به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، یونس عزیزی نویسنده و منقد ادبی در نشست رونمایی رمان «آداب و جنایت» که در کتابفروشی سرو قم با اجرای علی ضیا برگزار شد، گفت: «آداب و جنایت» رمان جانداری است و از نفس نمیافتد. به لحاظ فرم پلات منسجم، دقیق، روان، جذاب و فنی دارد. نثر و زبان اثر سر راست و پاکیزهای است و تعلیق و فضاسازی خوبی انجام شده است.
وی ادامه داد: نویسنده با اطلاعات قطره چکانی، کدگذاری و نشانههای مناسب در طول داستان و استفاده از کدها و نشانهها که در بخشهای مختلف آنها را فرا میخواند توانسته است اثر مسنجمی را بنویسد.
عزیزی تصریح کرد: ریتم داستان و ضرب آهنگ آن با توجه به اتفاق و حوادث داستان به خوبی طراحی شده و همه اینها باعث میشود که قصه خوب جلو برود و مخاطب در دل اتفاقات و حوادث قرار بگیرد. در مجموع رمان به لحاظ ساختار و فرم قابل دفاع است و با داستان جا افتادهای مواجهیم.
این داستاننویس تاکید کرد: نویسنده قصه تعریف میکند و قرار نیست بلند بلند فکر کند و حرفهای بزرگ بزند. روند داستان به سود قصه است و قصهگویی غلبه دارد.
عزیزی با اشاره به مفهوم خیر و شر، بیان کرد: جهان ما آکنده از خیر و شر است و ما گاه در سمت خیر و گاه در کانون شر قرار میگیریم. از منظر ایمان اما عاقبت کار قدر و ارج دارد. از همین رو سنت ادبی ما مشحون از این معناست که خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خوشنود باشی و ما رستگار.
نویسنده رمان چپدستها اضافه کرد: نوشتن از زیست و جهان طلبهها میتواند یک ارزش افزوده برای ادبیات داستانی ما باشد. زیست طلبگی جهانی پنهان و ناپیدا دارد که در حال آشکار شدن است. این از عهده کسی برمیآید که این جهان را زیست کرده باشد. لذا هر نویسندهای باید جهان خودش را روایت کند و دست به تقلید و کپی نزند.
وی افزود: از قضا نویسنده جهانی از طلبهها را روایت میکند که با ذهنیت عمومی جامعه متفاوت است.
عزیزی با مطرح کردن قصه عشق در کتاب «آداب جنایت» گفت: داستان انگار به یک نمک و مزه نیاز دارد و آن استفاده از مفهوم عشق است. در داستان عشق داریم همانطور که در زندگی پای ثابت ماجراست؛ که اگر نباشد زندگی و داستان با نقص مواجه میشود.
بازار سنتی آغشته به احکام و اخلاق است
از دیگر مفاهیمی که این نویسنده به آن اشاره کرد مفهوم بازار بود. وی گفت: کلاس درس حاج آقا سلطانی در بازار برگزار میشود و برای اهالی بازار مکاسب محرمه میگوید. در سنت ما بازار آدابی دارد، جای شیادی و کلاهبرداری و سود و منفعت محض نیست بلکه بازار سنتی آغشته به احکام و اخلاق است و این نگاه در برابر نگاه جدید به بازار قرار دارد که اصل و محور بر سود و منفعت تعریف شده است.
نویسنده کتاب «هیژدهچرخ» بیان کرد: زندگی رضا برقی یا همان عماد شخصیت اول داستان سرنوشت همه ماست. هر کدام از ما به اندازه و نسبتی سیاهی و تاریکی در زندگیمان داریم، همان قدر که روشنایی میبینیم. رضا برقی میتواند سرنوشت همه ما باشد و اگر آن امر متعال مسیری پیش روی ما قرار دهد و ما هم بخواهیم آن مسیر را تجربه کنیم به خوشبختی نزدیک خواهیم شد.
وی گفت: زندگی پر از پیچ و خمها و سرشار از شکستها و تندیهاست اما یکجا یکی یا چند نفر پیدا میشوند و دستگیری میکنند و مفهوم انسانیت بروز و نمود پیدا میکند.

رمان در ایران خیلی مظلوم است
حامد جلالی دیگر مهمان این نشست گفت: اساساً اندیشمندانهترین هنر، جریان داستاننویسی و مخصوصاً رمان است. بهترین جایی که میشود اندیشهورزی کرد و اندیشه را منتقل کرد ساحت رمان است. اینکه بتوانیم دنیا را به گونه دیگر ببینیم و آن را منتقل کنیم.
نویسنده رمان «وضعیت بیعاری» ادامه داد: یکی از خصلتهای هنرمند در قالب رمان عرضه میشود. جایی که یک جهانبینی در ذهن نویسنده است و آن را با یک تکنیک و ساختار میخواهد منتقل کند، لذا اگر یک نویسنده تکنیک را بلد باشد و جهانبینی نداشته باشد فقط یک کار فرمالیته خواهیم دید اما ترکیب این دو، اثری را میسازد که میتواند خواننده را یک گام رو به جلو هدایت کند.
جلالی تاکید کرد: از آنجا که مصطفی سلیمانی با ترکیبی از علوم مختلف از جمله فلسفه و روانشناسی برخوردار است و با روان انسانها سر و کار دارد ما با اثری روبرو هستیم که یک جهانبینی را در مقابل مخاطب قرار میدهد.
وی گفت: رمان در ایران خیلی مظلوم است و به تیراژ ۳۰۰ نسخه در نشرهای بزرگ و معتبر رسیده و امیدوارم دست به دست هم دهیم و رمان را از این فضا بیرون بیاوریم. اگر رمان بخوانیم انگار اندیشه را ارتقا دادهایم و جامعه از فضای سرد و منجمد نجات پیدا میکند.
نویسنده باید در جستجوی نظم ثانویه باشد
مرتضی برزگر نویسنده و داستاننویس در بخشی از این برنامه گفت: معلمها وقتی سر کلاس میآیند میفهمند که کدام یک از هنرجوها این کاره است. اولین باری که آقای سلیمانی به کلاس من آمد متوجه شدم که ایشان این کاره است.
وی افزود: نویسنده باید بلد باشد و عرضه داشته باشد شر به پا کند، سنگ در آب بیندازد و برکه را به هم بزند. بلد باشد نظم موجود را به چالش بکشد و در جستجوی نظم ثانویه بگردد. مصطفی سلیمانی اینها را بلد بود.
این نویسنده تاکید کرد: وقتی شما یکی را میبینید که استعداد دارد، باید متوجهاش کنید که تو نویسندهای و باید قدر خودت را بدانی و به همین چیزی که هستی قانع نشوی.
برزگر تصریح کرد: برخلاف آنچه ما میشنویم، نویسندگی سفر بیرونی نیست بلکه یک سفر درونی است. ما مینویسیم که خودمان را کشف کنیم. سلیمانی از آن روز هر چیزی که نوشت به جهان خودش مربوط بود و وقتی کتاب را خواندم به او آفرین فرستادم.

مینویسیم تا دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم
احمد بطحایی داستاننویس و پژوهشگر در این برنامه گفت: من ناظر به رمان آداب جنایت سعی میکنم به سه سوالِ چرا مینویسیم، چرا باید بخوانیم و آداب جنایت چیست، پاسخ دهم.
وی ادامه داد: اینکه چرا مینویسیم بخشی از آن به این برمیگردد به اینکه ما هر کاری در این عالم انجام میدهیم، برای زندگی بهتر خودمان انجام میدهیم. نوشتن از حیث خلق است. مینویسیم تا دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم.
نویسنده «هر صبح میمیریم» بیان کرد: آداب جنایت داستان شیرینی نیست پس چرا باید آن بخوانیم. چون ما انگار نسخهای به دست میآوریم که برای مقابله با چالشهای زندگیمان مفید است. من این رمان در امتداد ادبیات اگزیستانسیالیسم میدانم که درباره چالشهای هستی آدمیت است.
وی گفت: به نظرم این کتاب در امتداد نمونه ایرانی کتابهای یالوم است. نمونهای از آدمهایی که در این عالم با مشکلات و سختیها و چالشهای زیست میکنند.
بطحایی ادامه داد: فرم محتوا چیست؟ اگر ساده بگویم یک خانه را اگر تصور کنیم دیوارها، آجرها، متریال میز و صندلی فرم خانه است و آدمهای خانه محتوا و مضمون آن محسوب میشوند.
این نویسنده با بیان اینکه اهمیت کدام بیشتر است، گفت: کاری که در این اثر محسوس است اهمیت فرم است. یعنی بیش از اینکه شکل مسجد یا بازار از نظر محتوایی اهمیت داشته باشد، فرم و ساختار آن اهمیت دارد و چون فرم درست چیده شده است، محتوای درستی به دست میدهد.
سلیمانی یک رماننویس طلبه و یک طلبه رماننویس است
در ادامه ابراهیم اکبری دیزگاه نویسنده و داستاننویس، گفت: اگر آقای سلیمانی طلبه نبود طبیعتاً کتاب به این شکل در نمیآمد، چون این داستان داستان یک آدمی است که سوخته است و آن نحوهای که نویسنده از سوختگی ارائه میدهد انگار یک نفر آتش و عذاب جهنم را با تمام وجود درک کرده است، بعد به تعبیر ابن عربی عذاب بر این آدم گوارا میشود و این آدم از مرز این دنیا عبور میکند و به عالم دیگر میرود.
نویسنده کتاب «برکت» گفت: نویسنده پدیدارشناسی که از بلا ارائه میدهد -چون ماهیت بلا را بد میدانیم و باید دفع کنیم- با نگاه الهیاتی که برآمده از یک سنت عرفانی و قرآنی است، همخوانی دارد و میگوید میتوانید به استقبال بلا بروید و بلا تو را نجات دهد.
وی گفت: شخصیت اول تقریباً هر لذتی را میچشد و به یک نقطهای میرسد که لذتها تمام شده و باید یک کار دیگری انجام دهد. حالا وقتی از آن نقطه برمیگردد وارد حوزه علمیه میشود که به عنوان یک نهاد سلوک معرفی میشود که شخصیت در این مکان به یک حقیقت دست پیدا میکند و به گمانم اکنون ما به این قرائت از حوزه علمیه نیاز داریم که آقای سلیمانی از این رهگذر یک رمان نویس طلبه و یک طلبه رونویس است.
سلیمانی به دنبال یک زبان است
در پایان حسن آقامیری گفت: بعضی از بچههایی که اوتیسم دارند بعد از مدتی نمیتوانند حرف بزنند انگار کلمه را گم میکنند. یک چیزهایی در جهان میبینند که کلمه برای آن ندارند و دنبال زبان هستند.
وی ادامه داد: من از روزی که با آقا مصطفی رفیق شدم، مدام دیدم که ایشان دنبال یک زبان میگردد، انگار یک نکته فهمیده و میخواهد آن را مطرح کند. امیدوارم آقای سلیمانی کلمهاش را پیدا کند و حرفش را بزند. و به نظرم با نوشتن این رمان تلاش کرده بخشی از حرفهایش را بزند. امیدوارم آنهایی که رمان را خواندهاند از آن لذت برده باشند.
نظر شما