سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رویا سلیمی؛ اولین ساخته علی هاشمی پس از هفت سال توقیف، این روزها امکان اکران آنلاین یافته است. فیملنامه «زعفرانیه ۱۴ تیر» را جابر قاسمعلی با اقتباسی از داستان «از این خبر خوشحال میشوی» نوشته ریچارد باش نگاشته است. فضای این اثر، اتمسفر و داستان فیلم، علیرغم اینکه برای مخاطب ایرانی چندان ملموس به نظر نمی رسد، اما از جهاتی قابل تامل است.
پیری و مواجهه با دورانی از زندگی که در آن عموماً ارزش زیستن رو به افول انگاشته می شود و فضای معلق میان انتظار و زیست کسالت بار، از آشناترین تصاویری است که مخاطب در مواجهه با گروه کهنسال جامعه بر این کلیشهها تاکید می کند. گویی جوانی ارزش است و پیری عارضه. عارضهای محتوم و رو به افول که ناگزیر برای رسیدن به نقطه پایان باید آن را از سر گذراند. اما این نگاه کلیشهای و مرسوم و بازنمایی آن در سینمای ایران به نظر میرسد در سالهای اخیر، سویههای متنوعتری یافته است.
اساساً اینکه دو پیرمرد سوژه و شخصیتهای اصلی و کنشمندی باشند که هیچ نشانی از فاکتورهای کهنسالی را در رفتار و عمل خود دنبال نکنند، میتواند بر واقعیت اجتماعی پیچیدهتری از کهنسالی مدرن ایران امروز تاکید کند. ضمن اینکه بخشی عمدهای از مخاطبان اصلی هنر سینما و عامه طبقه متوسط، میانسالان دهه شصتی هستند که آینده کهنسال و جمعیت پیر کشور را شامل خواهند شد.
رساله پیری سیسرون
کهنسالانی که تفاوتهای عمیقی در زیست خود با نسلهای قبل داشته و قطعاً دوره کهنسالی آنها بسیار متفاوتتر از نسلهای گذشته خواهد بود. این تفاوت و نگاه رو به جلو را میتوان در فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» جستجو کرد. فیلم برای نسلی ساخته شده که در آستانه این دوره از زندگی قرار دارد. اما لزوم توجه به چند نکته اساسی در رویکرد کلی اثر به بازنمایی کهنسالی در فیلم بسیار حائزاهمیت است.
رساله پیری سیسرون، شاید اولین اثر مکتوبی باشد که پیرامون این دوره مهم از زندگی نگاشته شده است. سیسرون در این رساله چهار اتهام بر پیری میشمارد: پیری فرد را از فعالیتهای جدی باز میدارد، پیری مایه ناتوانی و ضعف جسمانی میشود.
با رسیدن پیری از لذتهای بسیاری محروم میشوید و پیری فرد را در آستانه مرگ قرار می دهد. او سپس در ادامه دلایل فلسفی خود را بر عدم اهمیت چنین ویژگیهایی مطرح می کند که حتی اگر یکسره این ویژگیها را سالخوردگی و پیری بنامیم، اما این ویژگیها باعث نمیشود که دوره کهنسالی، دوره امکانهای ناممکن و رسیدن به خط پایان باشد.
بلکه این دوره زمان اندیشه ورزی و خردگرایی و توجه به اصالت وجود انسان از فراز تجربه و جهان زیستهای است که از سر گذرانده است. بنابراین نتیجه این دلایل فلسفی، رسیدن به تواناییهای حکمتآمیز و خردگرایانهای است که جنبههای تنانه زندگی روزمره جوانی را کنار زده و ذات اصیل انسانی را نمایان تر میسازد. رویکردی که در ادبیات و فرهنگ ایرانی نیز مورد توجه بوده و دوران پیری و حکمتهای ارزشمند آن، راهگشای نسلهای آینده برای پایین آوردن امکان خطای کمتر است.

ایستادن بر مدار جوانی
این رویکرد اما در سینمای جهان و در فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» مطرح نیست. با توجه به کم شدن توانایی جسمی و غیرجدی شدن بخشی از فعالیتهای اجتماعی، گویا پیری پرتگاهی لاجرم تصور میشود که برای نرسیدن به آن، گویا هر کاری مجاز و پسندیده میشود. این رویکرد به نوعی سعی دارد دوران جوانی را امتداد بخشیده و آن را تا سالهای کهنسالی همچنان برقرار سازد.
رویکرد فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» به نوعی امتداد و ایستادن بر مدار جوانی است، حتی اگر علائم ظاهری کهنسالی، صحبت از ورود به دوران دیگری از زندگی داشته باشد. این رویکرد همان نگاهی را پی می گیرد که در آن توجه به ویژگیهای جسمانی جوانی و تداوم بخشیدن بر آن با توسل بر انواع و اقسام لوزام جوانسازی، همان راهی را برود که صنعت جوان نمایی در دنیا و البته در ایران بر آن تاکید مضاعف دارد. تاکیدی که این روزها آن را در میان اطرافیان و برخی افراد جامعه میتوان به راحتی یافت. نگهداری و ثابت کردن روند افزایش عمر با توسل بر وجوه زیبایی ظاهری همان کاری است که از نگاه پیری به مثابه عارضه نشات می گیرد.
در فیلم نیز این نگاه غالب بوده و مردان کهنسال، با توجه به لذتهای تنانه و اصالت بخشیدن به وجوه ظاهری و جسمانی، سعی در تداوم دوران جوان در روزهای کهنسالی دارند. در حالی که این مسئله در جامعه رو به کهنسال ایران، میتواند تبعات و آسیبهایی را به همراه داشته باشد که در پایان بندی فیلم نیز آن را میبینیم.
بنابراین از جنبهای شاید پیشرو بودن و توجه به این دوره در فیلم میتواند حائز اهمیت باشد، اما از جانب دیگر رسیدن به این پایانبندی در کنار نوعی هشدار، خود سبکی از زندگی در آینده نه چندان دور کشوری باشد که به کهنسالی نگاهی بحرانی و عارضهای دارد تا نگاهی طبیعی و خردورزانه.
نظرات