پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۸۹ - ۱۳:۵۴
هنر در فسلفه هگل پايان يافت

نيّر طهوري، مدرس و پژوهشگر هنر، در نشست «پايان هنر در دوره جديد» درس‌های استاتیک هگل، بزرگ‌ترین فیلسوف ایده‌آلیست آلمانی را اعلام پايان هنر برشمرد و گفت: به اعتقاد او، هنر ديگر توانایی برآوردن نیازهای والای روح انسان را از دست داده بود و قدرت همراهی با عقل را نداشت.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين نشست عصر ديروز (چهارنشبه، 5 آبان) با حضور علي‌محمد صابري، نويسنده و مترجم و مدرس فلسفه و نيّر طهوري، مدرس هنر دانشگاه شهيد بهشتي، برگزار شد.

صابري در ابتداي اين نشست گفت: از خیال که مبدا هنر اسلامی است، می‌توان دو برداشت داشت، یک قوه خیال در ذهن آدمی است که شبه و تصویر را در خود جای می‌دهد و در اصطلاح، حس مشترک نامیده می‌شود.

وی خیال را خزانه حس برشمرد و گفت: اگر خیال تنها به سراغ ارداکات حسی بیاید و محسوسات را به تصویر کشد، عقل را نیز تصرف کرده، آن را استاتیک و حسی می‌کند. اگر خیال، هوش را از حقایق عالم مثال و معنوی بگیرد، آن گونه که سالک سیر می‌کند، ناظر به عالم ملکوت خواهد شد.

صابري خاطرنشان كرد: در چنین شرایطی است که نفس به خدایش رجوع می‌کند و به یقین می‌رسد.

وي افزود: در تفکر غربی، قوه خیال به عالم محسوس و این دنیا رجوع کرد، به ویژه از دوره‌ای که کانت هنر را به استاتیک معنا می‌کند. البته ریشه‌های این نوع تفکر در یونان باستان نیز دیده می‌شود، هنگامی که افلاطون شعرا را در مدینه فاضله‌اش راه نداد.

اين مدرس دانشگاه با بيان اين كه «هنر پس از دکارت عینی بودنش را از دست داد و یک‌سره سوبژکتیو و ذهنی شد» گفت: این هنر از قوه خیال کمک می‌گرفت و خیال نیز از نفس تغذیه می‌کند. به این ترتیب، هنری که جنبه تقدس داشت و از مسیحیت سرچشمه می‌گرفت، نفسانی شد.

سپس طهوری گفت: اعلام پایان هنر با درس‌های استاتیک هگل، بزرگ‌ترین فیلسوف ایده‌آلیست آلمانی و پس از کانت آغاز شد. هگل در کتاب‌ها و سخنانش به پایان دوره هنر و آغاز دوران فلسفه اشاره می‌کند. به اعتقاد او، هنر ديگر توانایی برآوردن نیازهای والای روح انسان را از دست داده، قدرت همراهی با عقل را نداشت.

اين مدرس دانشگاه ادامه داد: عقل از دوره هنر عبور کرده و دین که فاصله میان هنر و فلسفه بود را نیز پشت سر گذاشته و به دوره فلسفه رسیده که عقل مطلق است. انسان در این دوره به نهایت شناخت خودش می‌رسد.

وی به بیان برخی پرسش‌هایی که در این باره مطرح می‌شوند، پرداخت و گفت: آیا تنها در حوزه فلسفه با اعلام پایان هنر روبه‌روییم یا سایر حوزه‌هاي معرفت بشری نیز چنین نظری دارند؟ چرا پایان هنر در استاتیک و شاخه‌ای از فلسفه مدرن مطرح شد؟ چطور شد که هنر به پایان رسید و تفاوت آثار هنری مدرن با گذشته چیست؟

مدرس دانشگاه شهيد بهشتي ادبیات و نقد ادبی و هنرهای تجسمی را جزو حوزه‌هایی برشمرد که هنر را پایان يافته می‌دیدند و گفت: هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی به ویژه هنر آوانگارد، نه تنها در آثار هنري‌شان، بلكه در اظهارنظرهاي خود نيز هنر را پايان يافته اعلام كردند.

وي افزود: چنين امري در ادبيات با شعر «بودلر» شاعر فرانسوي نمود مي‌يابد. همچنين «والتر بنيامين» نيز با شرحي بر اين شعر،‌ موضوع پايان هنر را به حوزه نقد ادبي كشاند.

طهوري درباره ترديدي كه در پايان يافتن هنر وجود دارد، گفت: هنگامي كه از پايان هنر سخن گفته مي‌شود،‌ عده‌اي در اين گفته ترديد مي‌كنند و مي‌پرسند با وجود كيفيت و كميت آثار هنري و استقبال جامعه از آنها چگونه مي‌توان از مرگ هنر سخن گفت؟

وي افزود: پايان هنر در فسلفه هگل، مدرن‌ترين فيلسوف مدرن، بيان شد. بر اساس تفكر دكارت، انسان دايرمدار هستي است و همه چيز بر اساس شناخت و فهم تعريف مي‌شود. انسان در مقام سوژه يا فاعل شناسايي با عقل خويش چگونگي موجودات را بيان مي‌كند. مهم نيست موجودات واقعا چه‌اند، مهم اين است كه عقل انساني چه دريافتي از آنها دارد. بر همين اساس اثر هنري به ابژه‌اي براي سوژه تبديل مي‌شود.

طهوري تاسيس علم استاتيك را از پيامدهاي تفكرات دكارت برشمرد و گفت: «بومگارتن» موسس اين علم است. او شناخت زيبايي را بر مبناي حس انساني تعريف كرد. پيش از آن استاتيك مطرح نبود، زيرا زيبايي قابل شناسايي با عقل نبود.

وي افزود: پس از بومگارتن، هنر در فلسفه هگل به پايان مي‌رسد، زيرا هنر نخستين معرفت ادراكي انسان شناخته مي‌شد كه دوره‌اش تمام شده بود. از ديگر فلاسفه‌اي كه به پايان هنر شهادت مي‌دهند، ‌نيچه است كه مي‌گويد «وقت آن است كه هنر محو شود.» فيلسوف ديگر، ‌هايدگر است كه پايان هنر بزرگ را اعلام مي‌كند، نه به اين معنا كه ديگر هنر نداريم، بلكه هنر بزرگ به پايان رسيده است.

اين پژوهشگر خاطرنشان كرد: در همين قرن اخير هنر به فلسفه هنر تبديل شد كه نوعي شناخت علمي است، زيرا جايگاه انسان تغيير يافت و اين تغيير در منشا هنر نيز پديد آمد، هنري كه قبلا منشا آن خدا بود.

وي با اشاره به عدم وجود تعريف واحدي از هنر در دوره جديد گفت: به همين دليل هنر در اين دوران غايب است. هنر به صنعت هنر تبديل شد، استحاله‌اي كه در آن ويژگي‌هاي صنعت نظير توليد انبوه و سودآوري را پذيرفت.

طهوري ادامه داد: در دوره مرگ هنر، ذوق هنري در دانشگاه‌ها آموزش داده مي‌شود، زيرا هنرمندان عده‌اي از نوابغ‌اند كه دليل و سرچشمه نبوغ‌شان را نمي‌دانند. بنابراين آثار هنري آنان به عنوان يك ابژه در دانشگاه بررسي مي‌شوند تا اصول خلق آنها كشف شود. به اين ترتيب نقش سلوك در پرورش هنري از ميان مي‌رود.

وي با اشاره به تغيير معناي زشتي و زيبايي در دوره مدرن گفت: در دوره مرگ هنر، زشتي به آثار هنري وارد مي‌شود، زيرا ديگر فرقي ميان زشتي و زيبايي وجود ندارد. زيبايي به عنوان اصل ذاتي هنري كنار مي‌رود و به اين ترتيب تشخيص اين كه چه چيز هنري و چه چيز هنري نيست، به پايان مي‌رسد.

طهوري ادامه داد: مكاتب هنري ايزم مي‌گيرند و بيش از چند سال نمي‌پايند. هنر به نوعي عصيان عليه خودش تبديل مي‌شود، امري كه در ديالكتيك هگل نيز مشهود است. در هنر آوانگارد كه واكنشي به جنگ جهاني اول بود، خشونت بسيار در موضوع تابلوها وجود داشت. اين هنرمندان به طلايه‌داري «مارسل دوشان» فرانسوي معتقد بودند، ديني كه اين همه جنگ و خرابي به بار مي‌آورد و همان بهتر كه نباشد.
وي فوتوريسم را يكي ديگر از مكاتب هنري مدرن برشمرد كه پايبند به اصل سرعت و مخالف با هر آن چه كه متعلق به گذشته است، بود. او گفت: آن چه براي آنان اهميت داشت، ماشين بود. نوعي «ضد زن» بودن نيز در عقايد و آثار هنري‌شان مشهود است.

طهوري افزود: مكتب كوبيزم با پيشگامي پيكاسو كه انقلابي در هنر محسوب مي‌شود، اشياي روزمره را به هنر وارد كرد. از سوي ديگر، دادائيسم حامي انقلاب در هنر بود، انقلابي كه همه چيز را زير و زبر كند. اين مكتب يك جنبش ضدعقلاني است كه با عقلانيت بورژوازي به شدت مخالفت مي‌كند. دادائيسم ضد عقل است، به اين معنا كه عقل بر ضد خودش عمل مي‌كند.

وي به توضيح مكاتب هنري مختلف به همراه نشان دادن اسلايد نقاشي‌ها و آثار هنري آنها پرداخت و در انتها به «اندي وارهول» طلايه‌دار هنر پاپ رسيد.

طهوري گفت: با آثار وارهول، هنر به معناي واقعي پايان يافت، زيرا اثر هنري با شيء قابل تشخيص نيست. آثار وارهول تصاويري از هنرپيشه‌هاي سينما و كالاهاي تجاري است كه همواره تبليغات آنها در رسانه‌ها ديده مي‌شود.

وي افزود: دوره جديد، دوره پايان هنر بود تا اين كه در دهه هشتاد ميلادي پايان تاريخ هنر نيز اعلام مي‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها