-
یادداشت؛
چرا ادبیات جنایی را جدی نمیگیرند؟
با آنکه در دو سه دههی اخیر، دانشگاهها رسماً ادبیات عامهپسند و بهویژه ژانر جنایی را به رسمیت شناختهاند، اما شکاف هنوز پابرجاست. هنوز هم در بسیاری از محافل، رمان جنایی «سرگرمی» محسوب میشود، نه «هنر». انگار لذت، با ارزش هنری در تضاد است. انگار اگر کتابی پرخواننده باشد، خودبهخود مشکوک است.
-
بهمناسبت برگزاری شب سروانتس؛
سروانتس؛ سعدی ادبیات اسپانیا
تاثیری که دُنکیشوت بر شخصیت داییجانناپلئون، اثر ماندگار ایرج پزشکزاد که ناصر تقوایی آن را به تصویر درآورد، گذاشت و بخشی از ادبیات سیاسی در ایران را شکل داد، از یکسو نشانگر اشتراکات فرهنگی میان دو جامعه است و از سوی دیگر نشاندهنده ظرفیت خوب برای انجام مطالعات تطبیقی در حوزه زبان و ادب فارسی و اسپانیولی و ضرورت برنامهریزی برای ترجمه شمار بیشتری از آثار مهم ادبی این دو زبان، با هدف افزایش آگاهی بیشتر نسبت به ظرایف ادبی در میان مردمان این جوامع.
-
یادداشت؛
زندگی و زمانه دکتر محمدعلی موحد
استاد محمدعلی موحد، که در ادب فارسی و عربی و تصحیح متون کهن و تحقیقات ارزنده تاریخی بهغایت هوشمند و نکتهسنج بود، توانست ضمن تبیین شخصیت حقیقی شمس تبریزی مجموعهای پیراسته از گفتار وی را جمع و مقالات این پیر خرقهپوش را بازشناسی و تصحیح کند.
-
برگی از تاریخ روزنامهنگاری ادبی: «خاک» سپانلو از چشم رؤیایی؛
خاک؛ منظومهای در ۸۰ صفحه اثر م. ع. سپانلو
بهمناسبت زادروز محمدعلی سپانلو مروری را از شمارۀ چهارمِ دورۀ سوم مجلۀ «انتقاد کتاب»، شمارۀ آذرماه و دیماه ۱۳۴۴، برای بازنشر در پروندۀ «برگی از تاریخ روزنامهنگاری ادبی» انتخاب کردهایم که توسط یدالله رؤیایی بر منظومۀ «خاک»، دومین دفتر شعر سپانلو، نوشته شده است؛ دفتر شعری که اولین بار در سال ۱۳۴۴ به چاپ رسید.
-
به بهانهی هفتهی کتاب و کتابخوانی؛
خواندن؛ مقاومت علیه فراموشی
در جامعهی تصویرزده و شتابان امروز که میخواهد یک «حقیقت» واحد، فوری و قابل مصرف به خورد ما دهد، خواندنِ تأملی، عملی پیشگامانه و مقاومتی است. این مقاومت، در برابر فراموشی است. این مقاومت، در برابر سکوتِ تحمیلیِ معناست.
-
یادداشت؛
هیجده سال پس از قیصر امینپور
میراث قیصر امینپور در شعر امروز یادآور این حقیقت است که شاعر اگر صادق باشد، زمان او را کهنه نمیکند. زبان او همچنان طراوت خود را حفظ کرده و شعرش هنوز در کتابها، در ذهن جوانان و در مجالس شعرخوانی جاری است. او از معدود شاعرانی است که شعرشان تنها خوانده نمیشود، بلکه زیسته میشود.
-
یادداشت؛
پژوهش و تصحیح نسخ خطی فارسی در گروههای فارسی بنگلادش
هنگام تأسیس دانشگاه داکا بخشهای فارسی و اردو با هم فعالیت میکردند. پس از آن، در سال ۲۰۰۶، بخشهای فارسی و اردو از یکدیگر جدا شدند. یکی از مهمترین دلایل راهاندازی بخش فارسی به عنوان یکی از بخشهای تأسیسی، توجه به اهمیت نسخ خطی پراکنده در نقاط مختلف بنگلادش بود.
-
یادداشت؛
«تاریخ بیهقی»؛ تجسم هماهنگی نثر و اندیشه و سبک
بیهقی در قصهگویی و داستانپردازی توانایی چشمگیری داشته و شخصیتهای تاریخی را به شکلی زنده روایت کرده است. هماهنگی و پیوستگی میان نثر، اندیشه و سبک نویسنده، از دیگر ویژگیهای برجسته «تاریخ بیهقی» است.
-
یادداشت؛
حکیم قاآنی شیرازی و دو پرده نادر تئاتری در شعرش
در تقویم فرهنگی کشورمان ۲۸ مهر، زادروز حکیم قاآنی شیرازی (۱۱۸۷–۱۲۳۳ خورشیدی) از درخشانترین قصیدهسرایان مکتب بازگشت ادبی در دوره قاجار است که در کنار فصاحت و بلاغت کلاسیک، ذوقی سرشار در طنزپردازی و بازیهای زبانی داشت که در برخی از آثارش طنز موقعیت و شخصیتپردازی نمایشی را شاهدیم.
-
یادداشت؛
جایگاه خواب و رویا در عرفان مولانا
امروزه بازخوانی اندیشههای مولانا درباره خواب میتواند برای انسان معاصر الهامبخش باشد. در جهانی که اضطرابها و فشارهای روانی فراوان است، نگاه مولوی به خواب بهعنوان فرصتی برای رهایی از غم و اتصال به معنویت، میتواند آرامشی عمیق به ارمغان آورد.
-
یادداشت؛
سهم اندک شاعران در جایزه نوبل ادبیات
اگر نسبت بین شعر و نثر را بسنجیم، در بازۀ میان ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۵، از میان حدود سی برندهٔ نوبل ادبیات، تنها چهار نفر را میتوان بیتردید شاعر محض دانست: «هینی»، «شیمبورسکا»، «ترانسترومر»، و «گلیک». اگرچه نوبل در بیشتر سالها به رمان و نثر تعلق گرفته، اما همان معدود جوایز شاعرانه، بنیان معنوی این جایزه را زنده نگه داشتهاند؛ چراکه ادبیات، در نهایت، همان شعری است که جهان را تفسیر میکند، چه در قالب نظم باشد و چه در نثر شاعرانه.
-
یادداشتی از مهدی محبتی درباره زیباییشناسی غزل حافظ؛
الا یا ایهاالساقی مانیفست روحی و فکری و هنری حافظ
سلوک شاعرانه حافظ که همذات و همزاد بینش عرفانی او هم هست و اصولاً شعر و عرفان در ذهن و زبان او دوگانگی ندارد بلکه یگانهای هستند برای القای یافتهها و دریافتههای او.
-
به احترام و احتشام میرشمسالدین ادیبسلطانی، در سالروز درگذشتش؛
ایرانیک، ادیبسلطانی و پروژه خودآیینی زبان فارسی
از پهلوانیک و پارسیک تا ایرانیک، پرتویک و زیستیک، یک خطِ تکاملی مشخص دیده میشود: تبدیل پسوندِ ئیک از ابزاری صفتساز به نشانه استقلالِ فرهنگی و معرفتیِ و خودبسندگی زبان فارسی.
-
یادداشت؛
بسیاری از ابیات حافظ در تاجیکستان ضربالمثل شده است
در تاجیکستان خاص و عام اشعار حافظ را در سراچه دل جای دادهاند و و در دعا و نیایش، محافل و مجالس به عنوان زیب و زینت نشست و آرایش کلام به کار میگیرند و بسیاری از ابیات او به ضربالمثلهای سریزبانی تاجیکان تبدیل شدهاند.
-
مروری بر زندگی، آثار و افکار محمدرضا شفیعیکدکنی در زادروز او؛
شفیعیکدکنی؛ آموزگاری دغدغهمند، شاعری عاشق / روایتگر شرححال انسان گمگشته
امروز ۱۹ مهر ماه تولد ۸۶ سالگی استاد محمدرضا شفیعی کدکنی آموزگار بزرگ و معاصر ادب، اخلاق و عرفان است.
-
سیمای مادر در آثار سهراب سپهری؛
مادری دارم بهتر از برگ درخت
سهراب سپهری بهترین و ماندگارترین منظومه خود، صدای پای آب را «نثار شبهای خاموش مادر» نموده و در همین اثر که نقطه اوج آثار اوست، جاجا سیمای مادر را به تصویر میکشد. از جمله، او را به برگ درخت که نماد سبزی و رویش است، مانند میکند.
-
یادداشت؛
کلیما؛ مردی روشن در تاریکی زمانه/ بدرود ایوان، جهان بیتو اندکی خاموشتر شد
در جهان و زمانهای که صدای جنگ، تهدید و تمامیتخواهی از هر سو بر میخیزد، ایوان کلیما به ما آموخت چگونه میتوان در تاریکی همچنان روشن ماند. او رفت، اما در سطرهایش نوری به جا گذاشت که همچنان بر صفحه ادبیات روشن و پناه انسان در روزگار شقاوت خواهد ماند.
-
یادداشت؛
مهرداد بهار و امیر کاووس بالازاده؛ پیوندی در اسطوره، خاک و خاطره
دهم مهرماه، زادروز مهرداد بهار، پژوهشگر و شاعر بزرگ ایرانشناس است؛ کسی که با نگاهی علمی و شاعرانه اسطورهها را از حاشیه به متن فرهنگ ایرانی آورد؛ اما میراث او در قطعه هنرمندان بهشتزهرا، با دفن شاگرد و پژوهشگر برجسته، امیرکاووس بالازاده، به چالشی فرهنگی و خانوادگی بدل شد؛ جدالی که پرسشهای عمیقی درباره مالکیت فرهنگی و حرمت بزرگان اندیشه در پی دارد.
-
یادداشت؛
سراغ کامران فانی را از کتابهایش بگیریم نه خانه سالمندان
کامران فانی همیشه همان فرهیخته آراسته است برای اهالی فرهنگ. سراغ کامران فانی را از کتابهایش بگیریم نه خانه سالمندان.
-
یادداشت؛
بازخوانی مفهوم زمان و ابدیت در اندیشه مولانا
مولانا در مثنوی و غزلیات شمس بارها به بیاعتباری عمر دنیا، گذر بیامان لحظهها، و ضرورت توجه به دم حاضر پرداخته است. در نظر او زمان خطی جز پردهای نیست که حقیقت ابدی را پنهان میسازد. انسان اگر به بند گذشته و آینده گرفتار شود، از درک حضور بازمیماند؛ اما اگر دم حاضر را دریابد، به بیزمانی راه مییابد. در این معنا، مولوی هم شاعر «دم» است و هم سخنگوی «ابدیت».
-
به مناسبت ۱ مهر، زادروز زندهیاد حسین منزوی؛
منزوی از پیشگامان جریان تلاش برای رفرم در غزل است
منزوی نگاهی نو به اسطوره و عناصر شعر کهن دارد، از زبان محاوره روزگار خود بیشترین و بهترین استفاده را میکند، رویکردی متفاوت به صور خیال دارد، به شکلی هنرمندانه از جملات معترضه در شعرش استفاده میکند، از سکوت به عنوان شکلی ادراکی از موسیقی شعر بهره میبرد، در غزلش ایجاد موقعیت میکند و وضعیتی متفاوت را به نمایش میگذارد. اینها از جمله مواردی است که شعر او را از شعر شاعران همعصر خود متمایز میسازد.
-
یادداشت؛
زرینکوب؛ پژوهشگری از دل فرهنگ بومی با افقهای جهانی
عبدالحسین زرینکوب را میتوان از برجستهترین چهرههای علمی و فرهنگی ایران معاصر دانست؛ اندیشمندی که با تلفیق سنتهای بومی و روشهای علمی نوین، تاریخ و ادبیات را در نسبت با هویت ملی بازخوانی کرد و الگویی ماندگار از پژوهشگری مسئول ارائه داد.
-
چرا فردوسی در طول هزار سال گذشته بیشتر ستایش شده تا خوانده؟
بزرگترین بیاحترامی به شاهنامه، نخواندن آن است
شاهنامه اگر قرار است همچنان «کتاب ملی» ما باشد، باید در میدان جامعه و در گفتوگوی زمانه حضور یابد؛ همانطور که فردوسی روزی آن را آینهی شاهان و مردم کرد. پرسش اینجاست: آیا ما آمادهایم از پرستش شاهنامه دست برداریم و دوباره آن را بخوانیم؟
-
در حاشیه ویدئویی که بهعنوان شوخی با «شاهنامه» پخش شد؛
شوخی با فردوسی؛ طنز انتقادی یا تخریب نقد؟
طنز انتقادی وقتی شکل میگیرد که همیشه در عین باوری که به حرف خودمان داریم، ته دلمان بلرزد که شاید هم اشتباه میکنیم؛ طنز انتقادی واقعی از همینجا راهش را از طنزی که قصدش صرفاً ملوث کردن است جدا میکند؛ طنز انتقادی از ریشخند خود نیز ابایی ندارد. در طنز انتقادی همیشه تردیدی هولانگیز نهفته است؛ چیزی که طنزهایی از جنس طنز امپراتور کوزکو در شاهنامهخوانیاش نشانی از آن دیده نمیشود.
-
نقدی بر گفتوگوی سایه اقتصادینیا با ایبنا؛
خطر بیاعتبار کردن نقد آکادمیک
اگر بیش از حد بر کاستیهای نقد دانشگاهی تأکید کنیم، ناخواسته اعتبار آن را تضعیف کردهایم. این امر به دانشجویان و پژوهشگران جوان چنین القا میکند که کارشان بیفایده است و از انگیزهی آنان برای پژوهشهای دقیق میکاهد. راه درست آن است که نقد آکادمیک را مقدمهای برای نقد ژورنالیستی بدانیم.
-
یادداشتی از محسن فرجی درباره آینده روزنامهنگاری ادبی؛
از شکل تازهی روزنامهنگاری ادبی نهراسیم
آیا پرونده روزنامهنگاری ادبی به کل بسته شده؟ به معنای سنتی و کلاسیکش بله. ولی اگر دامنه رسانه را گستردهتر بگیریم، قضیه کاملاً متفاوت میشود. حالا با تمرکززدایی از روزنامهنگاری حرفهای و به میدان آمدن شهروند-خبرنگاران و بلاگرهای جوان اینستاگرام و تولیدکنندگان پادکستها و برنامههای تصویری در اپلیکیشنهای مختلف، پرداختن به مقوله کتاب شکل و شمایلی تازه پیدا کرده است.
-
نگاهی به شخصیتپردازی در آثار همینگوی، با محوریت ادبیات جنگ؛
بازتاب چهرههای گوناگون جنگ در سه رمانِ همینگوی
شخصیتپردازی در آثار همینگوی، با محوریت ادبیات جنگ نهتنها برآمده از نبوغ داستانپردازی او، بلکه حاصل تجربههای زیسته و مستقیم او از جنگ است. شخصیتهای او نه ایدهآلاند و نه صرفاً قربانی؛ بلکه انسانهاییاند که در شرایطی سخت، برای حفظ انسانیت، معنا و امید میجنگند. تنوع این شخصیتها انعکاسی است از چهرههای گوناگون جنگ.
-
لذت پنهانی خواندن شبانه؛
شب، پناهگاهی است برای زیستن و چه پناهی بهتر از کتاب؟
اگر روز، میدان جنگی است برای بقا، شب، پناهگاهی است برای زیستن. و چه پناهی بهتر از کتاب؟ شاید به همین دلیل است که هنوز، با وجود تمام خستگیها، گوشیهای هوشمند، سریالها، خبرها و هزار حواسپرتی دیگر، باز هم شبها، ما به سراغ کتابها میرویم.
-
بهمناسبت سالروز درگذشت جلالالدین همایی؛
سخنرانی جلالالدین همایی در محفل یادبود بدیعالزمان فروزانفر
امروزه اگر نسخههایی مطمئن از متون کهن و کلاسیک فارسی، چه متون ادبی و چه متون فلسفی و علمی و عرفانی و… و پژوهشهایی دقیق و سنجیده درباب این متون و شرح و تفسیرهایی گرهگشا از آنها را در دسترس داریم، این را مدیون تلاش استادانی چون جلالالدین همایی و بدیعالزمان فروزانفر هستیم. همایی در سخنرانیاش در محفل یادبود فروزانفر میگوید: «خیلی پشتکار میخواهد، خیلی مواهب طبیعی میخواهد، خیلی جهات میخواهد تا در آدم جمع بشود و بعد بشود بدیعالزمان.» این گفته درباب خود همایی نیز صدق میکند.
-
گشتی در کارنامه ادبی حسن کامشاد؛
کامشاد در ادبیات
کسانی هستند که نماد زیستِ بهتمامی فرهنگیاند، چه در زیست روزانه و مراوداتشان و چه آن هنگام که به خلوت میروند و پشت میز کار مینشینند. کامشاد، بهگواه آثار و تجربه زیستهاش، یکی از این کسان بود و از معدود بازماندگان نسلی که تاریخی پرماجرا را زیستند؛ تاریخی که نامهای بزرگ و چهرههای تأثیرگذار فرهنگی از هر گوشه و کنجوکنارش هویداست؛ نامهایی که جابهجای «حدیث نفس» کامشاد میدرخشند. او خود نیز یکی از همین نامهاست بر پیشانی فرهنگ ایران.