چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۶
اتنوموزیکولوژی ایران توجهی به موسیقی کاربردی ندارد/ نقش موسیقی در بهبود حال آدم‌ها در جنگ‌ها و درگیری‌ها

گفتمان موسیقیِ کاربردی در ایران به‌طور رسمی به رسمیت شناخته نشده است؛ در این کتاب از منظر تاریخی به مجموعه‌ای از فعالیت‌ها اشاره شده که از اواسط دهه ۱۳۳۰ به بعد در موسیقی ایران شکل گرفته‌اند.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا اتنوموزیکولوژی کاربردی، یکی از گرایش‌های نوین در رشته موسیقی‌شناسی است که به بررسی و استفاده عملی از موسیقی در مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسانی می‌پردازد. این شاخه از اتنوموزیکولوژی نه تنها بر پژوهش‌های موسیقایی متمرکز است، بلکه به دنبال آن، موسیقی را به عنوان یک ابزار مؤثر برای حل مسائل اجتماعی و فرهنگی در جوامع مختلف به کار می‌گیرد. در گذشته موسیقی تنها به‌عنوان یک پدیده هنری یا تفننی در نظر گرفته می‌شد، اما با ظهور اتنوموزیکولوژی کاربردی، موسیقی به‌عنوان یک ابزار اجتماعی و فرهنگی در خدمت جامعه قرار گرفته است.

کتاب «موسیقی شناسی انسان‌گرا؛ نگاهی به اتنوموزیکولوژی کاربردی در ایران» که به نوعی اولین تلاش جامع برای معرفی اتنوموزیکولوژی کاربردی در ایران به شمار می‌آید، بر تأثیرات اجتماعی و فرهنگی موسیقی در جوامع مختلف تمرکز دارد و نشان می‌دهد که چگونه موسیقی می‌تواند ابزاری مؤثر برای حل مشکلات اجتماعی و فرهنگی، از جمله بحران‌های جنگ، سلامت، مهاجرت و حقوق اقلیت‌ها باشد. نویسنده این کتاب کیوان آقامحسنی، نویسنده و مدرس دانشگاه است و انتشار این کتاب فرصتی شد تا با او به گفت‌وگو بپردازیم.

در ابتدا کمی درباره کتاب «موسیقی شناسی انسان‌گرا» و ضرورت انتشار آن برایمان بگویید؟

این کتاب در واقع نگاهی به اتنوموزیکولوژی کاربردی در ایران دارد. عنوان آن ماهیتی علمی دارد، اما از آنجا که این واژه ممکن است برای مخاطبان غیرتخصصی مبهم باشد، با توجه به محتوای مربوط به موسیقیِ کاربردی، به عنوان «موسیقی‌شناسی انسان‌گرا» رسیدم؛ عنوانی که بتواند برای مخاطبانی که به این حوزه وارد نیستند، قابل درک‌تر باشد و ارتباط روشن‌تری با محتوای کتاب برقرار کند.

این رویکرد از دلِ رشته موزیکولوژی برآمده و به حوزه موسیقیِ کاربردی راه یافته است. در فصل نخست کتاب، تاریخچه شکل‌گیری این گفتمان در غرب تشریح شده و به این پرسش پرداخته‌ام که این رویکرد از چه زمانی و به چه شیوه‌ای شکل گرفته و چه نگاه و چارچوب نظری‌ای بر آن حاکم بوده است.

در فصل دوم، با الگوبرداری از نمونه‌ها و پژوهش‌هایی که در سطح جهانی انجام شده، به موضوعاتی پرداخته‌ام که این حوزه به آن‌ها می‌پردازد. از جمله مهم‌ترین محورهای مورد توجه این گرایش که در فصل دوم کتاب بررسی شده‌اند، می‌توان به تلاش برای احقاق حقوق گروه‌های فرهنگی و موسیقاییِ محروم، دفاع از حقوق فرهنگی و موسیقاییِ اقلیت‌ها در یک جامعه، حفاظت از حقوق موسیقایی در قالب پروژه‌های آرشیوی، حفاظت و بازتولید محیط‌های طبیعی و اجتماعیِ موسیقی، حضور و مداخله در بحران‌هایی همچون جنگ و درگیری‌های اجتماعی، مشارکت در بحران‌های مرتبط با سلامت و بهداشت، و نیز آموزش موسیقی با رویکردی بین‌فرهنگی اشاره کرد.

این موارد در واقع بر اساس نمونه‌ها و تجربه‌های متعددی است که در سطح جهانی مطرح شده و من به آن‌ها پرداخته‌ام. برای مثال، در حوزه بحران سلامت، به تأثیر موسیقی در کنترل و مدیریت بیماری ایدز در اوگاندا اشاره کرده‌ام. در بحث آموزش موسیقی با رویکرد بین‌فرهنگی، شکل‌گیری رشته «تنوع فرهنگی و آموزش موسیقی» در آلمان را بررسی کرده‌ام؛ رشته‌ای که پس از سال ۲۰۱۵ و در پی افزایش جمعیت مهاجران تأسیس شد و هدف آن ایجاد درکی عمیق‌تر از موسیقی‌های غیراروپایی در سطح مدارس و نظام آموزشی بوده است.

در زمینه جنگ، به نمونه‌هایی از درگیری‌های مختلف در اندونزی پرداخته‌ام و نشان داده‌ام که موسیقی چگونه هم در دوران جنگ و هم در دوره پس از آن، به‌ویژه در فرآیند بازسازی روانی جامعه، مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین در بحث محیط‌های طبیعی و اجتماعی، این رویکرد با مفهوم پایداری و موسیقی پیوند می‌خورد؛ بدین معنا که چگونه می‌توان آثار و سنت‌های موسیقایی را به‌صورت پایدار حفظ کرد. بخشی از این بحث به موضوع محیط‌زیست، به‌عنوان یکی از ارکان اصلی پایداری، مرتبط می‌شود و نسبت آن با موسیقی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

در بحث مربوط به گروه‌های فرهنگی و موسیقاییِ محروم نیز به کولی‌ها در اتریش پرداخته‌ام و نشان داده‌ام که موسیقی‌شناسان چگونه با بهره‌گیری از موسیقی توانستند زمینه‌ای فراهم کنند تا این گروه در جامعه اتریش به رسمیت شناخته شود؛ فرآیندی که سرانجام در سال ۱۹۹۲ به رسمیت یافتن رسمی کولی‌ها انجامید. تمامی این موارد به‌عنوان نمونه‌هایی از تجربه‌های جهانی در کتاب مطرح شده‌اند.

در فصل سوم کتاب، به بررسی این موضوع در بستر ایران پرداخته‌ام. محور اصلی بحث در این فصل آن است که گفتمان موسیقیِ کاربردی در ایران به‌طور رسمی به رسمیت شناخته نشده است. با این حال، از منظر تاریخی به مجموعه‌ای از فعالیت‌ها اشاره کرده‌ام که از اواسط دهه ۱۳۳۰ به بعد در موسیقی ایران شکل گرفته‌اند و از نظر محتوایی، در بخش‌هایی با رویکردهای اتنوموزیکولوژیِ کاربردی هم‌پوشانی و تطابق دارند. مثلاً موسیقی در حوزه عمومی یا برگزاری برخی جشنواره‌ها و فستیوال‌ها که تاریخچه آنها را آورده‌ام.

در آن سال‌ها، موسیقیِ کاربردی هنوز به‌عنوان یک گرایش مستقل، هویت خود را تثبیت نکرده بود. تمرکز اصلی من در این بخش، به دوره پس از انقلاب و به‌ویژه حدود ۱۲ سال اخیر است، یعنی زمانی که رشته اتنوموزیکولوژی در ایران تأسیس شد. در این فصل بررسی کرده‌ام که چرا این گفتمان در ایران تاکنون مورد توجه کافی قرار نگرفته است.

استدلال من این است که گرایش‌های غالب در ایران رویکردی تاریخی و گذشته‌گرا دارند، در حالی که اتنوموزیکولوژیِ کاربردی رویکردی اجتماعی و مبتنی بر زمان حال ارائه می‌دهد. به این معنا که پژوهشگر وقتی وارد یک حوزه تحقیقاتی می‌شود و درباره موسیقی یک منطقه مطالعه می‌کند، باید تلاش کند که تحقیقاتش منفعت اجتماعی واقعی برای افراد آن فرهنگ و جامعه داشته باشد. برای مثال، اگر پژوهشگر آثاری را ضبط کرده است، می‌تواند با همکاری نهادهای فرهنگی آن منطقه، یک آرشیو منطقه‌ای ایجاد کند تا اثرات اجتماعی آن پژوهش برای جامعه باقی بماند، نه آنکه تنها برای استفاده شخصی در نگارش پایان‌نامه، مقاله یا کتاب به کار گرفته شود.

اتنوموزیکولوژی ایران توجهی به موسیقی کاربردی ندارد/ نقش موسیقی در بهبود حال آدم‌ها در جنگ‌ها و درگیری‌ها

همچنین در کتاب به تجربه‌های شخصی خودم در دوران مدیریت بخش پژوهش موزه موسیقی نیز پرداخته‌ام. برای نمونه، برنامه‌هایی که در حوزه موسیقی برای مهاجران افغانستانی برگزار کردیم، منعکس شده‌اند؛ در این برنامه‌ها گروه‌های مختلف دعوت شدند و به شکل گفت‌وگو و اجرا با مخاطبان شرکت کردند.

همچنین در کتاب به معرفی یک قومیت خاص در ایران، در روستای زرگر اطراف قزوین پرداخته شد. این قوم در واقع همان رومانوها یا کولی‌ها هستند و بررسی شده که چگونه توانسته‌اند خود را با جامعه ایران تطبیق دهند و حضور فرهنگی و موسیقایی خود را حفظ کنند.

مبحث بعدی که در کتاب مورد بررسی قرار گرفته، گروه‌های در مهاجرت و دیاسپورای ایرانیان خارج از کشور است. این پژوهش با همراهی دانشجویان انجام شد و نمونه آن، بررسی زندگی کردهای ایرانی مقیم سوئد است که پیش‌تر موضوع پایان‌نامه ارشد خانم فرازمند، دانشجوی سابق من بود. نتایج این پژوهش پیش‌تر به‌صورت مقاله‌ای منتشر شده بود و در این کتاب نیز منعکس شده است.

در بخش پایانی کتاب، به‌عنوان جمع‌بندی، به چالش‌های موسیقیِ کاربردی در ایران پرداخته‌ام. در این بخش بررسی شده که این حوزه در حال حاضر با چه مشکلات و محدودیت‌هایی روبروست و چه موانعی بر سر راه گسترش آن به‌عنوان یک ایده و گرایش مؤثر در فضای موسیقی ایران وجود دارد.

چند سال از مطرح شدن اتنوموزیکولوژیِ کاربردی در ایران می‌گذرد؟

در کتاب، تأسیس رشته دانشگاهی اتنوموزیکولوژی یعنی حدود ۱۵ سال پیش را به‌عنوان نقطه عطف در نظر گرفته‌ام و سپس به مقایسه وضعیت قبل و بعد از این تأسیس پرداخته‌ام. بررسی نشان داد که تغییر قابل توجهی رخ نداده است؛ زیرا این رویکرد جزو گرایش‌های مورد توجه جریان اصلی اتنوموزیکولوژی در ایران نبوده و نگاه غالب بیشتر تاریخی و گذشته‌گرا بوده است. به همین دلیل، اتنوموزیکولوژی ایران توجه چندانی به موسیقیِ کاربردی نکرده است. تا پیش از این، تنها یک ترجمه و یک مقاله تألیفی در این زمینه وجود داشت که آن مقاله نیز کار خودم بود و در این کتاب آن را گسترش داده‌ام. در واقع، این کتاب اولین اثری است که رویکرد موسیقیِ کاربردی را به‌طور جامع معرفی می‌کند و نمونه‌هایی از کاربردهای آن را با فضای ایران تطبیق می‌دهد.

در سطح جهانی، آغاز اتنوموزیکولوژیِ کاربردی به نیمه دوم قرن بیستم برمی‌گردد؛ هرچند در آمریکا و اروپا شکل‌های متفاوتی داشته است. در اروپا این گرایش بیشتر به موسیقی در حوزه عمومی توجه دارد؛ مانند فعالیت‌های موزه‌ها، برگزاری جشنواره‌ها و کنسرت‌هایی با جنبه‌های عمومی و حمایت از ژانرهای خاص موسیقی، به‌ویژه موسیقی فولکلور. اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ویکم، در دو تا سه دهه اخیر، این گرایش تثبیت شد و به سمتی رفت که پژوهشگران موسیقی تحقیقات خود را به‌گونه‌ای طراحی کنند که پژوهش‌هایشان برای جامعه‌ای که در آن تحقیق می‌کنند، منفعت اجتماعی داشته باشد.

اهمیت جامعه‌شناسانه این کتاب در شرایط کنونی چیست؟

اتنوموزیکولوژیِ کاربردی بر این باور استوار است که موسیقی را نباید صرفاً به‌عنوان صدا یا پدیده‌ای صوتی دید، بلکه باید آن را به‌عنوان یک عمل اجتماعی در نظر گرفت؛ عملی که در بستر جامعه معنا و اثر واقعی خود را پیدا می‌کند. وقتی موسیقی به‌عنوان کنش اجتماعی فهمیده شود، تمامی رخدادها و تحولات اجتماعی پیرامون آن نیز معنا می‌یابند؛ از جمله بحران‌های حوزه سلامت، جنگ و درگیری‌های اجتماعی، و وضعیت گروه‌های فرهنگی و اقلیت‌های محروم مانند مهاجران. اگر موسیقی تنها به‌عنوان صوت دیده شود، نگاه کاربردی به آن فاقد معنا خواهد بود. ارزش و اهمیت این رویکرد زمانی آشکار می‌شود که موسیقی به‌عنوان عمل اجتماعی شناخته شود و صداهای تولیدشده در متن جامعه معنا و تأثیر خود را نشان دهند.

