یکشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۵
تبریزی‌شیرازی: استناد به اسناد بریتانیا در تشریح کودتای سوم اسفند عاقلانه نیست/ سیدضیاءالدین مهره طلایی انگلیس بود

محمدرضا تبریزی‌شیرازی، نویسنده کتاب «زندگانی سیاسی، اجتماعی سید ضیاء‌‌الدین طباطبایی و کودتای سوم اسفند 1299 شمسی» می‌گوید: از دیدگاه‌های مورخان و دیپلمات‌های خارجی در کتابم استفاده نکرده‌ام، زیرا اظهارنظر آنها درباره رویدادی که خودشان در انجام آن دخالت داشتند، درست نیست. بنابراین به اعتقاد من نباید به اسناد آنها در تشریح و بررسی یک رویداد وابسته به حرکت‌های استعماری استناد و اعتماد کرد.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- در نود و چهارمین سالگرد کودتای سوم اسفند 1299 قرار داریم. مدت زمانی تقریبا نزدیک به یک قرن از این رویداد می‌گذرد اما آن‌چنان که باید به نقش سیدضیاء‌الدین طباطبایی به طور موشکافانه پرداخته نشده است. به همین دلیل «ایبنا» سراغ یکی از معدود کتاب‌هایی که سیدضیاء را مورد بحث قرار داده، با عنوان «زندگانی سیاسی، اجتماعی سید ضیاء‌الدین طباطبایی و کودتای سوم اسفند 1299 شمسی» رفته و با محمدرضا تبریزی‌شیرازی، نویسنده کتاب، این چهره سیاسی کودتا را مورد بررسی قرار داه است.

آقای تبریزی‌شیرازی چه انگیزه‌ای دلیل شد تا کتابی درباره سیدضیاءالدین طباطبایی بنویسید؟

به دعوت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و دفتر پژوهش‌های سیاسی وزارت امور خارجه به دلیل تدارک برگزاری همایشی بین‌المللی برای هشتادمین سالگرد کودتای 1299  از بنده خواستند کتابی درباره عامل سیاسی کودتا، یعنی سیدضیاءالدین طباطبایی بنویسم. البته من نیز به شرطی نوشتن کتاب را پذیرفتم که پس از تالیف  هنگام انتشار در آن دخل و تصرفی از سوی آنها انجام نشود.
 
از چه منابعی برای نوشتن این کتاب بهره گرفته‌اید؟

از بیشتر منابعی که در کتابخانه موسسه مطالعات موجود بود، بهره گرفتم و تقریبا یک سال طول کشید تا بتوانم این کتاب را تالیف کنم. زمانی که همایش برگزار شد، کتاب «زندگی سیاسی و اجتماعی سیدضیاءالدین طباطبایی» نیز انتشار یافت. از آنجا که کتاب برای این همایش منتشر شده بود به افراد شرکت‌کننده در آن یک نسخه از کتاب را اهدا کردند. از این رو کتاب پس از مدتی نایاب شد. به همین دلیل قرار شد بار دیگر کتاب را دفتر پژوهش‌های سیاسی وزارت خارجه منتشر کند که به دلیل کمبود بودجه این امر ممکن نشد و کتاب از سوی شرکت سهامی انتشار تجدید چاپ شد.
 
با توجه به حمایت دفتر پژوهش‌های سیاسی وزارت امور خارجه و موسسه مطالعات تاریخ معاصر از کتاب شما، این اثر تا چه اندازه مبتنی بر اسناد تاریخی است؟

از اسناد بی‌نظیر موسسه مطالعات تاریخ معاصر و دفتر پژوهش‌های سیاسی وزارت امور خارجه بهره گرفتم و همچنین تصاویری از آرشیو عکس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در کتاب گنجانده شده است.
 
ارزیابی شما از شخصیت سیدضیاء در این کتاب با چه رویکردی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است؟

می‌دانید که سیدضیاء یکی از افراد درجه یک وابسته به سیاسیت انگلیس در ایران بود. دیپلمات‌های انگلیسی که بنده در کتابم نیز به این گفته آنها استناد کردم، می‌گویند ما در کشورهای جهان سوم به ویژه ایران سه نوع عامل (نیروی وابسته) داریم. بعضی از عوامل موقتی هستند و ما مدت کوتاهی از وجود آنها استفاده می‌کنیم و پس از مدتی آنها را کنار می‌گذاریم. این افراد برای ما مانند پاکت سیگار می‌مانند و زمانی که سیگارشان تمام شد، پاکت را مچاله می‌کنیم و آنها را دور می‌اندازیم. گروه دوم افرادی هستند که مدت بیشتری از آنها بهره می‌گیریم مانند قوطی‌های سیگار فلزی که بسیار زیبا هستند که برای مدتی از آنها بهره‌مند می‌شویم و بعد از مدتی هم قوطی را کنار می‌گذاریم اما ما یک عاملی در ویترین سیاسی خودمان در کشورهای جهان سوم داریم که مثل یک قوطی طلا می‌ماند؛ مانند سیدضیاءالدین طباطبایی. بر طبق این گفته دیپلمات انگلیسی، سیدضیاء تا این اندازه با محافل انگلیسی ارتباط داشت و برای آنها ارزشمند بود.
 
سیدضیاء نقش پررنگی در کودتا برای خود قائل است، به طوری که بعدها روایت می‌کند که هدایت «رضاخان» را نیز وی به عهده داشته، تحلیل شما از نقش سیدضیاء در کودتا چیست؟ اگر نقش اصلی به عهده سیدضیاء بود و به گفته شما عامل طلایی انگلیس در ایران بود، چرا پس از مدتی وی از صحنه سیاسی حذف شد؟

سیدضیاء نقش ویژه‌ای به روایت اسنادی که از این واقعه بر جا مانده بازی کرده و نقش وی در اندازه‌ای است که دستور می‌دهد تعداد زیادی از رجال و سیاستمداران را دستگیر و زندانی کنند. در این میان دکتر محمد مصدق که استاندار فارس بوده، استعفاء می‌دهد و به ایل بختیاری پناه می‌رود. از طرفی زنده‌یاد مدرس را به دلیل مخالفت با قراداد 1919.م بازداشت می‌کند. در سه ماه و اندی که کابینه سیاه سیدضیاء بر سر کار است، همچنان مدرس و دیگر رجال سیاسی در زندان به سر می‌برند. اصولا کودتای سوم اسفند 1299 ه.ش بازتاب قرارداد 1919 بود. به عبارتی زمانی که انگلیسی‌ها در قرارداد 1919 با مجاهدت‌ها و جانفشانی‌های مدرس مواجه می‌شوند که این رشادت‌ها منجر به الغای این قرارداد شد. انگلیسی‌ها برای جبران ضرر و زیان این قرارداد به فکر می‌افتند که از راه دیگری وارد شوند تا با ترفند دیگری با استثمار ایران به اهداف خود دست یابند. این ترفند کودتای سوم اسفند 1299 است که پس از شکل‌گیری کودتا سیدضیاء به عنوان رهبر سیاسی این حرکت انتخاب می‌شود و وی بسیاری از چهره‌های سرشناس سیاسی را زندانی و تمام مطبوعات را تعطیل می‌کند. در میان افرادی که در زندان کودتا به سر می‌برند، مخالفان قرارداد 1919 از جمله مدرس نیز حضور دارد. بنابراین این افراد زندانی در مدت سه ماه و اندی که کابینه سیدضیاء بر سر کار است، در بازداشت می‌مانند. پس از سقوط کابینه کودتا و زمانی که احمدشاه حکم رئیس‌الوزرایی قوام السلطنه را امضاء کرد، زندانیان از بند آزاد می‌شوند.
 
با توجه به اعلامیه رضاخان با عنوان «حکم می‌کنم» و بیانیه سیدضیاء که چند روز پس از کودتا منتشر شد، به نظر شما چه کسی رهبری کودتا را به عهده داشت؟

به نظر بنده در این کودتا دو چهره با دو رویکرد مطرح است؛ نخست سیدضیاءالدین با رویکرد سیاسی و پس از آن رضاخان با وجه نظامی در این رویداد حضور دارند. البته سیدضیاء برای تدارک کودتا قبل از رضاخان به چند چهره دیگر مانند فضل الله زاهدی، میرپنج نخجوان مراجعه می‌کند که آنها مشارکت در کودتا را نمی‌پذیرند اما نخجوان با توجه به شناختی که از رضاخان دارد، وی را به سیدضیاء معرفی می‌کند.   
 
آیا درست است که این گونه برداشت کنیم که رضاخان با رویکرد نظامی وارد کودتا شد اما با حذف سیدضیاء به رویکرد سیاسی متمایل شد؟

بله، رضاخان با گرایش به احمدشاه زمینه برکناری سیدضیاء را فراهم کرد و زمانی که سیدضیاء از کشور اخراج می‌شود، رضاخان به امور سیاسی نیز ورود پیدا می‌کند.
 
نوشتن کتابی درباره شخصیت سیدضیاء نیازمند بررسی رویکرد وی در روزنامه‌هایی است که منعکس‌کننده افکار این سیاستمدار است، شما تا چه اندازه به روزنامه رعد، برق و شرق مراجعه کردید؟

در نوشتن کتاب شخصیت سیاسی سیدضیاء به اسناد تاریخی و گزارش‌های موجود در موسسه مطالعات تاریخ معاصر مراجعه کردم و بنابر همین گزارش‌ها کتاب بنده به نگارش درآمد. البته در زمانی که من مشغول نوشتن کتاب بودم در آرشیو وزارت امور خارجه اثری از روزنامه رعد ندیدم که به آن مراجعه کنم. بنده در نگارش شخصیت سیاسی سیدضیاء با اطلاعات و مطالعات دقیقی که قبلا در مورد این فرد انجام داده بودم، همچنین با بهره‌گیری از اسناد، مدارک و عکس‌هایی که در دو موسسه‌ای که اشاره کردم، وجود داشت کتاب «زندگانی سیاسی، اجتماعی سید ضیاء الدین طباطبایی و کودتای سوم اسفند 1299 شمسی» را تالیف کردم.

          
                    
آیا منابع خارجی که درباره سیدضیاء مطالب مهمی دارند، در کتاب شما مورد استفاده قرار گرفته است؟

خیر، از دیدگاه‌ها و نظرات مورخان و دیپلمات‌های خارجی در کتاب بنده استفاده نشده است زیرا به نظر من اظهارنظر آنها درباره رویدادی که خودشان در انجام آن دخالت داشتند، درست نیست. اگرچه اسناد و مدارک آنها نیز در ایران موجود نیست و به اعتقاد من اصولا نباید به اسناد آنها در تشریح و بررسی یک رویداد وابسته به حرکت‌های استعماری استناد و اعتماد کرد.
 
با توجه به این دیدگاه شما برای ردیابی مراودات سیاستمداری مانند سیدضیاء با انگلیسی‌ها چه منابع و اسنادی را می‌توانید مورد پژوهش قرار دهید؟ همچنین در صحبت‌های شما به برخی گفته‌های دیپلمات‌های انگلیسی اشاره شد این دیدگاه‌ها بدون مراجعه به کتاب‌ها و اسناد خارجی چگونه قابل دریافت است؟ آیا برای ارزیابی چگونگی برآمدن رضاخان نیاز به خاطرات ژنرال آیرونساید یکی از دیپلمات‌های موثر در کودتای سوم اسفند نیست؟

صد درصد نیاز است. البته اگر نویسنده در زمان تالیف کتاب به این منابع دسترسی داشته باشد. بنده هنگام نوشتن کتاب زندگانی سیاسی سیدضیاء به شایعه‌ای که بسیار مطرح بود، برخوردم. شایعه‌ای که حکایت از حضور سیدضیاء به سفارش انگلیسی‌ها در شهر غزه فلسطین داشت که در آن‌جا وی به کار کشاورزی مشغول شد. در این میان به وی ماموریت داه می‌شود که زمین‌های مسلمانان را خریداری کند و به یهودی‌ها بفروشد. برای بررسی درستی یا نادرستی این شایعه بنده تجسس و مطالعه بسیار کردم، اما سندی مبنی بر این امر در ایران نیافتم. در حالی که دکتر هوشنگ عبدالرضا مهدوی به بنده گفت که این سند را در آرشیو اسناد بریتانیا در لندن مشاهده کرده است.
 
به نظر شما چرا حضور سیدضیاء پس از کودتا در عرصه سیاسی  دوام زیادی پیدا نکرد؟ به عبارتی چه عواملی سبب افول زود هنگام وی شد؟

متاسفانه سیدضیاء طی جریان کودتا نتوانست اهداف موردنظر انگلیسی‌ها را برآورده کند. از طرفی اعمال وی در صحنه سیاسی مورد رضایت انگلیسی‌ها قرار نگرفت. به دلیل تنفری که سیاستمداران از وی پیدا کردند، انگلیسی‌ها وی را از کشور خارج کردند. پس از سقوط سیدضیاء، رضاشاه به مهره‌ای تبدیل شد که ایفاگر نیات انگلیسی‌ها در صحنه سیاسی ایران شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها