کلاسیک شاعران پارسی غوطه‌ور شدم. کشف رومی (مولانا) از طریق ترجمه ایتالیایی السندرو بوسنی برایم رخ داد؛ من مجذوب قدرت شعر او شدم که افقی باز، راهی نو، همبسته و عاشقانه به من نشان داد. مهمتر از همه، عظمت اشعار مولانا در این است که وی بدون از دست دادن ظرافت بیان، کلمات را با دقت و گویی با رشته‌ای طلایی به هم پیوند می‌زند.
 
بحث دین‌شناسی رومی یکی از برجسته‌ترین وجوه در تفکر اوست و آن را دین دیالوگی یا دین گفت‌وگویی نامیده‌اند که به بحث تکثر می‌انجامد. یعنی اینکه پیروان همه ادیان وجهی از حقیقت را با خود دارند. چنین آموزه‌ای چقدر برای جهان امروز کارکرد دارد؟
مولانا شاعری برای «گفت‌وگو و مباحثه» است؛ مباحثه‌ای که به قول یکی از محققان، متحرک، کاملا باز و آماده پذیرش تفاوت‌ها برای تغییر است. چهره‌ای از مولانا که من به آن می‌‌اندیشم و در نظر دارم، چهره‌ای است که در ملاقاتی اجتناب‌ناپذیر به من سر پناه، پوشش و آسایش می‌دهد. صداقت در رویارویی، منطقی نفوذپذیر، احساس-ایده، روح و جسم، گذشته و حال همه مانند گُلی که برای زمانی جدید می‌شکفد در اشعار و شخصیت مولانا نمایان هستند. عنصر «صداقت» از مفاهیم مورد تاکید قرآن نیز هست. در قرآن آمده است «وَلَقَد بَعَثنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا أَنِ اعبُدُوا». بر این اساس، بین پیام و مردم واسطه‌ای مبارک است و این توافقی گسترده بین تاریخ و متافیزیک به‌شمار می‌رود. صداقت و میراث مولانا برای دنیای امروز، نشانه‌ای از تساهل، فرهنگ صلح و دریچه‌ای میان دیوارهای سنگی سخت برای ایجاد خاک حاصلخیز گفت‌وگو به شمار می‌رود.

ساختار و نظام فکری رومی در غزل‌هایش نمود داشته یا در مثنوی؟ رومی واقعی را در کجا می‌توان جست؟
بیان غنی مولانا در کل شعر او، جایی که  فرم و محتوا، جدایی ناپذیر نشان داده می‌شود، وجود دارد و این خصوصیت زیبای شعر مولاناست. بدون شک مانند کسی که سوار قطار می‌‌شود و در طول عبور و گذر از پیچ‌ها سرعت‌‌های متفاوتی را در طول مسیر تجربه می‌کند، بین ریتم و دیدگاه در غزل‌ها و مثنوی تفاوت‌هایی وجود دارد. اما در کل، آموزه مثنوی واضح‌‌تر به نظر می‌رسند. در غزل‌های مولانا نیز مانند تصویری شفاف، واضح و سبک بال و در عین حال روان و در حال حرکت که در آن استعاره، ملکه و استاد است، نوعی تراکم معنایی می‌بینم؛ همچنین تصاویر واضحی که به صورت فوق‌العاده به دنبال یکدیگر می‌آیند. این همان شاعری است که تنوع یک چند صدایی مهیب را تعدیل می‌بخشد.
 
آیا بر ترجمه خود از اشعار مولانا مقدمه نوشته‌اید؟ در مقدمه به چه نکاتی اشاره کرده‌اید؟
در دو کتاب قبلی که اکنون آن را در یک جلد با عنوان «فلوت و ماه» گردآوری کردم چند صفحه‌ای درباره رومی نوشتم و  سعی کردم از چالش‌های ترجمه، مسیرهایی که در زبان پرتغالی برایم جالب‌تر به نظر می‌رسید، از سنت شعری و معضلات ترجمه، از جمله همخوانی‌ها، همسان‌سازی‌ها و امتیاز والای مولانا صحبت کنم. معاصر و مدرن بودن، گفت‌وگو با سنت و فرهنگ مسیحی و یهودی و در عین حال حفظ ساختار قرآنی و درک قرآنی تاریخ از دیگر ویژگی‌های اشعار مولانا است. معاصر و به روز کردن بیشتر اشعار مولانا، بدون حفظ بافت زمان او مانند ربودن اوست. از سوی دیگر، برجسته نکردن عظمت او که فراتر از حدود تاریخ و زمانه‌اش بود، کم رنگ کردن ارزش و اهمیت وی و از دست رفتن نیروی عظمت نورانیش خواهد بود. بنابراین، مولانا و اشعار او تلفیقی از قدیمی، جدید و مدرن درون یک سنت و فراتر رفتن از مجموع آنهاست؛ چنانچه گوته و اقبال می‌گفتند، رومی ساکن همه زمان‌هاست.

بخشی از محتوای رومی از طریق ساختار شعر و نکات بلاغی منتقل می‌شود. بر این اساس آیا شعر اصولا ترجمه پذیر است یا خیر؟ آیا برای برگردان بهتر اشعار مولانا دست به ابداع واژه در زبان خود زده‌اید؟ یا اینکه زبان پرتغالی از نظر واژگان توانایی برگردان کامل اشعار رومی را دارد؟
تمام ترجمه‌ها همیشه یک رویکرد نزديک كننده هستند؛ مانند چند ضلعی که در یک دایره محاط شده است؛ ما می‌توانیم همان چند ضلعی را تا بی‌نهایت گسترش دهیم، اما هرگز محیط دایره را لمس نکنیم و از آن خارج نشویم. ترجمه، تمرین ممکن بودن، شور همسایگی و میل لمس خط دایره است و نمی‌توان از ظرافت‌ها، نشانه‌ها و همه چیزهایی که به نظر من برای ترجمه جامع و سمفونیک لازم است، غافل شد. مولانا صنعتگری فوق‌العاده در این مفهوم است و ترجمه کلماتش نه تنها به زبان پرتغالی برزیلی، بلکه بالاتر از همه حفظ زبان شاعرانه و سنت‌های مقدس‌اش چالش کوچکی نیست. همه اینها مستلزم بررسی دقيق و همزمان روان بین درست و نادرست است. در آینده، دقیقا نمی‌دانم چه زمانی، اما امیدوارم مجموعه دیگری از ترجمه‌های مولانا را در قالب و شکل جدیدی از انتقال از فارسی به پرتغالی ارائه کنم.
 
در مواجهه با اشعار رومی، بسیاری معتقدند که انسان ایرانی با توجه به اشتراکی که در سنت اندیشه شرقی با مولانا دارد، با خواندن آثار او به فهمی هستی‌شناسانه از محتوای آثار می‌رسد که عمدتا مبتنی بر افق همان فهم تاریخی است؛ به این ترتیب یک انسان ایرانی که به زبان خود مولانا آشناست، بدوا نسبت مشترک تاریخی خود و مولانا را در یک وضعیت هستی‌شناسانه در می‌یابد. به نظر شما آیا این اتفاق برای مخاطبان برزیلی هم رخ خواهد داد؟ خوانش ترجمه نیز می‌تواند به رسیدن به این فهم موثر باشد؟
مولوی کاملاً مفهومی حقیقی را بیان می‌کند که در اینجا فقط به عنوان یک استعاره برای من است و به آن اشاره می‌کنم؛ آن هم مفهوم «جهان محلی» است. جهانی و محلی در یک لحظه، یک روستای کوچک و یک دنیا، مفرد و جمع! در اشعار مولانا، سنت غنی‌ترین فلسفه فارسی با بالاترین سنت شعری جمع می‌شوند و بایکدیگر ملاقات می‌کنند و این دیدار یکی از دستاوردهای انسانیت، زبان و اندیشه است که با ظرافت عمیق پیوند خورده است؛ خطی متعال و ظریف بر فراز پرتگاهی از نور. این شاعرانگی مولاناست. در برزیل و در جهان، پیام شاعر به فرهنگ گفت‌وگو بین ملت‌ها، احترام به تفاوت‌ها، روحیه گشاده‌رویی، تمرین مدارا و یقین به این که هر رفتاری که در این دنیا رخ می‌دهد، راهی برای انعکاس یگانه است، ترجمه می‌شود. جهان به دنبال هماهنگی پنهان و همبستگی عناصری است که ما را احاطه کرده‌اند. این روشی همگانی است که برزیل را نیز در بر می‌گیرد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها