جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۰
ترویج کتاب‌خوانی و کشف استعداد از کودکی امکان‌پذیر است

عباس جهانگیریان، نویسنده حوزه کودک و نوجوان، در مراسم رونمایی از جلد بیست‌وسوم کمیک «ایلیا» گفت: هر آدمی داستان ندارد؛ ممکن است فردی ۷۰ ساله داستان نداشته باشد، اما یک جوان ۲۰ ساله زندگی پرحادثه‌ای داشته باشد. کودکانی که تجربه‌ای ندارند و فقط مقابل کامپیوتر می‌نشینند، بُعد دراماتیکشان صفر است و نمی‌توان درباره‌شان نوشت. کسی که از زندگی تجربه می‌اندوزد، بعد دراماتیک قوی‌تری دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا نشست رونمایی از جلد بیست‌وسوم کمیک «ایلیا» به‌مناسبت هفته کتاب توسط استودیو کمیکا با حضور عباس جهانگیریان و مصطفی رضایی، نویسندگان کودک و نوجوان برگزار شد.

موبایل را کنار بگذارید و کتاب بخوانید

در این نشست، عباس جهانگیریان درباره مسیر شکل‌گیری علاقه‌اش به نویسندگی گفت: هر کسی در کودکی اتفاقاتی دارد که مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. من در قم بزرگ شدم و تا ۲۰ سالگی تئاتر کار می‌کردم.

او افزود: بعد به دانشگاه هنرهای دراماتیک که امروز سینما و تئاتر نام دارد رفتم و به تهران آمدم. چون در قم بزرگ شدم، سه تا چهار رمانم نیز در همین شهر می‌گذرد. «جنگ که تمام شد بیدارم کن»، «ترکه انار»، «شازده کدو» و «خانه درختی» همه در قم روایت می‌شوند.

جهانگیریان با اشاره به نظام آموزشی آلمان گفت: در آلمان بچه‌ها از کلاس چهارم تشخیص می‌دهند که می‌خواهند چه‌کاره شوند. چهار رشته اصلی وجود دارد و بر اساس استعداد دانش‌آموزان تعیین رشته می‌شود؛ مثل استعداد هنری یا خدمات فنی.

او ادامه داد: کار فنی در دنیا مثل ایران نیست و تخصصی محترم است. در نتیجه هر کس بر اساس استعدادش مسیر خود را انتخاب می‌کند. بچه‌ها در سن کم می‌توانند انتخاب رشته کنند. من خودم در ۱۷ سالگی فهمیدم نویسندگی را دوست دارم؛ چیزی که می‌توانست خیلی زودتر اتفاق بیفتد.

او تأکید کرد: در رشته‌های دیگر مثل فوتبال، موسیقی و تئاتر هم همین است؛ گاهی دیر متوجه استعداد می‌شوند. اما بچه‌ها باید زود فکر کنند که می‌خواهند چه‌کاره شوند.

جهانگیریان توصیه کرد: اگر بخواهم توصیه‌ای کنم، می‌گویم گوشی موبایل را کنار بگذارند و بیشتر کتاب بخوانند. شب‌ها کتاب بخوانید؛ کتاب صوتی هم هست. گوشی را روی حالت پرواز بگذارید تا آسیبی نرساند و سراغ داستان‌های وحشت نروید. با کتاب آرامش بگیرید و وقت بگذرانید.

او درباره مسیر نویسنده شدن نیز توضیح داد: بچه‌ها برای نویسنده شدن باید هم بخوانند و هم بنویسند. هرچه بیشتر داستان بخوانیم، تأثیرش بیشتر است. من سه مجموعه در کانون پرورش فکری دارم؛ هنر داستان‌نویسی، فیلمنامه‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی. در آن‌ها هم پیشنهاد کرده‌ام که زیاد کتاب بخوانید.

او افزود: به فیلمنامه‌نویس‌ها می‌گویم روزی حداقل یک فیلم ببینند، دیالوگ و خلاصه‌اش را بنویسند و زیاد مطالعه کنند.

این نویسنده ادامه داد: بهترین راه برای نویسنده شدن، نوشتن است. یک دفتر بردارید و در آن داستان بنویسید. هر اتفاقی در خانه، مدرسه، بین همسایه‌ها و در مهمانی رخ می‌دهد یا حتی درباره جنگ ۱۲ روزه، بنویسید.

او گفت: اگر سفر می‌روید، سفرنامه بنویسید. از چیزهای ساده شروع کنید؛ مثلاً پدربزرگ یا مادربزرگ‌تان را به‌عنوان شخصیت انتخاب کنید و دو صفحه درباره‌اش بنویسید.

جهانگیریان با تشریح ابعاد شخصیت‌پردازی گفت: در داستان‌نویسی می‌گوییم درباره آدم‌ها بنویسید. هر شخصیت پنج بُعد دارد: بعد فیزیکی یا ظاهری، بعد روانی و رفتاری، بعد جامعه‌شناختی، بعد جهان‌بینی و یک بعد دیگر که من اضافه کرده‌ام: بعد دراماتیک یا نمایشی.

او توضیح داد: هر آدمی داستان ندارد؛ ممکن است فردی ۷۰ ساله داستان نداشته باشد، اما یک جوان ۲۰ ساله زندگی پرحادثه‌ای داشته باشد. کودکانی که تجربه‌ای ندارند و فقط مقابل کامپیوتر می‌نشینند، بعد دراماتیکشان صفر است و نمی‌توان درباره‌شان نوشت. کسی که از زندگی تجربه می‌اندوزد، بعد دراماتیک قوی‌تری دارد.

او افزود: بیایید شخصیت‌ها را با این پنج بُعد بنویسید و خلق کنید. اینکه خودمان هم تصویرگری داستان‌ها را انجام دهیم بسیار خوب است.

جهانگیریان در پایان گفت: به کانون پرورش فکری پیشنهاد داده‌ام بخشی ایجاد شود که بچه‌ها خودشان داستان‌های‌شان را بنویسند. ما الان برای بچه‌ها داستان می‌نویسیم، اما بچه‌ها هم می‌توانند برای خودشان داستان خلق کنند.

ا ز شیطنت‌های کودکی تا نویسندگی و دنیای رباتیک

مصطفی رضایی، نویسنده کودک و نوجوان، نیز در سخنانی درباره دوران کودکی و مسیر علاقه‌مندی‌اش به نویسندگی گفت: بچگی من با بچگی عباس جهانگیریان فرق دارد. در نسل ما تازه بازی‌های کامپیوتری مثل سگا آمده بود و همه بچه‌ها آن را دوست داشتند. بازی‌ها کم‌کم وارد زندگی‌مان شدند. من در کودکی شیطان، کنجکاو و علاقه‌مند به فوتبال بودم؛ هنوز هم هستم.

او ادامه داد: در دانشگاه رشته الکترونیک خواندم. عمویم مهندس بود و در خانه بابابزرگم یک کارگاه الکترونیکی داشت. تازه کامپیوتر وارد بازار شده بود و عمویم یک کامپیوتر نسل اول داشت. من آن را خراب می‌کردم و او دوباره درستش می‌کرد. نسل من با گیم آشنا شد و همین باعث شد به الکترونیک علاقه‌مند شوم و بعد هم به رباتیک برسم.

رضایی درباره علاقه‌اش به نویسندگی گفت: از ۲۰ سالگی به نویسندگی علاقه‌مند شدم و ذوقی می‌نوشتم. انگار تمام کنجکاوی‌هایم در نویسندگی جمع شد و دیگر آن را رها نکردم. جهان نویسندگی، فوتبال و بازی‌های کامپیوتری را کنار هم دوست داشتم. بازی‌های کامپیوتری جذاب بودند چون می‌شود در آن‌ها جهانی تازه خلق کرد. یکی دیگر از جذابیت‌هایش ارتباط با مطالعه است؛ هر داستان انگار یک جهان جدید است و برای من لذت‌بخش بود که زیاد کتاب بخوانم.

او به مجموعه زایو اشاره کرد و گفت: در مجموعه زایو یک شخصیت جوان به نام سورنا دارم که از اواخر داستان وارد می‌شود. این مجموعه سه‌جلدی فضایی شبیه کمیک ایلیا دارد. شخصیت‌های زایو معمولاً شبیه دانشمندان هستند؛ مثلاً شخصیت مشاور دانشمند دارم. اما سورنا جوان است و ظاهر و رفتارش با بقیه هماهنگ نیست. شخصیت‌های دیگر چهارچوب و قوانین دارند اما او چهارچوب‌شکنی می‌کند.

رضایی افزود: در جلد دوم، سورنا شخصیت قهرمان داستان می‌شود. با این حال برای من شخصیت‌های قدیمی داستان‌ها بیشتر در ذهن مانده‌اند و از شخصیت‌های جدید کمتر چیزی برایم ماندگار شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها