به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پیتر هو دیویس، نویسنده ولزیتبار متولد ۱۹۶۶ از چهرههای تحسینشده ادبیات معاصر آمریکاست که جوایزی چون جان لوئنتر و پن مالامود را در کارنامه دارد. این نویسنده در کتاب «دروغی درباره تو» که نامزد جایزه لمبرتا برای داستانهای نوآورانه بوده، با روایتی کوتاه بحران هویت و شرم را در تجربه پدرانه نشان میدهد. «دروغی درباره تو» رمانیست که نویسنده در آن با ریزبینی در لایههای درونی شخصیتهای داستانش باریک شده و به واکاوی پیچیدگیهای آنها و مسئله هویت پرداخته است. او شخصیتهایش را در موقعیتی بغرنج قرار داده و در متن چنین موقعیتی به درون پیچیدهشان نقب زده و تضادها و تناقضهای درونیشان را ترسیم کرده است.
به بهانه انتشار این اثر توسط نشر عینک، اخیراً گفتوگویی با فهیمه نصرتی، مترجم آن داشتهایم که در ادامه میخوانید:
رمان «دروغی درباره تو» ظاهراً اولین اثریست که از پیتر هو دیویس به فارسی منتشر شده. ممکن است ابتدا کمی درباره این نویسنده و جایگاهش در ادبیات امروز آمریکا و نیز درباره سبک داستاننویسی او توضیح دهید؟
پیتر هو دیویس یکی از نویسندگان تحسینشده ادبیات معاصر آمریکا است و سبک داستاننویسی او دارای ویژگیهای متمایزی است؛ از جمله یر درونیات و ابهام تمرکز دارد. سبک او اغلب متمرکز بر کاوش عمیق درونیات شخصیتها، تردیدهای اخلاقی و جنبههای پیچیده زندگی مدرن است. او به جای ارائه پاسخهای قطعی، به طرز ماهرانهای ابهامات و تناقضات را برجسته میکند. همچنین نثری دقیق، فشرده و کنترلشده دارد. او از زبانی استفاده میکند که اگرچه گاهی ساده به نظر میرسد، اما مملو از ظرافتهای روانشناختی و عاطفی است و بار معنایی زیادی را در خود جای میدهد. استفاده از زاویه دیدهای چندگانه و ساختارهای نامتعارف دیگر ویژگی داستاننویسی این نویسنده است؛ او علاقه زیادی به ساختارهای روایی غیرخطی و استفاده از چندین زاویه دید دارد. کاوش در هویت و تبعیض نیز از ویژگیهای آثار اوست. به دلیل تبار ولزی-چینی، آثار او اغلب به موضوعات هویت دوگانه، تعلق، نژادپرستی و تأثیر کلیشهها بر زندگی افراد میپردازد، هرچند که رمان «دروغی درباره تو» بیشتر بر هویت و نقشهای خانوادگی (پدر بودن) تمرکز دارد. از سوی دیگر میتوان به اهمیت «بازنویسی» در کار او اشاره کرد؛ دیویس به عنوان استاد نویسندگی، بر اهمیت بازنویسی به عنوان فرآیندی برای کشف حقیقت عمیقتر داستان تأکید دارد. این رویکرد در متون او نیز منعکس میشود؛ جایی که شخصیتها مدام در حال بازبینی و بازنگری زندگی و تصمیمات خود هستند. به طور خلاصه، دیویس یک نویسنده ادبی است که با نثری ظریف و تمرکز بر جزئیات روانشناختی، ابهامات هویت و روابط انسانی را زیر ذرهبین میبرد.
چه ویژگیهایی در کار دیویس اصلیترین عوامل در ترغیب شما به ترجمه رمان «دروغی درباره تو» شد؟
در درجه اول کیفیت ادبی و اعتبار نویسنده موجب ترغیب من به ترجمه این اثر شد. پیتر هو دیویس یک چهره شناختهشده در دنیای ادبیات است. او برنده جایزه پوشکارت و جایزه بایرن بوده و در فهرست نهایی جایزه فولیوی لندن و جوایز داستان لسآنجلس تایمز قرار گرفته است. ترجمه اثر چنین نویسنده معتبری، برای من باعث افتخار است. نثر قوی و تکنیک روایی رمان، دلیل دیگری برای این انتخاب بود؛ نثر دیویس بسیار دقیق، تأملبرانگیز و از نظر ساختار روایی، نوآورانه است که برای علاقهمندان به ادبیات جدی و مدرن جذابیت دارد. همچنین در این اثر به موضوعات چالشبرانگیزی پرداخته شده است. این رمان به طور بیپرده به موضوعاتی میپردازد که در جوامع امروز (از جمله ایران) دغدغههای مهمی محسوب میشوند؛ از جمله این کتاب کلیشههای مردانگی را به چالش میکشد؛ ضمن اینکه پرداختن به موضوعاتی حساس چون سقط جنین از دیدگاه یک مرد، تازگی دارد و بحثهای اجتماعی و اخلاقی را برمیانگیزد. همچنین زیر سؤال بردن دروغهایی که جامعه در مورد نقشهای فردی و جنسیتی به ما میگوید، هسته اصلی داستان است. از سوی دیگر این کتاب پس از انتشار با نقدهای بسیار مثبتی در نشریات مهمی مانند نیویورک تایمز، واشنگتن پست و گاردین مواجه شد. به طور خلاصه، ترکیب «اعتبار نویسنده و کیفیت ادبی» با «پرداختن شجاعانه به دغدغههای اخلاقی و اجتماعی معاصر» دلایل اصلی موفقیت و لزوم ترجمه این اثر به زبان فارسی بودهاند.
این کتاب یک نوع رابطه پدر و فرزندی را از بدو تولد نشان میدهد. آیا این برآمده از تجربه زیسته نویسنده است؟
بله، پیتر هو دیویس صریحاً بیان کرده است که این رمان از تجربیات شخصی او و همسرش در مورد پدر و مادر شدن و سقطجنین الهام گرفته شده است؛ با این حال، اگرچه شخصیت اصلی رمان، که یک نویسنده است، شباهتهای زیادی به خود دیویس دارد، اما او تأکید کرده که این رمان اتوبیوگرافی صرف نیست. او از جزئیات و احساسات واقعی زندگیاش استفاده کرده، اما آنها را با عناصر داستانی و تخیلی در هم آمیخته است. او تلاش کرده تا از طریق شخصیت اصلی، نه یک داستان شخصی، بلکه تجربهای جهانی درباره بحران هویت مردانه در هنگام ورود به نقش پدری را روایت کند. به طور خلاصه، این رمان را میتوان یک «داستان تخیلی عمیقاً شخصی» دانست و دیویس از تجربه واقعی خود به عنوان سنگ بنا استفاده کرده تا رمانی بنویسد که فراتر از زندگی شخصی او، به پرسشهای جهان در مورد نقشهای جنسیتی، پدری، انتخاب و سوگواری بپردازد.

آیا به نظر شما توصیفات مفصلی که در کتاب درباره سختیها و شرایط بزرگ کردن فرزند آمده برای افرادی که این سابقه را ندارند میتواند جذاب باشد و آیا این توصیفات تا اندازه ای خستهکننده نیست؟
پاسخ به این موضوع کاملاً به نوع نگاه خواننده و هدف نویسنده بستگی دارد؛ برای افرادی که تجربه فرزندپروری ندارند، این توصیفات مفصل میتواند یک پنجره واقعی و بیپرده به دنیای پدری و مادری باشد. دیویس زوایای پنهان و کمترگفتهشده، بهویژه چالشهای پدرشدن را شرح میدهد که این اطلاعات برای آمادهسازی ذهنی و کنجکاوی مفید است. هرچند، توصیفات ریز و گاه مکرر از جزئیات روزمره میتواند برای خوانندهای که به دنبال روایت پرکششتر است، ریتم داستان را آهسته کند؛ اما افرادی که ادبیات مدرن و آرام را دوست دارند، صداقت بیرحمانه و جزئیات صادقانه دیویس را ستایش میکنند. آنها معتقدند این جزئیات دقیقاً همان چیزی است که کتاب را از یک داستان سطحی فراتر برده و آن را تبدیل به یک مطالعه موردی عمیق و واقعی از پدری مدرن میکند. این نوع توصیفات در خدمت هدف اصلی کتاب، یعنی زیر سؤال بردن دروغها و کلیشههای اجتماعی درباره نقش پدر، هستند. اگر خواننده به تحلیل روانشناختی، ادبیات تأملی و روایتهای مبتنی بر شخصیت علاقه داشته باشد، این توصیفات جذاب و ضروری هستند و در غیر این صورت، احتمال کسالت وجود دارد.
به نظر شما انتخاب راوی دانای کل برای این داستان، صرفاً از یک سلیقه تکنیکی برآمده است یا ارتباطی عمیقتر با جهان داستان دارد؟
انتخاب زاویه دید دانای کل در رمانی که تا این حد به تجربیات درونی و شخصی نویسنده نزدیک است، یک انتخاب آگاهانه و زیرکانه از سوی پیتر هو دیویس بوده است و دلیل اصلی را میتوان ایجاد فاصله و بیطرفی (فاصله گرفتن از اتوبیوگرافی) دانست. دانای کل به روایت اجازه میدهد تا از یک شکایت شخصی فراتر رفته و به یک تحلیل بیطرفانه و معتبر از بحرانهای پدری مدرن تبدیل شود. این زاویه دید، نوعی حریم امن برای نویسنده ایجاد میکند تا با بیرحمی، صادقانه به خود نگاه کند. همچنین دانای کل یک دیدگاه همهجانبه دارد که میتواند نه تنها افکار شخصیت اصلی، بلکه افکار همسر و دیگران را نیز آشکار کند. این امر به کتاب اجازه میدهد تا تصویر کاملی از یک رابطه پیچیده ارائه دهد و نشان دهد که چگونه یک رویداد واحد (مانند سقط جنین یا تولد) بر زندگی همه اطرافیان تأثیر میگذارد. به طور خلاصه، این راوی مانند یک فیلسوف در صحنه عمل میکند که به ما اجازه میدهد داستان را ببینیم و همزمان درباره معنای عمیق آن فکر کنیم.
این کتاب تا چه اندازه در کشورهای دیگر مورد استقبال قرار گرفته است؟
میزان استقبال از کتاب «دروغی درباره تو» در سطح بینالمللی بسیار مثبت و در سطح ادبیات جدی موفقیتآمیز بوده است. این کتاب در کشورهای انگلیسیزبان به دلیل شجاعت موضوعی، عمق روانشناختی و مهارت نویسنده در استفاده از نثر دقیق، تحسینهای فراوانی را کسب کرده و خود را به عنوان یک اثر مهم در زمینه ادبیات خانواده و هویت تثبیت کرده است. استقبال از این کتاب در نشریات معتبر بینالمللی بسیار قوی بوده که از آن جمله میتوان به انتخاب آن بهعنوان کتاب برجسته سال نیویورک تایمز، یکی از ۱۰ کتاب برتر سال مجله پیپل و یکی از ۲۰ کتاب برتر سال ایندیپندنت بریتانیا اشاره کرد. همچنین، نویسندگانی چون سیگرید نونز (برنده جایزه کتاب ملی آمریکا) و جوآن سیلبر (برنده جایزه حلقه منتقدان کتاب ملی) این کتاب را ستودهاند و آن را یک «تصویر صادقانه و دلخراش از پدر بودن» نامیدهاند.
چرا پدر و مادر و فرزند این داستان، نام مشخصی ندارند؟
عدم استفاده از نامهای مشخص برای شخصیتهای اصلی در این رمان، یک انتخاب ساختاری عامدانه از سوی پیتر هو دیویس است و مستقیماً با هدف اصلی کتاب و سبک داستاننویسی او مرتبط است.
از جمله دلایل اصلی عدم نامگذاری شخصیتها که میتوان نام برد یکی تعمیمپذیری است؛ نویسنده نمیخواهد داستان صرفاً روایتگر زندگی یک خانواده خاص در میشیگان یا هر جای دیگری باشد و با حذف نامهای خاص، شخصیتها به نمادهایی از نقشهای اجتماعی تبدیل میشوند. ایجاد همذاتپنداری بیشتر نیز دلیل دیگری است؛ وقتی شخصیتها نام ندارند، خواننده راحتتر میتواند خود یا تجربیات شخصیاش را جایگزین آنها کند و تبدیل به هر پدر و مادری در هر جامعهای میشوند که با دغدغههای مشابه دست و پنجه نرم میکنند. سبک نوشتاری مینیمالیستی و کنترلشده نیز دلیلی دیگر میتواند باشد؛ سبک دیویس دقیق و کنترلشده است و حذف نامهای غیرضروری به فشردهسازی متن کمک میکند و بر کیفیت تأملی و مینیمالیستی آن میافزاید. به طور کلی، عدم نامگذاری در این رمان، یک ترفند روایی است تا داستان از سطح یک زندگینامه به سطح یک مشاهده جهانی و تعمیمپذیر از بحرانهای هویت و پدری در جامعه مدرن ارتقا یابد.
به نظر میرسد نویسنده این داستان با روانشناسی و رواندرمانگری آشناست. آیا پرداختن به روان و درونیات انسانها در سایر کتابهایش هم دیده میشود؟
بله، پرداختن عمیق به روان و درونیات انسانها و درگیری با مفاهیم رواندرمانگری و اخلاق، نه تنها در رمان «دروغی درباره تو» مشهود است، بلکه یکی از امضاهای اصلی او در دیگر آثارش از جمله مجموعه داستان کوتاه «عشق برابر»، «زشتترین خانه دنیا» و رمان «ثروتها» نیز هست. پیتر هو دیویس نه تنها یک نویسنده، بلکه یک مشاهدهگر عمیق روان انسان است و از طریق نثر دقیق و کنترلشدهاش، به جای قضاوت، درونیات شخصیتهایش را کالبدشکافی میکند. تمرکز او بر چالشهای هویتی، احساسات پیچیده و تناقضات درونی باعث میشود که آثارش بسیار غنی و جذاب برای علاقهمندان به ادبیات روانشناختی باشند.
شخصیت پدر در این داستان، شخصیت اصلی است. ممکن است قدری درباره این شخصیت و نوع شخصیپردازی او و پیچیدگیهایش توضیح دهید؟
شخصیت اصلی رمان یعنی پدر، یک شخصیت کاملاً مدرن و در عین حال پیچیده است که ویژگیهای بارز او عمدتاً در تضادها و جدالهای درونیاش تعریف میشوند. مهمترین ویژگی شخصیتی پدر، ذهنیت بسیار تحلیلی، خودآگاه و گاه وسواسگونه اوست. پدر یک نویسنده و استاد ادبیات است و دنیا را از طریق چارچوبهای روایی و فکری میبیند. از دیگر ویژگیهایی که میتوان به آنها اشاره کرد یکی آسیبپذیری و صداقت بیپرده است؛ این شخصیت بسیار آسیبپذیر است و نویسنده با شجاعت تمام، ترسها، حسادتها، خستگیها و حتی شرم ناشی از تصمیمات گذشتهاش را به نمایش میگذارد و مؤلفهای از ضعف را در پدری مدرن نشان میدهد که معمولاً در ادبیات به آن پرداخته نمیشود. شوخطبعی تلخ نیز در شخصیت پدر نمایان است؛ برای مقابله با تراژدیها و سختیهای روزمره، پدر اغلب از شوخطبعی تلخ و کنایهآمیز استفاده میکند و این شوخیها که گاهی اوقات خشک و آکادمیک هستند، به او و خواننده کمک میکنند تا با موقعیتهای سنگین عاطفی کنار بیایند. دغدغه اخلاقی و هویت نیز از دیگر ویژگیهای این شخصیت است؛ پدر مدام با پرسشهایی درباره اخلاق درونی خود در جدال است، اینکه آیا من پدر خوبی هستم؟ تصمیم به سقط جنین چقدر بار اخلاقی دارد؟ آیا من حق دارم درباره این مسائل بنویسم؟ به طور خلاصه، شخصیت پدر در این رمان، ترکیبی درخشان از تحلیلگر روشنفکر، پدر خسته و آسیبپذیر و فردی با دغدغههای اخلاقی عمیق است که با بزرگترین دروغهای زندگیاش در مورد هویت، نقشها، پدری و شرم درگیر است و این تضاد، شخصیت وی را متمایز و جذاب میکند.

به نظر میرسد موضوع محوری این داستان مسئله انتخاب است. موافقید؟
بله، موافقم. مسئله انتخاب و پیامدهای آن، در واقع موضوع محوری و تعیینکننده این رمان است و تمام عناصر داستان پیرامون آن شکل میگیرند. این رمان با تمرکز بر دو انتخاب بزرگ و سنگین، ابعاد پیچیده انتخاب اصلی یعنی سقط جنین را بررسی میکند. این انتخاب، بار روانی، اخلاقی و وجودی عظیمی بر دوش شخصیت پدر میگذارد و کل رابطه و هویت وی را تحت تأثیر قرار میدهد. انتخاب بعدی یعنی تصمیم به بارداری دوم نیز کمتر از انتخاب اول پیچیده نیست، زیرا نیازمند تعهد، فداکاری و پذیرش یک حقیقت جدید در مورد زندگی است. در واقع کتاب به ابعاد مختلف انتخابها میپردازد؛ اینکه چگونه انسانها با وجود اطلاعات ناقص و عدم قطعیت، مجبور به گرفتن تصمیمات حیاتی میشوند و چگونه مسئولیت این تصمیمها تا ابد با آنها باقی میماند. این موضوع، رمان را به یک اثر عمیق درباره آزادی، مسئولیت و تبعات تصمیمات انسانی تبدیل میکند.
نظر شما