به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سما بابایی در کتاب «مرثیهای برای آفاق و ثریا» که اخیراً توسط انتشارات برج عرضه شده به روایت زندگی دو زن به نامهای آفاق و ثریا پرداخته که در جنگ زنده ماندهاند ولی هر دو هنوز گرفتار غم و تنهایی هستند؛ دو زن که بهرغم تفاوتهایشان، به سرنوشتی دچار شدهاند که آنها را به هم شبیه و نزدیک کرده است؛ دو زن که بحران و فاجعهای هولناک را از سر گذراندهاند.
آفاق زنی است که در دوران جنگ، مردان عراقی به حیاط خانهاش آمدهاند و شوهرش را کشتهاند. سالها گذشته و آفاق یک شب را آسوده نخوابیده و خود را در آینه نگاه نکرده است. ثریا هم زنی است که هنوز چشمانتظار سهرابش است که یک روز صبح از خانه رفت و سوار هواپیمای جنگیاش شد و دیگر بازنگشت.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «آفاق به برگهها نگاه کرد. شبیه برگههای امتحانی پسرش بود. بالایش نوشته بود «النجاه فیالصدق» لبخند زد. اتاق بزرگ بود. هیچ پنجرهای نداشت. کف اتاق سیمانی بود. یک میز بزرگ فلزی بود که مرد پشت آن نشسته بود و آفاق این طرفش. صندلیای که آفاق رویش نشسته بود میلغزید. سردش بود. صدای مرد طنین عجیبی داشت مثل صداهایی بود که آفاق از رادیو میشنید. هر کلمهای که میگفت صدایش در اتاق میپیچید. در سر آفاق هم. سرش گیج میرفت. خسته بود. دلش میخواست بخوابد. همانجا روی همان زمین سفت چادرش را بکشد روی سرش و چند روز بخوابد. برای همیشه حتی پارچ فلزی روی میز پر از یخ بود. این همه یخ توی این سرما برای چه بود؟ برای خودش یک لیوان آب ریخت تا بخورد. مرد لیوان را از دستش گرفت.»
انتشارات برج اخیراً «مرثیهای برای آفاق و ثریا» را در ۱۲۸ صفحه عرضه کرده است.
نظر شما