شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۸
گذار در منطق اسلامی

دیدگاه ملاعبدالله بهابادی یزدی در منطق، نمایانگر یک گذار مهم در سنت منطق اسلامی است: گذر از یک ساختار صرفاً فلسفی و کلامی به یک ساختار نظام‌مند و آموزشی که برای تدریس در مدارس طراحی شده است.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حسن عبدی پور، استاد حوزه و دانشگاه؛ این یادداشت علمی به بررسی بخش‌های مرتبط با ملاعبدالله بهابادی یزدی (ملاعبدالله یزدی) در مقالهٔ تحلیلی «Subject Generality and Distribution» که توسط خالد الروهیب استاد دانشگاه هاروارد نوشته شده و به همت Cambridge University Press منتشر شده است، می‌پردازد.

گذار در منطق اسلامی
حسن عبدی‌پور

هدف اصلی این تحلیل، روشن ساختن جایگاه حاشیه یزدی در شرح تهذیب‌المنطق اثر سعدالدین تفتازانی و همچنین تشریح نوآوری‌های فنی او در باب قواعد قیاس‌های مودالی (شرطی) است.

ملاعبدالله یزدی، یکی از برجسته‌ترین شارحان منطق در سده‌های اخیر در سنت اسلامی، به‌ویژه در ایران و شبه‌قاره هند، تفسیری عمیق از منطق ارسطویی ارائه داد که تا به امروز سنگ بنای آموزش منطق در حوزه به شمار می‌رود. مقالهٔ مورد بحث، براساس تحلیل متون اصلی یزدی، به ویژه شرح تهذیب‌المنطق، دیدگاه‌های او را در زمینه‌های حساس منطق، به‌ویژه در ارتباط با ترکیب قضایای ضروریه، ممکنه و تحلیل شکل دوم قیاس، مورد واکاوی قرار می‌دهد. تمرکز ویژه این یادداشت بر تفسیر یزدی از قواعد عام منطقی و نحوهٔ برخورد او با تقابل‌های مودالی است که تفتازانی به‌صورت اجمالی به آن‌ها اشاره کرده است.

۱. جایگاه یزدی در سنت پساتفتازانی

ملاعبدالله یزدی (متوفای ۹۸۱ق/۱۵۷۳ م) در دورهٔ نضج علوم عقلی در ایران، جایگاهی ویژه یافت. شرح او بر تهذیب‌المنطق تفتازانی نه تنها یک شرح تعلیقی، بلکه یک بازنگری ساختارمند و توسعه‌یافته بر متن اصلی بود. این اثر به سرعت به متنی اصلی در مدارس دینی تبدیل شد و به دلیل وضوح و دقت اصطلاحی‌اش، به عنوان معیار فهم منطق در دوره‌های بعدی پذیرفته شد.

از دیدگاه سنت آموزشی، یزدی فراتر از یک مفسر ساده عمل کرد؛ او توانست ابهامات و نقاط ضعف موجود در متون پیشین را با دقت‌های منطقی نوین برطرف سازد. این امر سبب شد تا عمدهٔ توجه شارحان بعدی، از جمله ملاخسرو و دیگران، ناگزیر به ارجاع به دیدگاه‌های یزدی باشد. اهمیت این اثر تا حدی است که فراگیری منطق در این سنت، غالباً مترادف با فهم دقیق شارحاتی چون یزدی بر متن تفتازانی است.

۲. شرح یزدی بر قیاس‌های ضروری

یکی از مباحث پیچیده در منطق مودالی، نحوهٔ تعامل میان قضایای ضروریه (ضروری) و قضایای فعلیه (محتمل یا واقع شده) است، به ویژه در قیاس‌هایی که طرفین آن‌ها دارای قیود ضرورت هستند. یزدی در شرح خود بر بخش‌های مربوط به قیاس‌های ضروری، تحلیلی دقیق ارائه می‌دهد که بر اساس آن، برای صحت و استنتاج معتبر در قیاس‌های دارای قید ضرورت، لازم است که شرایط خاصی برقرار باشد.

یزدی استدلال می‌کند که برای شکل‌گیری یک استلزام صحیح با دخالت ضرورت، باید حداقل یکی از مقدمات دارای قید «ضرورت ازلی» باشد، به این معنا که ضرورت آن ذاتی و غیرقابل انحلال باشد، و دیگری دارای «فعلیت» باشد. این تحلیل فنی نشان می‌دهد که یزدی تفاوت‌های ظریفی میان انواع مختلف ضرورت قائل است.

گذار در منطق اسلامی

تحلیل ناسازگاری مودالی:

تحلیل یزدی به این نتیجه می‌رسد که ناسازگاری یا تناقض میان نسبت‌های مودالی تنها در شرایطی رخ می‌دهد که دو نسبت مودالی (مانند ایجاب ضروری و سلب ضروری) بر یک جفت موضوع و محمول واحد اعمال شوند. به عبارت دیگر، تضاد زمانی شکل می‌گیرد که دایره صدق دو قضیه در تمام حالات ممکن، اشتراکی نداشته باشند. این رویکرد پیش‌درآمدی بر تحلیل‌های پیشرفته‌تر در نظریهٔ جهان‌های ممکن است، هرچند در چارچوب زبان ارسطویی تدوین شده باشد.

فرض کنید (P) و (Q) دو قضیه باشند. ناسازگاری در حالت مودالی شدید یعنی:

[ \Box P \land \Box \neg P ] یزدی با دقت، مرز این ناسازگاری را در چهارچوب قیاس‌های منطقی مشخص می‌کند، جایی که ناسازگاری نه تنها در صدق، بلکه در جهت‌گیری سلب و ایجاب نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد.

۳. ترکیب ضرورت و امکان

بخش دیگری که اهمیت تحلیل یزدی در آن برجسته می‌شود، ترکیب مقدمات دارای قیود متفاوت، به ویژه ترکیب ممکنه (ممکن‌الصدق) و ضروریه (ضروری‌الصدق) است. در این حالت، اگر کیفیت قضایا (ایجاب یا سلب) متفاوت باشد، یزدی نشان می‌دهد که چگونه تضاد میان حیثیت‌های مودالی اجتناب‌ناپذیر است.

قاعدهٔ تضاد در قیاس ممکن-ضروری:

یزدی توضیح می‌دهد که اگر یکی از مقدمات «ممکنه» باشد (یعنی هم امکان وقوع و هم امکان عدم وقوع در آن لحاظ شده باشد) و دیگری «ضروریه» باشد، و این دو مقدمه از لحاظ کیفیت (ایجاب و سلب) با یکدیگر در تضاد باشند، یک تضاد جدی در ساختار قیاس ایجاد می‌شود.

این تضاد میان حیثیت‌های مودالی حدوسط-اصغر و حدوسط-اکبر پدید می‌آید. برای مثال، اگر حدوسط در مقدمهٔ صغری به‌صورت ضروری ایجاب شود و در مقدمهٔ کبری به‌صورت ممکن سلب گردد، این ترکیب، یک تناقض سازمانی را در ساختار قیاس رقم می‌زند، زیرا حدوسط در یک جهت حتماً باید صادق باشد، در حالی که در جهت دیگر، صدق آن ممکن است (و نه واجب).

این اصل بعدها در سنت منطقی به عنوان «قاعدهٔ تضاد میان دو جهت در قیاس ممکن-ضروری» شناخته شد و نقش مهمی در تعیین اعتبار قیاس‌های مختلط مودالی ایفا کرد.

۴. منابع و استنادات

تحلیل فنی دیدگاه‌های یزدی که در مقالهٔ «Subject Generality and Distribution» مورد بحث قرار گرفته است، بر اساس ارجاعات دقیق به متن شرح تهذیب‌المنطق او صورت گرفته است.

محدودهٔ استناد:

اصلی‌ترین بخش‌های استناد مقاله به صفحات ۳۱۸ تا ۳۲۲ از شرح تهذیب‌المنطق یزدی اختصاص دارد. این صفحات معمولاً مربوط به بحث‌های تفتازانی در باب قیاس‌های مودالی و شروط اعتبار آن‌ها هستند که یزدی شرحی مفصل بر آن‌ها نگاشته است.

حواشی و نظرات شارحان بعدی:

توجه ویژه مقاله به صفحات ۳۱۹ و ۳۲۱ است؛ این صفحات اغلب شامل حواشی تفصیلی (تعلیقات) یزدی بر متن تفتازانی یا نظرات شارحان بعدی است که مستقیماً از دیدگاه یزدی نقل قول کرده‌اند یا آن را نقد نموده‌اند. این نشان می‌دهد که تفسیر یزدی یک نقطهٔ عطف در فهم این بخش از تهذیب بوده و به سرعت به مرجع ارجاع تبدیل شده است.

۵. قیاس در شکل دوم

یکی از دستاوردهای تحلیلی مهم یزدی، تبیین دقیق شروط اعتبار قیاس در شکل دوم (Middle Term is Predicate in both Premises) است. در منطق سنتی، اعتبار این شکل معمولاً منوط به وجود تضاد (Contrariety) میان مقدمات است (مثلاً: کلیه موجبه و کلیه سالبه).

یزدی با روشی دقیق، این شرط را از منظر مودالی نیز تحلیل می‌کند. او توضیح می‌دهد که شرط «بازدهی منطقی» (یعنی استنتاج صحیح) قیاس در شکل دوم دقیقاً همان وجود تضاد میان نسبت‌های مودالی است. این بدان معناست که نوع ضرورت یا امکان موجود در دو قضیه باید به گونه‌ای باشد که امکان صدور حکم کلی نهایی (در شکل دوم، یک نتیجهٔ سالبه) فراهم شود.

استدلال A Contradiction (ضد یکدیگر):

یزدی برای اثبات این مدعا، از استدلال‌هایی شبیه به a contraposition (انتقال به نقیض) بهره می‌برد. او با استدلال‌هایی که نشان می‌دهد اگر شرط تضاد مودالی حاصل نباشد، تضاد میان مقدمات منتفی است، اثبات می‌کند که در این صورت، استنتاج نیز از اعتبار ساقط می‌شود. به عبارت دیگر، اگر نسبت‌های مودالی اجازه تضاد ندهند، شکل دوم قادر به استنتاج نخواهد بود. این بخش‌ها در صفحات ۳۲۲–۳۲۴ شرح او پوشش داده شده‌اند.

۶. رسالهٔ مستقل دربارهٔ قاعدهٔ عام تفتازانی

نکتهٔ حائز اهمیت دیگر در مورد فعالیت‌های منطقی یزدی، وجود یک رسالهٔ مستقل است که پیش از نگارش شرح مفصل تهذیب‌المنطق به نگارش درآمد. این رساله بر «قاعدهٔ عام تفتازانی» (که اغلب به قاعدهٔ کلی در باب تألیف قضایا اشاره دارد) متمرکز است.

محتوای رسالهٔ مستقل:

در این رسالهٔ کوتاه، یزدی فراتر از دامنهٔ تهذیب‌المنطق تفتازانی گام برمی‌دارد. او به‌طور خاص، قیاس‌های شکل پنجم و ششم (که در متن اصلی تفتازانی مغفول مانده یا به‌طور کامل مورد بحث قرار نگرفته بودند) را نیز بررسی می‌کند و چارچوب مودالی لازم برای اعتبار آن‌ها را تبیین می‌نماید.

این رساله که در چاپ‌های جدید تهذیب اغلب در پیوست (صفحه ۴۰۴) منتشر می‌شود، نشان‌دهندهٔ تلاش یزدی برای تکمیل و تعمیم منطق ارسطویی بر اساس نیازهای زمانه و گسترش دامنهٔ کاربرد قواعد تفتازانی است.

۷. جمع‌بندی

تحلیل دیدگاه ملاعبدالله یزدی در پرتو مقالهٔ مورد بحث، ساختار زیر را آشکار می‌سازد:

محور شرح فنی جایگاه یزدی معتبرترین شارح تهذیب‌المنطق؛ محور اصلی آموزش منطق در حوزهٔ ایران و شبه‌قاره هند.استناد مقاله صفحات ۳۱۸–۳۲۴ و صفحه ۴۰۴ از شرح تهذیب‌المنطق یزدی، تمرکز بر بخش‌های مودالی.تحلیل مودالیکشف و تبیین دقیق تضاد حاصل از ترکیب نامتوازن حیثیت‌های ضرورت و امکان در مقدمات قیاسی.نوآوری تطبیق شرط تولید قیاس (به‌ویژه شکل دوم) با وجود تقابل یا تضاد دقیق میان نسبت‌های مودالی.رسالهٔ مستقل تدوین قاعدهٔ عام تفتازانی قبل از شرح کامل، شامل بررسی اشکال مغفول (شکل پنجم و ششم).

۸. نتیجه‌گیری

دیدگاه ملاعبدالله بهابادی یزدی در منطق، نمایانگر یک گذار مهم در سنت منطق اسلامی است: گذر از یک ساختار صرفاً فلسفی و کلامی به یک ساختار نظام‌مند و آموزشی که برای تدریس در مدارس طراحی شده است. او با ارائهٔ تحلیل‌های فنی و دقیق در مورد ترکیب قضایای مودالی (ضرورت، امکان، فعلیت)، مبنایی مستحکم برای منطق مودالی در چارچوب حوزه‌های دینی ایجاد کرد. تأکید او بر شرط تضاد مودالی در شکل دوم قیاس، نشان‌دهندهٔ عمق درک او از سازوکار اعتبار منطقی است. این نقش تاریخی و فنی موجب شد شرح او تا امروز مرجع معتبر آموزش منطق در بخش‌های وسیعی از جهان اسلام باقی بماند و به عنوان پلی بین تفتازانی و شارحان متأخر عمل نماید.

ارجاع نهایی (APA)

Yazdī, Mullā ʿAbdullāh al‑Bahābādī. Šarḥ Tahḏīb al‑manṭiq (pp. 318–324, 404). Cited in Cambridge University Press, “Subject Generality and Distribution,” DOI 10.1017/S0957423923000012.+ نویسنده: خالد الروهیب استاد دانشگاه هاروارد

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها