سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۲
فرهنگ از اجزای جدانشدنی ادبیات است/ در فرهنگ ما هنر یعنی فضیلت

عبدالمحمود رضوانی، نویسنده، مترجم ادبی و مدرس مهمان پنجاه‌وششمین قسمت برنامه «اکنون» به میزبانی سروش صحت بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رضوانی در ابتدا در پاسخ به پرسش صحت درباره این‌که فرهنگ چیست؟ گفت: «فرهنگ از اجزای جدانشدنی ادبیات است و بدون فرهنگ یادگیری زبان محال است. مدتی قبل یکی از استادان دانشگاه هاروارد گلستان سعدی را ترجمه کرده بود، وقتی رسیده بود به شعر معروف «گِلی خوش بو در حمام روزی / رسید از دست محبوبی به دستم…» به یک نکته برخورده بود. موضوع این است که تمام زیبایی این شعر همنشینی گِل با گُل است، این استاد دانشگاه هاروارد چون اصلاً فکر نمی‌کرده جایی هست که ممکن است افراد سرشان را با گِل بشورند، آن را گُل ترجمه کرده است، یعنی در ترجمه او همنشینی گُل با گُل ترجمه شده است.»

فرهنگ، تاریخ پیشینه، آداب و سنت‌ها است

او درهمین‌باره با اشاره به شعر دیگری از سعدی به مجری برنامه اکنون توضیح داد: «حضرت سعدی می‌فرماید که «من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی، عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی، شمع را باید از این خانه به در بردن و کشتن، تا به همسایه نگویند که تو در خانه مایی» کار شمع لو دادن و سخن چینی است، شما انتظار دارید که یک فرد خارجی این را متوجه شود؟ فرهنگ یعنی همین، تا این موارد را ندانید متوجه معنی اشعار نمی‌شوید، بنابراین فرهنگ تاریخ، پیشینه، اداب و سنت‌ها است.»

این مترجم ادبی در پاسخ به سوال مجری برنامه اکنون که آیا در شصت و یک سالگی می‌شود زبان یاد گرفت گفت: «همیشه می‌شود زبان یاد گرفت، ما یک سن زمانی یا شناسنامه‌ای داریم و یک سن بیولوژیک، دو نفر ممکن است از لحاظ زمانی پنجاه ساله باشند اما از نظر بیولوژیک ممکن است یکی سی ساله باشد و دیگری هشتاد ساله. بنابراین همیشه می‌شود زبان یاد گرفت و چیزی که اهمیت دارد انگیزه است.»

با ظاهر افراد نباید قضاوت کرد

رضوانی به سروش صحت گفت: «تلمیح مصدر باب تفعیل است، یعنی به گوشه چشم نگاه کردن، یعنی اشاره، شما چیزی می‌گویید که اشاره دارد به چیز دیگری، اگر آن چیز دیگر را ندانید این را هم نمی‌فهمید. حضرت سعدی می‌فرماید «چرا دامن آلوده را حد زنم، چو در خود شناسم که تَر دامنم؟» این اشاره دارد به ماجرای حضرت عیسی، که وقتی قرار بود به زنی سنگ بزنند گفت کسی سنگ اول را بیندازد که خودش بی‌گناه است، بنابراین تا شما داستان حضرت عیسی را ندانی شعر را درک نمی‌کنی.»

این نوسنده در پاسخ به مجری برنامه اکنون درباره قضاوت نکردن بیان کرد: «به ظاهر افراد نباید قضاوت کرد، «سر خدا که عارف سالک به کس نگفت، در حیرتم که باده فروش از کجا شنید» روی ظاهر نباید قضاوت کنیم.»

در فرهنگ ما هنر یعنی فضیلت

رضوانی گفت: «در فرهنگ ما هنر یعنی فضیلت، شما می‌توانید آرتیست باشید اما هنرمند نباشید، رابطه هنرمند به آرتیست در فرهنگ ما مانند رابطه پهلوان به قهرمان است، خیلی‌ها هستند که قهرمانند اما پهلوان نیستند.»

او ادامه داد: «سر این موضوع حرف زیاد است که بنی آدم اعضای یکدیگرند یا یک پیکرند؟ از لحاظ معنایی یک پیکرند بیشتر به ذهن نزدیک است اما اگر ما بدانیم که این سه بیت شاهکار تلمیحی است به حدیث نبوی، که آن حدیث با الناس کالجسد الواحد شروع می‌شود، جسد الواحد یعنی یک پیکر، اگر این را می‌دانستیم نمی‌گفتیم یکدیگر.»

این مترجم آثار ادبی به مجری برنامه اکنون گفت: «در ترجمه چیزی وجود دارد به نام امانت داری، در ترجمه قافیه‌ها با حفظ امانت از خود شعر بیرون می‌آید، هیچ تحریفی نباید صورت بگیرد.»

عبدالمحمود رضوانی توضیح داد: سعدی برخلاف بقیه افراد که فقط به صورت انتزاعی صحبت می‌کنند، بسیار ملموس و زمینی صصحبت می‌کند و نصیحت‌هایش هم از بالا به پایین نیست و نقش یک ناصح را ایفا نمی‌کند فقط راه را نشان می‌دهد، در واقع او از یک قیاس تشبیهی استفاده می‌کند، مثلاً برای اینکه بگوید زکات بدهید وعده بهشت نمی‌دهد اما توضیح می‌دهد که این اتفاق به نفع افراد است و چگونه این را ثابت می‌کند؟ مثال درخت مو را می‌زند و می‌گوید «زکات مال به در کن که فضله رز را / چو باغبان بزند بیشتر دهد انگور.»

او توضیح داد اینکه به سعدی می‌گویند استاد سخن به این خاطر است که وقتی می‌خواهد نسبیت را بگوید اینگونه آن را توصیف می‌کند: «ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید / معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است»

رضوانی توضیح داد: «ما تا دلالت‌ها را متوجه نشویم، معنی زبان را نمی‌دانیم و این مسئله مهمی است، مثلاً هر رنگی بر چیزی دلالت دارد، سفید بر پاکی و صلح دلالت دارد و اگر این را ندانیم هیچ مفهومی برای ما ندارد.»

او بیان کرد: «در زمان‌های قدیم تصور بر این بود که زمین صاف است و دو انتها دارد که مشرق زمین و مغرب زمین است و تصور می‌شد که چین جای دوری است. به همین دلیل در شعر می‌گوید تا دل هرزه‌گرد من رفت به چین زلف تو / از سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند البته در اینجا یک ایهام وجود دارد سفر به چین و چین خوردگی زلف.»

سعدی و حافظ استاد انتخاب واژه اصلح هستند

این نویسنده به سروش صحت توضیح داد: «لغت‌ها بار دارند و دلالت ضمنی دارند. ما برای مردن، لاغری، زیبایی و حتی موقعیت دلالت‌های بسیاری داریم و انخاب واژه اصلح بسیار اهمیت دارد، هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و بزرگان ما مثل حضرت سعدی و حضرت حافظ استاد انتخاب واژه اصلح هستند.»

رضوانی در پاسخ به سوال مجری «اکنون» درباره اینکه شما چگونه با سعدی آشنا و وارد جهان او شدید گفت: «این آشنایی از کودکی رقم خورد پدر من بسیار اهل خواندن سعدی بود و اشعار او را می‌خواند و برایم توضیح می‌داد. از همین رو با مفهوم ابیات سعدی از همان زمان آشنا شدم و همین اتفاق باعث شد تا بعدتر هم دلم بخواهد سعدی را بیش از بیش بشناسم و کشف کنم.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها