فراهم آوردن كتابهايي كه به شناخت دقيقي از تاريخ، معماري و موقعيت جغرافيايي مكانهاي تاريخي ميپردازند،نياز فرهنگي شناخت ما از گذشته دراز دامن ايران است. «ايبنا» به مناسبت روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي به مجموعهها و كتابهايي كه به حوزه ميراث فرهنگي اختصاص دارند، پرداخته است.\
بر اين اساس همه مكانهاي تاريخي، اشياء و صنايع بازمانده از روزگاران كهن، آثار علمي و هنري و هر چيزي كه با هويت مردم ارتباط داشته باشد، جزيي از ميراث فرهنگي است. طرز زندگي و كيفيت آن، آداب و رسوم، باورها، ارزشها و هنجارها نيز در قلمرو و محدوده ميراث فرهنگي جاي ميگيرند. چنين ميراثي، چيستي و كيستي يك جامعه را نشان ميدهد؛ اما هنگامي ميتواند به زندگي و حيات پوياي خود ادامه بدهد كه با زندگي مردم آميخته و سرشته شده باشد.
از سويي ديگر، ميراث فرهنگي تنها شامل بناهاي تاريخي و مكانهاي سنتي و هنري نيست؛ چنين تلقي و برداشتي از آن، بيگمان نادرست است. از اين رو نبايد طبيعت و مناطقي را كه از ديد اكوسيستم داراي ارزشاند، و نيز مجموعه مظاهر ناديدني و ناملموسي همانند زبان، اعتقاد و آيينها را جداي از ميراث فرهنگي فرض كرد. از اين رو در تعريفي مشخص از ميراث فرهنگي، ميتوان آن را مجموعهاي از آثار باستاني و تاريخي دانست كه قابليت ثبت شدن و نگهداري و مراقبت را دارند؛ همانند آثار قابل انتقالي چون اشياء تاريخي و باستاني و آثار موزهاي؛ آثار غير فابل انتقالي مانند آثار ملي؛ آثار طبيعي همانند باغها و درياچهها؛ و آثار معنوي مانند آداب و رسوم و نسخههاي خطي.
اما روشن است كه اين ميراث گرانبها، نه تنها نياز به نگاهباني و حفاظت دارد، بلكه بايد براي شناخت و معرفي آنها گامهاي موثر و عملي برداشت. چنين كاري از ديد اقتصادي نيز ضرورت و اهميت بسياري دارد. هر ساله شمار زيادي از گردشگران براي ديدن بناهاي تاريخي و جاذبههاي طبيعي و اكوسيستمي، به ايران ميآيند. نياز به يادآوري ندارد كه تهيه كتابهاي راهنمايي كه معرف ميراث فرهنگي ما باشند، از ضرورتهاي ابتدايي شناساندن ميراث كهن ايران است.
چنين كتابهايي تنها براي گردشگران و توريستهاي خارجي نيست؛ فراهم آوردن كتابهايي كه به شناخت دقيقي از تاريخ و معماري و موقعيت جغرافيايي مكانهاي تاريخي ميپردازند و آگاهيهاي منسجمي در اختيار خواننده ميگذارند، يك نياز فرهنگي داخلي و براي شناخت ما از گذشته دراز دامن ايران نيز هست. شمار اين گونه كتابها هر چند به گستردگي و تنوع آثار فرهنگي و تاريخي ما نيست، اما تلاش درخور توجهي است كه با تهيه كتابشناسي جامعي از آن، ارزشها و نيز كم و كاستيهاي آن روشن خواهد شد. در اينجا فهرستوار تنها به تعداد اندكي از مجموعهها و كتابهايي كه به حوزه ميراث فرهنگي اختصاص دارند، پرداخته ميشود.
كتابهاي كلي و عام درباره ميراث فرهنگي
بخشي از كتابهايي كه با مسايل ميراث فرهنگي ارتباط دارد، به موضوعات عام و كلي، به منظور آشنايي با ميراث تاريخي، اختصاص يافتهاند. يكي از اين گونه كتابها مجموعه سه جلدي «آشنايي با ميراث فرهنگي» نوشته فائق توحيدي (انتشارات سازمان ميراث فرهنگي كشور– 1381) است كه در برگيرنده اطلاعاتي براي آشنايي با تاريخچه سازمان ميراث فرهنگي، مفاد كنوانسيونهاي بينالمللي و منشورها و قوانين جهاني ميراث است. كتاب ياد شده با عكسهايي از آثار و بناهاي مشهور تاريخي و باستاني ايران همراه است.
كتاب «ميراث فرهنگي» نوشته مشترك مسعود جواديان و ژاله باستاني (نشر محراب قلم – 1388) و نيز «ميراث فرهنگي ايرانيان به روايت موزه ملي ايران» تاليف زهره پريرخ و مينو كريم زاده (كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان– 1388) از زمره آثارياند كه به منظور آشنايي نوجوانان با مسايل ميراث فرهنگي و شيوه گذران مردم ايران در گذر از سدههاي تاريخي، فراهم آمدهاند. در كتاب پريرخ و كريمزاده موضوعاتي از قبيل تاريخچه موزه ايران باستان، معرفي پارچهها، سفالها، فلزات، سكهها، آبگينهها و ذخيرههاي هنري موزه كه بخشي از ميراث كهن ايران است، با خواننده در ميان گذاشته شده است.
قوانين و مقررات، شيوه نگهداري ميراث فرهنگي
شيوه نگهداري و حفاظت از آثار و ميراثهاي فرهنگي، بدون اطلاع از قوانين جهاني و داخلي، امكانپذير نخواهد بود. پيداست كه شماري از كتابهايي كه با موضوعات ميراث فرهنگي پرداختهاند، به شرح و توضيح چنان قوانيني اختصاص دارند. كتاب «سيري در مسايل حقوقي ميراث فرهنگي و گردشگري» نوشته فرهاد خوانساري، فخرالدين صابري و عباسعلي زرين قلم (نشر عيلام – 1385)، ضمن بهدست دادن تعريفي از ميراث فرهنگي، برخي از مقررات ميراث فرهنگي را تحت عنوان تخريب اموال و آثار فرهنگي و تاريخي در قانون تعزيرات، برشمردهاند. استفتاء و پاسخ جمعي از مراجع و علما درباره برخي از مسايل ميراث فرهنگي، بخش پاياني كتاب را شكل مي دهد.
به همين گونه كتاب «مجموعه قوانين، مقررات، آيين نامهها، بخشنامهها و معاهدات ميراث فرهنگي كشور» نوشته يونس صمدي زندي (ميراث فرهنگي كشور– 1383) در هشت فصل جداگانه، به شرح مقررات و قوانين ميراث فرهنگي ميپردازد، تا نياز به مرجع قانوني و دستيابي به آييننامهها را برطرف كند. اين مجموعه نه تنها جنبه آموزشي دارد بلكه براي مديران و دستاندركاران ميراث نيز مرجعي در خور توجه است.
كتاب «ميراث فرهنگي در حقوق: حقوق داخلي» نوشته هوشنگ انصاري و يونس صمدي منبع كارآمد ديگري است كه بايد از آن ياد كرد. نويسندگان در اين كتاب سابقه تاريخي توجه به ميراث فرهنگي و حضور آن در شعب مختلف حقوق داخلي را بررسي ميكنند و هم چنين كنوانسيونها و منشورهاي بينالمللي و قوانين داخلي در هر موضوع را با خواننده در ميان ميگذارند. برخي از عناوين كتاب ياد شده عبارت است از ميراث فرهنگي در تشكيلات اداري، ميراث فرهنگي در حقوق داخلي و جرايم عليه ميراث فرهنگي. كتاب مذكور را سازمان ميراث فرهنگي كشور در سال 1382 منتشر كرده است.
در اينجا بايد به كتاب «جرايم عليه ميراث فرهنگي (مطالعه تطبيقي)» نوشته كيوان غني كله لو اشاره كرد كه توسط روزنامه رسمي جمهوري اسلامي ايران در سال 1388 و با موضوع قوانين و مقررات ميراث فرهنگي، چاپ و پخش شده است.
ميراث فرهنگي استانها و شهرهاي ايران
سرزمين ما سرشار از يادمانهاي تاريخي و بناهاي كهني است كه هر كدام گويا و نموداري از گذشته دراز دامن و شكوه تاريخي ايران است. از اين رو كتابهايي كه به معرفي و شناخت اماكن تاريخي استانها و شهرها پرداخته باشند، بخش مهم و مفصلي از كتابشناخت ميراث فرهنگي را شكل ميدهند. برشمردن همه آنها طبعا در اينجا امكانپذير نيست و ناگزير تنها به نمونههايي از اين دست كتابها اشاره خواهد شد.
كتاب «سيماي ميراث فرهنگي آذربايجان شرقي» نوشته خانعلي صيامي، مسعود عالمپور رجبي و ناصر ميزباني (انتشارات ميراث فرهنگي كشور– 1381) كوششي براي شناخت جنبههاي مختلف فرهنگي، طبيعي و اجتماعي استان آذربايجان شرقي و پيشينه تاريخي و آثار و ابنيه كهن آن است. اين كتاب نخستين مجموعه از كتابهاي ميراث فرهنگي استانهاست كه بهدستياري سازمان ميراث فرهنگي كشور منتشر ميشود.
«سيماي ميراث فرهنگي آذربايجان غربي» نيز تلاشي در همان راستاست كه ضمن تشريح موقعيت جغرافيايي و تاريخي اين استان، ابنيه، مساجد، بقعهها، كليساها و تاسيسات حكومتي و... به جاذبههاي طبيعي همانند درياچهها، مناطق حفاظت شده، چشمههاي معدني، تالابها و... استان آذربايجان غربي ميپردازد. اين كتاب را رضا حيدري و فرامرز طالبي پديد آوردهاند و سازمان ميراث فرهنگي كشور آن را در سال 1382 منتشر كرده است.
«سيماي ميراث فرهنگي استان مركزي» نوشته فرامرز طالبي، محمد رحمدل و قاسم كاظمي (1383) يكي ديگر از اين دست كتابهاست كه همانند كتابهاي ديگر اين مجموعه، ضمن برشمردن آثار تاريخي و جاذبههاي طبيعي استان، به تشريح موزهها و مراكز فرهنگي اين محدوده جغرافيايي اختصاص يافته است.
از كتابهاي ديگر مجموعه ميراث فرهنگي استانها، ميتوان به «سيماي ميراث فرهنگي تهران» نوشته سليم سليمينژاد و فرامرز طالبي اشاره كرد (1381) كه حاوي اطلاعات ارزندهاي درباره محيط طبيعي، پيشينه تاريخي، جغرافياي انساني، آثار و بناها، موزهها و مراكز فرهنگي استان تهران است. چنين آگاهيهاي راهگشايي را درباره استان گيلان در كتاب «سيماي ميراث فرهنگي گيلان» (1381) ميتوان پيدا كرد. اين كتاب همراه با عكسهاي رنگي متعددي از چشماندازهاي طبيعي استان است و در پايان نيز فهرست آثار ملي اين استان به همراه گزيده كتابشناسي ميراث فرهنگي گيلان چاپ شده است.
ايرج افشارسيستاني در كتاب «گردشگري و ميراث فرهنگي استان خوزستان: جاذبههاي طبيعي، تاريخي، فرهنگي، هنري و زيارتي» (نشر قلم آشنا – 1383) در پنج فصل، به موضوعات فرهنگي و ميراث ديرينه استان خوزستان ميپردازد و اميرحسين بختياري نيز در كتاب «نقشه ميراث فرهنگي و گردشگري استان و شهرستانهاي سيستان و بلوچستان» (نشر ايرانشناسي– 1387) به آن گوشه پهناور از سرزمين ايران توجه ميكند. كتابهاي «راهنماي ميراث فرهنگي و گردشگري استان قم» نوشته مشترك فرهاد خوانساري، ابوطالب ربيعنيا و فخرالدين صابري (نشر عيلام– 1385) نيز اثر سودمندي است كه اطلاعات فشرده و مختصري درباره ميراث فرهنگي اين استان ارايه ميكند.
كتاب «آثار تاريخي دماوند» نوشته ناصر پازوكي طرودي (سازمان ميراث فرهنگي كشور– 1381) نيز حاوي اطلاعات مفصلي (در 512 صفحه) درباره جغرافياي تاريخي و محوطههاي باستاني و بناهاي تاريخي– فرهنگي شهر و منطقه دماوند است. اين كتاب كه همراه با عكسهاي متعدد چاپ شده است، آگاهيهايي درباره مكانهايي همانند مسجد جامع دماوند، امامزادهها، قلعهها، حمامهاي تاريخي، برج شبلي، پلهاي تاريخي، تپههاي باستاني، غارها و... بدست ميدهد. در پايان كتاب نيز فهرست بناها و محوطههاي فرهنگي– تاريخي حوزه فرمانداري دماوند و فهرست منابع آورده شده است.
شهرستانهاي تهران در آيينه ميراث فرهنگي
مجموعه 13 جلدي «شهرستانهاي استان تهران در آيينه ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري» و کتاب پالتويي «معرفي جاذبههاي گردشگري، تاريخي، طبيعي و صنايعدستي استان تهران» به كوشش سازمان ميراث فرهنگي منتشر شد.در اين مجموعه که توسط اداره کل ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري استان تهران و به مناسبت عيد نوروز و براي راهنمايي گردشگران و تهرانگردان منتشر شده، گزيدهاي از مهمترين آثار و ابنيه تاريخي و اماکن گردشگري سطح استان به همراه صنايع دستي شاخص تمامي شهرستانهاي استان تهران به تفکيک معرفي شدهاند.
اين مجموعه که به سبک کتابهاي رايج گردشگري در جهان به شيوه «عکس محور» طراحي، صفحهآرايي و منتشر شده است، بيش از 350 فريم عکس همراه با متن و اطلاعات لازم براي گردشگر و نيز نثري مناسب براي راهنمايي تهرانگردان مورد استفاده قرار گرفته است. در اين كتابها براي نخستينبار به بخش صنايعدستي و شهرستانهاي تهران توجه ويژهاي شده؛ بهطوري که رايجترين صنايعدستي هر شهرستان در انتهاي مجلد با عکسها و توضيحاتي به گردشگر معرفي شده است.
کادري که در روي جلد هر شهرستان وجود دارد برگرفته از دروازههاي قديم تهران است که عکس شاخصي از آن شهرستان متناسب با لوگوي شهرستان در آن قرار گرفته است. همچنين در پايان هر جلد، نقشهاي از پراکندگي مهمترين آثار تاريخي و اماکن گردشگري شهرستان به همراه فهرستي از اين آثار ديده ميشود. طراحي و لوگوي جلدها، صفحات و گرافيک اين مجموعه به دليل استفاده از طرحها، رنگها و عناصر معماري سنتي در کنار بهرهمندي مناسب از تکنيکهاي مدرن گرافيک و چاپ، به آن هويتي ايراني–اسلامي بخشيده است.
بناهاي تاريخي و كتابهاي ميراث طبيعي
آگاهي از چگونگي ساخت و شكلگيري بناهاي تاريخي و ميراث هاي فرهنگي را بايد در كتاب «برداشت از بناهاي تاريخي» نوشته اميرعلي خليليان بروجني (نشر گنج هنر– 1387) جستوجو كرد. نويسنده در اين كتاب ميكوشد تا از طريق بيان روشهاي شناخت، مطالعه و بررسي بناهاي با ارزش تاريخي، اطلاعات قابل ملاحظهاي را در اختيار علاقهمندان دانش مرمت، صنايع دستي و... قرار دهد. آگاهي از آن شيوهها به حفظ و نگهداري بناها كهن كمك خواهد كرد.
اما براي شناخت بناهاي تاريخي، كتابهاي مستقلي نيز نوشته شده است. «بناهاي تاريخي تهران» نوشته حسام عسكري (نشر ابريشمي فر – 1388) نمونه خوبي از اين گونه كتابهاست كه هر چند بسيار مختصر است اما خواننده را در شناخت بناهاي تاريخي همانند كاخ گلستان، قصر قاجار، كاخ صاحبقرانيه، باغ فردوس، بناي كلاه فرنگي و... ياري ميكند. آثار و بناهاي تاريخي، به تفكيك هر استان، را نيز ميتوان در كتاب «راهنماي موزهها و بناهاي تاريخي ايران» (انتشارات سازمان ميراث فرهنگي كشور– 1383) يافت.
اين كتاب دو زبانه (فارسي/ انگليسي) همراه با تصوير هر يك از بناهاي معرفي شده است. دكتر محمد دبير سياقي نيز درباره استان قزوين كتاب «سير تاريخي بناي شهر قزوين و بناهاي آن از آغاز تا سال 1320» را كه همراه با فهرست، نقشهها و تصاوير است ، ارايه كرده است (انتشارات حديث امروز– 1382). در اين كتاب كوشش شده تا سير تاريخي شهر قزوين به تصوير كشيده شود و گزارش و مطالب منابع مختلف تاريخي فراهم شود. كتابهاي «باغهاي تاريخي شيراز» و «مساجد تاريخي شيراز» هر دو نوشته كوروش كماليسروستاني (انتشارات سازمان ميراث فرهنگي استان فارس– 1384) از منابع سودمندي است كه به شناخت دقيق بخشي از ميراث فرهنگي شهر شيراز ميانجامد.
«ميراث طبيعي ايران» نوشته منصور كياني و سام خسروي (دفتر پژوهشهاي فرهنگي– 1385)، در طي پنج فصل طبيعت ايران را معرفي و ارزش آن را بررسي ميكنند. اما بيگمان بخشي از ميراث طبيعي هر سرزمين را تالابها تشكيل ميدهند. تالابها را بايد از مظاهر و جلوههاي زيباي آفرينش دانست كه هيچ جايگزيني ندارند. هر گونه تغييري در آنها منجر به دگرگوني اكوسيستم منطقه خواهد شد. پس تالابها را بايد در شمار سرمايههاي با ارزش ملي بهشمار آورد كه در تنظيم آبهاي زير زميني و بسياري موارد ديگر موثر خواهند بود. در كتاب «راهنماي تالابهاي ايران» نوشته مسعود باقرزاده و مهبد روحاني (نشر روز نو– 1386) و نيز «تالاب هامون، حيات سيستان» نوشته غلامرضا نوري، طيبه اربابي و سهيلا نوري (نشر سپهر – 1386) آگاهيهاي با ارزشي درباره بخشي از ميراث طبيعي ايران فراهم شده است.
مسايل فرعي و كتابهاي ميراث فرهنگي
شماري از كتابهاي منتشر شده در حوزه ميراث فرهنگي به موضوعاتي اختصاص دارند كه آنها را ميتوان در زير مجموعهاي از عناوين اصلي و پايهاي دستهبندي كرد. اين زير مجموعهها به مسايل حاشيهاي و مرتبط با ميراث فرهنگي اختصاص يافتهاند. كتاب «جنبههاي اقتصادي ميراث فرهنگي» نوشته ايلدربرو و با ترجمه علياعظم محمدبيگي (انتشارات اميركبير– 1383) در برگيرنده مقالاتي است كه در همايشي در ايتاليا عرضه شده است.
اين كتاب به يكي از مباحث فرعي اما مهم و بايسته ميراث فرهنگي ميپردازد و آن را از ديد صرفه و سود اقتصادي بررسي ميكند. برخي از عنوانهاي كتاب ياد شده عبارت است از مقدمهاي بر جنبههاي اقتصادي ميراث فرهنگي، بهينهسازي استفاده از ميراث فرهنگي، ارزش ميراث فرهنگي، ميراث فرهنگي و سياستهاي حفظ آن و حفظ بناهاي تاريخي.
امروزه آداب و رسوم و فرهنگ عامه جزيي از ميراث ناملموس فرهنگي در نظر گرفته ميشود. لرتي بديعي در كتاب كم حجم «ميراث فرهنگي يا آداب و رسوم در ايران قديم» (انتشارات بديعي– 1386) به مظاهر و جلوههاي ميراث مردمي ميپردازد و به توصيف آيينها و رسمهاي رايج در ميان ايرانيان توجه ميكند. فوزي غفاري نيز از جنبهاي ديگر به ميراث فرهنگي نگريسته است و در موضوعي مبتكرانه، «نقش ميراث فرهنگي بر روي تمبرهاي ايران» (انتشارات سازمان ميراث فرهنگي كشور– 1383) را بررسيده است.
كتاب «هنر آشپزي در گيلان: كوششي در جهت حفظ ميراث فرهنگي و نسخههاي آشپزي بومي و سنتي گيلان» نوشته زري خاوري (انتشارات عطايي– 1383) نيز تحقيقي درباره يكي ديگر از مسايل فرعي است كه با ميراث فرهنگي بخشي از ساكنان سرزمين ايران پيوند دارد. واژه نامههاي ميراث فرهنگي را نيز ميتوان در كتاب «ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري» نوشته سعيد زارع گلمغاني (نشر ياوران– 1387) جستوجو كرد.
نظر شما