حسن رضايي باغبيدي؛ دانشيار گروه فرهنگ و زبانهاي باستاني دانشگاه تهران گفت: بيشتر واژهها و اصطلاحات علمي فارسي كه بزرگاني نظير ابن سينا و بيروني در آثار خود به كار بردهاند، پيش از آنان نيز در محافل علمي فارسيزبان رايج بوده و پيشينه برخي از آنها به فارسي ميانه دوره ساسانيان ميرسد.\
در اين سخنراني دكتر حسن رضايي باغ بيدي؛ با استناد به منابع كهن ايراني و اسلامي و برخي آثار بر جاي مانده از سدههاي نخستين هجري، نشان داد كه نخست توانايي زبان فارسي در بيان مفاهيم علمي پيشينهاي بس دراز دارد و نمونههاي آن را حتي در آثار فارسي ميانه ميتوان ديد.
دكتر حسن رضايي باغبيدي گفت: در بسياري از آثاري كه به معرفي و بررسي متون فارسي در سدههاي نخستين هجري ميپردازند، هنگامي كه سخن از متون علمي به ميان ميآيد، اين ديدگاه نادرست به خواننده القا ميشود كه زبان فارسي در آن زمان از ديدگاه حسين خطيبي «قدرت قبول و بيان مفاهيم و معاني دشوار علمي را نداشت.»
سردبير فصلنامه آينه ميراث به سخنان معين نيز اشاره كرد و گفت: معين نيز عقيده داشت كه بزرگاني نظير ابن سينا و بيروني چارهاي جز نوشتن آثار خود به زبان عربي نداشتند و زماني كه به دلايلي تصميم به نگارش متوني علمي به زبان فارسي گرفتند، زبان فارسي را به مدد ذهن خلاق خود تقويت كرده، آن را «شايسته اداي مفاهيم علمي كردند.»
وي افزود: بر اين اساس، «خلق واژههاي فني و علمي به شكلي خام» (باسوُرث) به سده چهارم هجري بازميگردد، چرا كه پيش از آن از ديدگاه حسين خطيبي «زبان فارسي لهجهاي بيش نبود»! اين نگرش نادرست، ناخواسته مبتني بر گرايشهاي فارسيستيز سدههاي چهارم و پنجم هجري است.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: اين كه گفته ميشود نگارش متون علمي به زبان فارسي با ابنسينا و ابوريحان بيروني آغاز شده است نسبت ناروايي است كه بخشي از تاريخ ملي ما را زيرسوال ميبرد.
مولف كتاب «راهنماي زبانهاي ايراني» افزود: شاپور شاهنشاه پسر اردشير، نوشتههايي را كه خارج از دين (=اوستا) بودند، درباره پزشكي، ستارهشناسي، حركت، زمان، مكان، جوهر، عرض، تكوين، تباهي، تغيير عرض، منطق و ديگر فنونها و مهارتها در هند، روم و نيز ديگر سرزمينها پراكنده بود، گرد هم آورد و با اوستا مقابله كرد و از هر آن چه درست بود فرمود نسخهاي به گنجينه شاهي دادند.
مولف كتاب «روايت آذرفرنبغ فرخزادان» با تأكيد بر اين كه در كتابهاي دينكرد، بندهشن، روايات پهلوي و گجستك اباليش مباحث علمي و فلسفي متعددي موجود است يادآور شد: كتاب دينكرد دانشنامهاي است كه دو تن از گردآورندگان آن در سده سوم هجري آذرفرنبغ فرخزادان و آذرباد اميدان بودند و شامل اصول عقايد زردشتي از منظر كلامي و فلسفي (كتابهاي سوم و چهارم) و پاسخهاي آذرفرنبغ به پرسشهاي يعقوب بن خالد و بخت ماري مسيحي (كتاب پنجم) بوده است.
وي در ادامه سخنانش افزود: كتاب «بندهشن» نيز دانشنامهاي در 36 فصل درباره اصول عقايد زردشتي، آغاز آفرينش، نبرد اوهرمزد و اهريمن و پايان جهان است و شامل مطالبي متنوع نظير تاريخ، جغرافياي اساطيري، نجوم، توصيف و طبقهبندي آفرينشها مانند آبها، كوهها، گياهان و جانوران است.
نويسنده جلد نخست «مقدمات زبان سنسکريت» خاطرنشان كرد: كتاب «روايت پهلوي» نيز از سده چهارم هجري به يادگار مانده و شامل مطالبي درباره پزشكي و كانيشناسي است. كتاب «سكند گمانيگ وزار» تأليف مردان فرخ پسر اوهرمزداد در سده سوم هجري در 16 فصل در اثبات عقايد زردشتي به خصوص ثتويت و رد باورهاي ديگر اديان است.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: كتاب «گجستگ اباليش» در شرح مناظر زردشتي مرتدي به نام اباليش با آذرفرنبغ فرخزادان در حضور مأمون و خليفه عباسي نوشته شده است. همچنين كتاب «شهرستانهاي ايرانشهر» نيز كتابي جغرافيايي شامل فهرست اساطيري از شهرهاي ايران است.
نويسنده كتاب «راهنماي زبان پارتي» خاطرنشان كرد: در كتاب سوم دينكرد، تن پزشكي به دو گروه است يكي پاييدن تن در سلامت و يكي درمان كردن تن از بيماري و به همين گونه روانپزشكي پاييدن روان از گناه و درمان كردن آن است.
وي سپس با اشاره به برخي مباحث نجومي در كتاب بندهشن تصريح كرد: در جايي از اين كتاب به صراحت آمده است كه كوه البرز پيرامون جهان و كوه تيرگ ميان جهان است. خورشيد را گردش چون افسر پيرامون جهان است به پاكي، بر بالاي كوه البرز پيرامون تيرگ بازميگردد.
وي در ادامه سخنانش افزود: همچنين در ادامه كتاب «بندهشن» آمده است كه صد و هشتاد روزن است به خراسان و صد و هشتاد به خاوران بر البرز، خورشيد هر روز به روزني اندر آيد و به روزني برود. ماه و اختران را نيز با اباختران، بند و حركت بدو است. هر روز بر سه كشور و نيم همي تابد.
به گفته رضايي باغ بيدي در دو قرن نخست هجري هيچ گونه تخاصم و تضادي ميان دو فرهنگ فارسي و عربي وجود نداشته و حتي معاويه از همان سكه خسرو پرويز استفاده كرده و تنها عبارت «بسمالله الرحمن الرحيم» را بر آن افزوده است. عبيدالله بن زياد هم همان سكه خسرو پرويز را گرفته و علاوه بر افزودن بسم الله لقب اميرالمؤمنين را هم به زبان پهلوي برگردانده و در پشت سكه ضرب كرده است.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: اگرچه متوني كه از زبان پهلوي به جا مانده بسيار ناچيز است اما واژههاي دخيلي كه از زبانهاي مختلف به اين زبان راه يافته بيانگر اين مسأله است كه ارتباطهاي علمي فراواني در دوره ساساني وجود داشته است.
مولف كتاب «دستور زبان پارتي (پهلوي اشكاني)» با اشاره به اينكه قوت زباني متون فارسي به جا مانده از ابوريحان و ابن سينا نميتواند تنها محصول ذهن خلاق آن دو بزرگ باشد اظهار كرد: به طور قطع اين متون متكي به آثار علمي فارسي پيش از خودشان هستند كه متأسفانه امروز نشاني از آن آثار به جا نمانده است.
وي عبارت فارسي و عربي به جا مانده بر سطح برجهاي قرن پنجم نظير «برج لاجيم» را نشانگر آشتي و همزيستي دو زبان فارسي و عربي در قرون نخستين دانست و گفت: تعارض و تضادي كه ميان اين دو زبان و فرهنگ ايجاد شده مربوط به قرنهاي متأخرتر است و ربطي به قرون اوليه ندارد. در اين برج نوشتههاي به زبان عربي و پهلوي مشاهده ميشود.
مولف كتاب «مجموعه مقالات نخستين همانديشي گويششناسي ايران» افزود: دو قرن نخستين هجري برخلاف قول رايج «دو قرن سكوت» نيست زيرا در آن سالها ما توليد علمي به زبان فارسي نداشتهايم دلايلي دارد كه يكي از آنها اين است كه علما و موبدان زرتشتي بعد از تسلط اسلام تمام كوششان حفظ دين زرتشتي بوده و ديگر فرصت پرداختن به امور علمي را نداشتهاند.
مولف كتاب «دستور زبان و گزيده متون اوستايي» خاطرنشان كرد: عده ديگري هم كه مثل فردوسي ميخواستند ارتباط فرهنگي ميان قوم ايراني و عرب را نگه دارند به فرهنگ ايران باستان پرداختند چون اساسا كسي در آن دوران نگران از دست رفتن علم نبود.
نويسنده كتاب «واژهشناسي و ريشهشناسي زبان انگليسي» به كتاب دينكرد چهارم اشاره كرد و گفت: در دينكرد چهارم هم مباحث فلسفي گوناگوني طرح شده است كه بعدها ردپاي همانها را در متون دوره اسلامي و خصوصا فلسفه سهروردي ميبينيم. دو گانگي نخست در ميان خويشاوندان (امشاسپندان) از آفرينش عقل است كه نخستين بهمن (انديشه نيك) است اما بنش به سبب وجود خشم (اهريمن) كه علت آفرينش است.
وي در ادامه سخنانش افزود: در فلسفه سهروردي، آفرينش افاضه و اشراقي از «نورالانوار» است كه يگانه سرچشمه هستي است. از نورالانوار كه از همه وجوه يك است، تنها يك نور مجرد ميتواند پديد آيد كه همان بهمن است. بهمن در واقه نخستين تجلي نورالانوار است. از اين رو سهروردي او را عنصر اول، معلوم اول، عقل اول و عقل كل ناميده است.
در بخش پاياني اين مراسم علياشرف صادقي؛ عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسي، نيز با انتقاد از اصطلاح «دو قرن سكوت» عنوان كرد: بعد از تسلط اسلام بر ايران دين زرتشتي به شدت ضربه خورد و عربي زبان غالب شد از اين رو علما و موبدان زرتشتي كه تمام نگرانيشان حفظ دين زرتشت بود تصميم گرفتند متون خودشان را به زبان عربي برگردانند.
وي افزود: در اواخر عهد ساساني، پهلوي زبان زنده رايج ميان مردم نبوده است در آن زمان مردم به زبان فارسي دري كه همين زبان امروز ماست تكلم ميكردند و نوشتهاي به اين زبان وجود نداشته است. وقتي زبان پهلوي جاي خودش را به زبان عربي داد فارسي دري نميتوانست در مقابل زبان عربي قد علم كند چون اساساً كتابي به اين زبان وجود نداشت و اين وضعيت تا قرن چهارم ادامه پيدا كرد.
اين زبانشناس خاطرنشان كرد: سلمان فارسي نخستين كسي بود كه سوره حمد را در حضور حضرت محمد (ص) به زبان فارسي ترجمه كرده است، او اين كار را كرد تا آغازي براي ترجمه قرآن به زبان فارسي باشد اما عملاً اين اتفاق تا سالهاي آغازين قرن چهارم رخ نداد چون علما ماوراءالنهر ترجمه قرآن را مجاز نميدانستند.
در نشست تخصصي «نگارش متون علمي به زبان فارسي در سدههاي نخستين هجري (نوآوري يا ادامه سنت پيشين)» استادان و نسخهپژوهاني چون دکتر علياشرف صادقي، محمدحسين ساکت، منصور صفتگل، دکتر محمود عابدي، دکتر محمد روشن، دکتر ابوالقاسم امامي حضور خواهند داشتند و ژاله آموزگار، فتحالله مجتبايي، حسين معصومي همداني، اكبر ايراني و تني چند از استادان زبان و ادبيات فارسي و فرهنگ و زبانهاي باستاني درباره سخنان حسن رضايي باغبيدي ديدگاههاي خود را ارايه دادند.
نظر شما