به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «الصحیح من سیره النبی الاعظم» تالیف مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی عاملی که در ۳۵ مجلد شرح کاملی از زندگانی پیامبر مکرم اسلام (ص) را با نگاهی نقادانه به بررسی و تحلیل همه گزارشهای مورخان و سیرهنویسان ارائه میدهد.
مهمترین بخشهای این سیره به شرح زیر است:
دوره مکی: بررسی مفصل دوران پیش از بعثت و سالهای آغازین دعوت در مکه
دوره مدنی: تحلیل رویدادهای مهم پس از هجرت تا پایان عمر پیامبر (ص)
غزوات و سرایا: واکاوی دقیق جنگها و مأموریتهای نظامی
روابط بینالملل: بررسی مناسبات پیامبر (ص) با قبایل و حکومتهای همجوار
سیره فردی و اجتماعی: تحلیل ابعاد مختلف زندگی شخصی و اجتماعی رسول خدا (ص)
این کتاب پس از انتشار بلافاصله بدل به یکی از منابع مرجع فکری، تاریخی و عقیدتی در جهان اسلام شد. جامعیت این کتاب به قدری است که حضرت آیتالله سیستانی خطاب به علامه سیدجعفر مرتضی عاملی گفت: «لعل انتم اعلم العلماء فیالتاریخ، فیالشیعه و بل فی الاسلام.»
مختصری درباره نوع نگاه علامه سیدجعفر مرتضی عاملی به تاریخنگاری
علامه سیدجعفر مرتضی در مطالعات تاریخی، واقعبین و عینیتگرا بود، نه نگاه بدبینانه افراطی به تاریخ داشت و نه نگاه خوشبینانه. البته معتقد بود این نگاه ممکن است فرد را تا حدی به بدبینی سوق دهد، زیرا به دلایل مختلف بسیاری از وقایع و حقایق تاریخ از بین میرفت یا تحت تأثیر تعصبات مذهبی و قبیلهای، تحریف میشد و یا در خدمت انگیزههای منطقهای و شخصی قرار میگرفت. در متنی به قلم خود او آمده است که: «محقق و پژوهشگر تاریخ باید با دقت و بردباری در متون تاریخی و روایی تأمل و با تکیه بر معیارهای صحیح و به دور از هواهای نفسانی و تمایلات شخصی، آنها را بررسی و داوری کند.»
با توجه به گونههای مختلف مورخان و انگیزههای متفاوت آنان در کتمان بسیاری از واقعیتهای تاریخی یا نقل گزینشی وقایع، به دلیل گرایشهای فکری، جلب رضایت حاکمان یا در امان ماندن از کینهها و دشمنیها، علامه مرتضی عاملی معتقد بود برای رسیدن به حقیقت نباید صرفاً به گزارشهای تاریخی بسنده کرد، بلکه باید علاوه بر آنها کتب تفسیر، رجال، انساب و سایر آثار مرتبط را نیز به کار گرفت.
این نگرش که تاریخ را دانشی در خدمت دین و معرفی عقاید ناب شیعی قرار میداد، مرتضی عاملی را از سایر مورخان متمایز کرده است. به باور او قرآن را مهمترین معیار و مدرکی است که باید در شناخت سیره پیامبر و ائمه (علیهمالسلام) و سرگذشت پیشینیان به آن استناد شود، چرا که بسیاری از نمونههای سودمند در این زمینه در قرآن وجود دارد. او قرآن را آینه تمامنمای سیما و شخصیت پیامبر (ص) میدانست که پایهها و اصول اعتقادی و اخلاقی را به دست میدهد و در بسیاری از گزارشهای تاریخی به کار میآید.
همچنین احادیث و روایات معصومین (ع) در نظام فکری علامه جایگاهی خاص داشتند، زیرا علاوه بر داشتن اطلاعات تاریخی فراوان، بسیاری از اصول و معیارهای پژوهش علمی و تاریخی را بیان میکنند. به همین دلیل او آن دسته از منابع تاریخی را که بیاعتنا به احادیث درباره سرگذشت و سیره پیامبر (ص) نوشته شدهاند، دارای لغزش و اشتباه میدانست.
زندهیاد مرتضی عاملی بر ضرورت تحلیل تاریخ اسلام بر پایه نظام فکری منسجم، که همان اسوه و الگو بودن پیامبر و ائمه (علیهمالسلام) است، تأکید داشت و پیوند محکمی میان تاریخ اسلام، بهویژه سیره پیامبر و ائمه، با زندگی انسان مسلمان قائل بود. نقش این پیوند را در اخلاق، رفتار، عواطف، عقاید و همه شئون فکری و معنوی و حیات انسان بسیار عمیق میدانست، چرا که در تاریخ و سیره، آداب حکومت اسلامی، حکمت، موعظه، تفسیر قرآن، موضعگیری سیاسی، رفتار اجتماعی و تربیتی، شیوه تبلیغ، رهبری، فرماندهی سپاه، روابط متقابل جامعه و رهبری و نیز روش مدیریت وجود دارد.
به همین دلیل هم علامه مرتضی عاملی هدف اصلی خود در پرداختن به تاریخ را انجام وظیفه و نیل به حقایق زندگی رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) میدانست، یعنی برداشتن پرده ابهام و پیچیدگی از زندگی آن بزرگواران و کشف تحریفات و نادرستیهای فراوانی که در روایات وجود دارد و در معرض جریانهای سیاسی و هواهای نفسانی بوده و گاه توسط سادهاندیشان یا مزدوران حرفهای جعل شده است.
رویکرد اجتهادی در تاریخنگاری
مهمترین ویژگی تاریخنگارانه مرحوم آیتالله سیدجعفر مرتضی عاملی رویکرد اجتهادی در تحقیق است. او صرف مواجهه با چند روایت یا چند منبع را کافی نمیدانست و برخورداری از دانش وسیع در حوزههای مختلف را برای بررسی و نقد تاریخی لازم میشمرد. لازمه این رویکرد اجتهادی در تاریخ تتبع گسترده، ارزیابی دقیق روایات و گزارههای تاریخی، ریشهیابی شرایط زمان و مکان وقوع حوادث و آشنایی عمیق با منابع تاریخی بود؛ امری که علامه مرتضی عاملی آن را در خود داشت.
حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان، دو ویژگی بارز برای علامه برشمرده است:
۱. پرداختن به سیره و اصل قرار دادن سیرهنویسی، برخلاف سنت شیعه که در طول تاریخ چندان توجهی به سیره نداشت و بیشتر تاریخ ائمه را نوشته است.
۲. شکاکیت در گزارههای تاریخی و اصل را بر نادرستی آنها گذاشتن، رویکردی که موجب میشد دست جعل روایت را آشکار سازد. از اینرو میتوان مهمترین میراث علامه جعفر مرتضی را روحیه نقادی او دانست.
از دیگر ویژگیهای آثار او، نشان دادن دستهای جعل و تحریف در گزارش رخدادها و افشای چهرههای فریبکار در نگارش متون تاریخی است. او با قلمی روان و تدوین مطالب به صورت دستهبندی و گونهشناسانه، این هدف را دنبال میکرد. علامه خود در کتاب الصحیح در بحث «المدخل لدراسة السیرة النبویة المبارکه» به بایستههای سیرهنویسی پرداخته است. او پیش از بیان قواعد و ملاکهای شناخت اخبار صحیح، برخی عوامل انحرافی و موانع بهرهمندی از روایات درست را توضیح داده و در این زمینه چنین آورده است: «ما در اینجا به منظور روشن شدن حقیقت و شناخت ابعاد توطئه، نمونههای اندکی از ضوابط حفظ انحراف و معیارهای تحکیم باطل با همه فتاوا و روایات ساختگی یا تحریفشده و اسطورهها را ذکر میکنیم.»
ترجمههای فارسی «الصحیح من سیرة النبی الاعظم (ص)»
از مجموعه عظیم «الصحیح من سیرةالنبی الاعظم» تاکنون دو ترجمه فارسی به قلم محمد سپهری و حجتالاسلام حسین تاج آبادی منتشر شده است. یک ترجمه و تلخیص این مجموعه در دو جلد به قلم محمد سپهری نیز منتشر شده است که در ادامه بخشهایی از این ترجمه را میخوانید:
سن خدیجه (س) به هنگام ازدواج
دیدگاههای متفاوتی درباره عمر خدیجه به هنگام ازدواج با رسول اکرم (ص) بیان کردهاند، چنانکه بین ۲۵ تا ۴۶ سال در نوسان است:
۱. ۲۵ سال: (ابوبکر) بیهقی آن را صحیح خوانده است.
۲. ۲۸ سال: شمار زیادی آن را ترجیح دادهاند.
۳. ۳۰ سال
۴. ۳۵ سال
۵. ۴۰ سال
۶. ۴۴ سال
۷. ۴۵ سال
۸. ۴۶ سال.
هرچند شمار زیادی از جمله ابن العماد قول دوم را بر سایر اقوال ترجیح دادهاند، اما بیهقی قول نخست را صحیح میداند. او میگوید: «خدیجه شصت و پنج سال عمر کرد. گفتهاند: پنجاه سال سن داشت. این صحیحتر است. بنابراین اگر خدیجه ۱۵ سال پیش از بعثت با رسول خدا (ص) ازدواج کرده باشد، چنان که بیهقی در این باره جزم دارد، این بدان معنی خواهد بود که او که در سال دهم بعثت از دنیا رفته، میبایست به هنگام ازدواج ۲۵ سال سن داشته باشد. کسان دیگری غیر از بیهقی هم این قوا را ترجیح دادهاند.
هرچند حاکم نیشابوری که قول دوم را از ابن اسحاق نقل کرده است، نظر صریح خود را در این باره بیان نمیکند، اما آنجا که از هشام بن عروه نقل میکند که خدیجه در سن شصت سالگی درگذشت؛ میگوید: این سخن شاذ است، آنچه من معتقدم این است که به شصت سالگی نرسید. این سخن حاکم دلالت دارد که قول پنجم که میگوید: خدیجه در چهل سالگی با پیامبر (ص) ازدواج کرد، شاذ است. از نظر وی سن خدیجه در این زمان کمتر از ۳۵ سال بوده است. با این حال به صراحت اعلام نکرده که خدیجه چند ساله بود که با پیامبر (ص) ازدواج کرد: سی ساله، بیست و هشت ساله یا بیست و پنج ساله؟
سیوسومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «بخوانیم برای ایران» که از شنبه بیستوچهارم آبان (۱۴۰۴) آغاز شده، جمعه سیام آبان (۱۴۰۴) به کار خود پایان میدهد.
نظر شما