در واقع پیشوند اتنو در این کلمه به بررسی قومیت‌ها اشاره دارد؟

این موضوع در حال حاضر به یکی از مباحث چالش‌برانگیز در تاریخ این رشته تبدیل شده است. در گذشته، واژه قوم و قومیت معانی خاص خود را داشت و به گروه‌های انسانی که به یک جغرافیای خاص تعلق داشتند، اشاره می‌کرد. اما امروزه تعاریف جدید و مدرن‌تری برای این واژه‌ها وجود دارد. بر اساس این دیدگاه‌های نوین، قومیت دیگر تنها به گروه‌های جغرافیایی خاص محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند به مجموعه‌ای از افراد اطلاق شود که حول یک فعالیت یا ویژگی مشترک، مانند نوعی موسیقی، گرد هم آمده‌اند.

برای مثال، امروزه دیگر قومیت به مفاهیمی چون کرد، لر یا بلوچ محدود نمی‌شود. بلکه طبق این تعریف جدید، حتی رپرهای یک محله خاص، مانند شهرک اکباتان، می‌توانند خود را به عنوان یک قومیت مستقل بشمارند. به عبارت دیگر، در این رویکرد نوین، قومیت به شکلی متفاوت و گسترده‌تر مطرح می‌شود.

اتنوموزیکولوژی ایران توجهی به موسیقی کاربردی ندارد/ نقش موسیقی در بهبود حال آدم‌ها در جنگ‌ها و درگیری‌ها

به نظر شما آینده اتنوموزیکولوژی در ایران چگونه است؟

در بخش پایانی کتاب، به این موضوع پرداخته‌ام که تحقق این رویکرد مستلزم وقوع دو تحول اساسی است. نخست آنکه لازم است از نگاه صرفاً گذشته‌گرا فاصله بگیریم و توجه بیشتری به شرایط و مسائل معاصر داشته باشیم. این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است و در واقع مستلزم شکل‌گیری نوعی تغییر گفتمانی در این حوزه است. دومین نکته آن است که بسیاری از این پروژه‌ها فراتر از توان و ظرفیت یک نهاد صرفاً آکادمیک یا یک دانشگاه هستند. از این‌رو، ضروری است کارگزاران فرهنگی نیز وارد میدان شوند و از ظرفیت‌های این رشته برای کمک به حل مسائل اجتماعی بهره بگیرند. در صورتی که این دو تحول به‌تدریج محقق شود، می‌توان امیدوار بود که این دانش در ایران نیز به سمت بومی شدن حرکت کند و در آینده شاهد تجربه‌های عملی و کاربردی بیشتری در این زمینه باشیم.

آیا در حوزه آموزش موسیقی کودکان هم می‌تواند کاربرد داشته باشد؟

بله! به این معنا که با توجه به اینکه ایران کشوری با تنوع فرهنگی گسترده است، لازم است از همان ابتدا برنامه‌ریزی آموزشی به‌گونه‌ای انجام شود که این تنوع فرهنگی در محتوای آموزشی به طور جدی منعکس شود؛ مشابه تجربه‌ای که پس از شکل‌گیری موج مهاجرت در سال ۲۰۱۵ در آلمان اجرا شد. از این طریق، کودکان از سنین پایین در معرض این تنوع فرهنگی قرار می‌گیرند و می‌آموزند که تکثر و گوناگونی فرهنگی را به رسمیت بشناسند؛ امری که در سنین بزرگسالی نیز می‌تواند به شکل‌گیری نگرش‌های پذیرنده‌تر و آگاهانه‌تر نسبت به تفاوت‌های فرهنگی منجر شود.

مخاطبان این کتاب دانشجویان حوزه موسیقی هستند یا مردم عادی هم می‌توانند این کتاب را مطالعه کنند؟

به نظر من، مخاطبان عمومی نیز می‌توانند این کتاب را مطالعه کنند. هدف اصلی‌ام از ابتدا این بوده که اثر در سطح اجتماعی منتشر شود و صرفاً به حوزه آکادمیک محدود نماند. بر همین اساس، تلاش کرده‌ام فضایی روایی در کتاب ایجاد کنم تا حتی برای مخاطبانی که لزوماً تخصصی در این رشته ندارند نیز جذاب باشد و داستان‌ها و روایت‌های مطرح‌شده بتواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. برای مثال، به نشست‌هایی اشاره کرده‌ام که در موزه موسیقی سازمان‌دهی کردم و در آن‌ها تجربه‌های موزیسین‌های افغانستانیِ مقیم ایران بازتاب داده شده است، یا به این موضوع پرداخته‌ام که موسیقی چگونه در بستر جنگ‌ها و درگیری‌های اجتماعی به کار گرفته می‌شود تا به بهبود شرایط انسانی کمک کند. به اعتقاد من، این مباحث می‌تواند برای افرادی که علاقه‌مند به مطالعه و یادگیری هستند، حتی اگر به‌طور تخصصی در حوزه موسیقی فعالیت نداشته باشند، مفید و قابل استفاده باشد.

اگر چند سال دیگر بخواهید فصل‌های این کتاب را به‌روز کنید، کدام قسمت‌ها را تغییر می‌دهید؟

تلاش می‌کنم در بخش مربوط به ایران، خودم تجربه‌های عملی بیشتری در این حوزه انجام دهم و نتایج این تجربه‌ها را در فصل ایران منعکس کنم. هدف آن است که این فصل با تکیه بر این تجربه‌های میدانی، بسط و گسترش بیشتری پیدا کند و تصویر جامع‌تر و عمیق‌تری از وضعیت ایران ارائه دهد.

در حال حاضر، با توجه به رویکرد کتاب و کاربردهای متنوعی که می‌تواند داشته باشد، این اثر قابلیت استفاده برای کدام نهادها را دارد و به‌طور مشخص برای چه گروه‌ها و اقشاری مناسب است؟

به نظر من، علاوه بر علاقه‌مندان و دانشجویان مرتبط با حوزه موسیقی، این کتاب می‌تواند برای مجموعه نهادهایی که مسئولیت سیاست‌گذاری فرهنگی در ایران را بر عهده دارند و در زمینه موسیقی تصمیم‌گیری می‌کنند نیز حاوی اطلاعات مفید و قابل توجهی باشد. همان‌گونه که اشاره شد، یکی از پایه‌های گسترش این گرایش آن است که سیاست‌گذاران فرهنگی نیز به بهره‌گیری از این ظرفیت وارد شوند؛ که البته مستلزم آن است که در وهله نخست این آگاهی در میان آنان شکل بگیرد.

چون این موضوع تازه و نوظهور است، در واقع مشخص نیست که کدام نهاد ممکن است از این کتاب استفاده کند. نحوه تبدیل مباحث تئوریک آن به عملی چگونه است؟

نهادهایی که در حوزه موسیقی فعالیت می‌کنند، بخشی از آن‌ها زیرمجموعه وزارت ارشاد هستند. در این کتاب، در بخش مربوط به ایران، پیشنهاد تأسیس آرشیوهای منطقه‌ای در سراسر کشور مطرح شده است. در شهرهای مختلف ایران انجمن‌های موسیقی وجود دارند که تحت نظارت وزارت ارشاد فعالیت می‌کنند و در عین حال، طی ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته، فارغ‌التحصیلان رشته موزیکولوژی نیز از تنوع جغرافیایی قابل توجهی برخوردار بوده‌اند. این افراد می‌توانند به عنوان بدنه کارشناسی این جریان عمل کنند و امکان تأسیس آرشیوهای منطقه‌ای فراهم شود تا ضبط‌های مختلفی که طی چندین دهه از مناطق مختلف ایران انجام شده، جمع‌آوری و ساماندهی شود و در نتیجه تأثیری پایدار بر زندگی فرهنگی آن مناطق گذاشته شود.

هدف این نیست که به شکل محدود و مقطعی، مثلاً سالی یک بار جشنواره‌ای در یک نقطه برگزار شود و افراد با شرایط سخت و سنین بالا از مناطق دور مانند کردستان به کرمان منتقل شوند، چیزی که خود من شاهد آن بوده‌ام. بلکه این کتاب می‌تواند راهگشای حرکت به سمت تأثیرگذاری و تغییر پایدار در زیست فرهنگی مناطق مختلف ایران باشد. به عبارت دیگر، این اقدام می‌تواند به تمرکززدایی از فعالیت‌های فرهنگی کمک کند و امکان بهره‌مندی مناطق گوناگون از استانداردهای فرهنگی مناسب و زیرساختی فراهم شود. با این حال، این امر تنها با تلاش یک پژوهشگر محقق نمی‌شود و نیازمند همفکری، حمایت و همراهی سیاستگذاران فرهنگی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها