به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در روزهای ابتدایی جنگ عراق علیه ایران در شهریور ماه ۱۳۵۹، تصور نمیشد که ادعای صدام مبنی بر فتح سریع تهران در مدت کوتاهی ناکام بماند. نیروهای عراقی با وجود کمبود تجهیزات و امکانات، با مقاومت رزمندگان ایرانی مواجه شدند و در همان ماههای نخست جنگ، طی عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس، شمار زیادی از نیروهای عراقی به اسارت درآمدند.
با افزایش تعداد اسرای عراقی، ایران نیازمند یک نهاد سازمانیافته برای مدیریت اسرا شد. به همین منظور، در فروردینماه سال ۱۳۶۱ ستادی مرکزی با همکاری ارتش، سپاه و هلالاحمر تشکیل شد و «کمیسیون اسرای عراقی» شکل گرفت. این کمیسیون مسئول نگهداری، ثبت، درمان، آموزش و فعالیتهای فرهنگی اسرا بود و دستورالعملهای بهداشتی، تغذیهای و آموزشی تدوین کرد. از جمله فعالیتهای کمیسیون میتوان به برگزاری کلاسهای سوادآموزی و حرفهآموزی، ارائه خدمات درمانی و دندانپزشکی و رعایت استانداردهای بینالمللی توسط صلیب سرخ اشاره کرد.
بر اساس آمار، حدود ۸۵ درصد اسرای عراقی در بازه سنی ۲۰ تا ۴۰ سال بودند. چند صد نفر از آنان نوجوانان زیر ۱۷ سال و تعداد کمی افراد مسن بودند. از مجموع اسرای عراقی، حدود ۱۰ درصد تحصیلات دیپلم تا دکتری، ۷۰ درصد سواد خواندن و نوشتن و ۲۰ درصد بیسواد بودند که در ایران شرایط لازم برای سوادآموزی آنها فراهم شد.
از نظر نظامی، تقریباً تمامی اسرای عراقی نظامی بودند. بخش عمده آنها سربازان احتیاط را شامل میشد. کمتر از پنج درصد اسرای غیرنظامی بودند که بهعنوان جاسوس در جریان عملیاتها به اسارت درآمده بودند. از نظر مذهبی، بیش از نیمی از اسرای عراقی شیعه و اکثریت باقیمانده اهل سنت بودند. همچنین، حدود پنج درصد از آنها مسیحی بودند.
برپایی مسابقات ورزشی و علمی برای اسرای عراقی
"کمیسیون اداره اسرای عراقی، برای اجرای دقیق مصوبه شورای عالی دفاع و تعیین وظایف مسئولان هر بخش، اقدام به تشکیل کمیتههایی مانند کمیته فرهنگی و اجتماعی، کمیته بهداشت و درمان، کمیته کار و کمیته تبلیغات کرد. از آنجا که دستکم نیمی از اسرا هنگام اسارت مجروح بودند، درمان و رسیدگی پزشکی به آنها بلافاصله پس از انتقال ضرورت داشت. به همین منظور کمیته بهداشت و درمان با هدف رسیدگی به وضعیت جسمی اسرا فعالیت خود را آغاز کرد. در کنار درمان، مواردی مانند تحویل عینک، ساخت دندان مصنوعی و انجام آزمایشهای پزشکی نیز در دستور کار این کمیته قرار داشت.

نگاهی کوتاه به تجربه اسارت نیروهای نظامی در جنگها نشان میدهد که تقریباً هیچ کشوری پس از به اسارت گرفتن نیروهای دشمن، تلاش نکرده است که اسرا را با اهداف و سیاستهای خود هماهنگ کند. این امر از دو عامل ناشی میشود؛ نخست، دشواری انجام تبلیغات موثر بر دشمنی که مقاومت طبیعی نشان میدهد و دوم، دیدگاه مادی که حتی جنگها را تحت تأثیر خود قرار میدهد و مانع تلاش کشورها برای همفکر کردن اسرا با خود میشود. کمیته فرهنگی اسرا با آگاهی کامل از این شرایط و مسئولیت حساس خود، فعالیتهایش را آغاز کرد. مسئولان کمیته از همان ابتدا میدانستند که اجرای تبلیغات و فعالیتهای فرهنگی در میان اسرا، که ذهنیتشان شدیداً تحت تأثیر تبلیغات دولت بعث عراق بود و تا چند هفته پیش در مقابل رزمندگان ما مبارزه کرده بودند، بسیار دشوار و در ابتدا تقریباً غیرممکن است.
در راستای اهداف خود، کمیته فرهنگی اقدام به برگزاری کلاسهای سوادآموزی، جذب سخنران و مبلغ، تشکیل کلاسهای عقیدتی و تخصصی، تأسیس و تجهیز کتابخانه، برپایی نمایشگاه، اجرای تئاتر و سرود، برگزاری مسابقات فرهنگی، ورزشی و علمی و انجام مراسم و جشنها کرد. این فعالیتها همواره با همکاری ادارات و نهادهای دولتی و انقلابی همراه بود و از کمکهای آنان بهرهگیری میشد. به منظور تقویت روحیه اسرا، مسابقات کتابخوانی، روزنامهخوانی و روزنامهنویسی برگزار شد که در تشویق آنان به مطالعه اثرگذار بود. نکته مهم اینکه فعالیتهای غیرآموزشی و فرهنگی معمولاً بر اسرای کمسواد و بیسواد بیش از اسرا تحصیلکرده تأثیر داشت؛ از این رو کمیته فرهنگی تمرکز عمده خود را بر این گروهها گذاشت و تلاش گستردهای برای ارتقای سطح فرهنگی و روحیه آنان انجام داد.

همچنین کمیته کار با هدف کاهش بیکاری و ایجاد انگیزه و نشاط در میان اسرای عراقی و همچنین ارتقای مهارتهای علمی و عملی آنها تشکیل شد. این کمیته در ادامه کارگاههایی مانند قالیبافی، کشاورزی، آهنگری، نقاشی، کتیبهسازی، مینیاتور، صنایع دستی، خیاطی، نجاری و همچنین فعالیتهای مرتبط با مصالح ساختمانی و دامپروری راهاندازی کرد. تاثیر فعالیت کمیته ها موجب شده بود بخشی از اسرا پس از مدتی حضور در اردوگاههای ایران خود را مهمان ایران بدانند. برخی از آنها عنوان میکردند که اسیر دولت عراق و شرایط جنگ قرار گرفتهاند. برخی دیگر نسبت به برخورد مسئولان و شرایط اردوگاهها واکنش مثبت نشان میدادند و به مرور زمان دیدگاههای متفاوتی نسبت به گذشته پیدا میکردند. در مواردی تعدادی از اسرای عراقی هنگام تبادل اسرا، به صلیب سرخ اعلام کردند که ترجیح میدهند در ایران بمانند و درخواست پناهندگی از جمهوری اسلامی ایران داشتند؛ چرا که از انصاف و محبت ایرانیان تحت تأثیر قرار گرفته بودند و در اردوگاهها مؤسسات فرهنگی، بهداشتی و کمیتههایی برای کار و درمان تشکیل شده بود.

اسرای عراقی، مهمانان جمهوری اسلامی هستند
بر اساس دستور بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (ره)، شیوه برخورد با اسرا مطابق روش تاریخی پیامبر اسلام در برخورد با اسیران تعیین شد. امام خمینی (ره) در دوران دفاع مقدس تأکید ویژهای بر رفتار انسانی و اسلامی با اسرا داشتند. ایشان بارها در سخنان خود یادآور میشدند که اسیر، هرچند در میدان جنگ مقابل بوده، اما وقتی به اسارت درآمده است، دیگر دشمن محسوب نمیشود و باید با او بر اساس موازین اسلامی و انسانی رفتار شود. امام بر رعایت کرامت اسرا تاکید و میفرمودند: «اسرا در دست شما امانتاند؛ آنها مهمانان جمهوری اسلامی هستند. با آنان برادرانه رفتار کنید و با اخلاق اسلامی با آنها برخورد نمایید.» ایشان تأکید داشتند که رفتار با اسرا باید الگویی از تعالیم اسلام باشد تا دنیا ببیند که جمهوری اسلامی بر پایه انسانیت و اخلاق عمل میکند، نه بر اساس خشم و کینه؛ لذا دائماً رزمندگان و مسئولان را از انتقام جویی نهی میکرده و میفرمودند: «مبادا با اسیرها آنطور که آنها با اسیرهای ما عمل میکنند، رفتار کنید. شما باید به وظیفه اسلامی خودتان عمل کنید.» امام بارها دستور داده بودند که هیچکس حق ندارد اسیر را شکنجه یا تحقیر کند و حتی باید از نظر خوراک، پوشاک و درمان به او رسیدگی شود.

رزمندگان ایرانی، مانند میهمان از ما پذیرایی کردند
رفتار و برخورد رزمندگان ایرانی با اسرای عراقی به گونهای بود که برخی از این اسرا تمایل پیدا کردند در ایران باقی بمانند و حتی درخواست پناهندگی کنند. در ادامه، بخشهایی از خاطرات اسرای عراقی و تجربههای آنها از مواجهه با رزمندگان ایرانی و نحوه رفتارهای آنان ارائه میشود تا تصویر روشنتری از این تعاملها به دست آید.
یکی از افسران عراقی که در جریان عملیات فتحالمبین به اسارت رزمندگان ایرانی درآمد، درباره تبلیغات رژیم بعث صدام درباره رفتار ایرانیان و اعدام افسران عراقی توسط نیروهای ایرانی توضیح میدهد: «قبل اینکه اسیر بشوم اخبار گوناگونی درباره نحوه رفتار رزمندگان شما با اسرا شنیده بودم. این خبر ها هیچکدام جنبه مثبت نداشت. یکی از این مواردی که به آن حساسیت داشتم اعدام افسرها بود چون خودم افسر بودم مدام از خود میپرسیدم اگر اسیر بشوم چه خواهد شد؟ در عملیات فتح المبین اسیر شدم برخورد رزمندگان شما برایم غیرمنتظره بود آنها با آغوش باز ما را پذیرفتند. آب، سیگار، پرتقال و غذا به اندازه کافی در اختیارمان گذاشتند و مانند میهمان از ما پذیرایی کردند.»
یک ستوان رژیم بعث عراق درباره تبلیغات علیه رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامی توضیح میدهد: «من مهندس هستم و در وزارت کشاورزی عراق کار میکردم. وقتی به ارتش فرا خوانده شدم درجه ستوانی گرفتم. یکی از موضوعهایی که حزب بعث در تبلیغاتش مطرح میکرد این بود که، "امام خمینی مردی سیاستمدار است و نه یک عالم مذهبی آنها میگفتند او به عراق طمع دارد". من در شلمچه اسیر شدم، بعد از اسارت آنچه از ایرانیها، دیدم فاصلهای از زمین تا آسمان داشت با آنچه شنیده بودم که ایرانیها با اسرا و مخصوصاً با، افسران، رفتار وحشیانه ای دارند.»
سرباز عراقی دیگر نیز از نخستین مواجه و نحوه استقبال رزمندگان ایرانی از او میگوید: «یک روز از من خواستند تابلویی را رسم کنم که موضوعش جنگ ایران علیه عراق باشد. من تن به این کار ندادم و به همین دلیل به اداره امنیت برده شدم و سر از زندان در آوردم. در طول زندان آن قدر کتک خوردم که شب و روز از دستم در رفته بود و غیر از تاریکی و صدای ناله همسلولیها چیز دیگری انیسم نبود. بعد از ۳ ماه که آزادم کردند به ارتش پیوستم و بلافاصله به خط مقدم جبهه اعزام شدم. در دوازدهمین شب حضورم در جبهه رزمندگان به خط ما حمله کردند و صدای الله اکبر آنها در سراسر جبهه طنین انداز شد. من فردای بعد از حمله خودم را به ایرانیها تسلیم کردم. وقتی آنها مرا دیدند چنان از من استقبال کردند که انگار سالهاست همدیگر را می شناسیم.»
یک سرباز رژیم بعثی عراق پس از اسارت توسط نیروهای ایرانی، کتب شهید مطهری را در اردوگاه برای اسرا تدریس میکند: «نیروهای شما وقتی متوجه زخمی بودن من شدند، بلافاصله با یک ماشین مرا به پشت جبهه واحد بهداری فرستادند. در این مدت واقعاً رفتار نیروهای شما قابل باور نبود در چادر بهداری یک سرباز ایرانی مجروح هم در کنار من خوابیده بود. هرچه برای آن سرباز میآوردند برای من هم میآوردند؛ یعنی هیچ تفاوتی بین من و او نبود. من در اینجا حالم بسیار خوب است و توانستهام دین و ایمان خودم را پیدا کنم و امروز به عنوان یک معلم در اردوگاه درس میدهم وکتاب «عدل الهی» نوشته آیت الله شهید مطهری یکی از کتابهایی است که اکنون مشغول تدریس آن میباشم.»
بازگوئی جنایتهای صدام از زبان افسران و سربازان رژیم بعثی عراق
عدهای از اسرا اذعان داشتند که جمهوری اسلامی از حقانیت برخوردار بوده و رژیم بعث صدام مرتکب جنایات بیشماری شده است. یکی از آنها میگوید: «این جنگ به دستور صدام حسین و اربابانش آغاز شد تا اسلام را ریشهکن کنند و مانع گسترش آن در میان ملتهای مسلمان شوند. شما به صدام می گویید "کافر" اما رادیو اسرائیل و سایر بنگاههای خبری از او با عنوان "پرزیدنت" نام می برند و به تعبیر من این پرزیدنت یعنی پرزیدنت جنایت، کشتار تباهی و تبلیغات کذب. همان لفظ کافر برای او کافی و جامع است.»
او ادامه میدهد: «هرگز مایل نیستم که صدام با هیتلر، دوچه یا شاه مقایسه شود زیرا اعتقاد دارم در زندگی سراسر ننگین این دیکتاتورها شاید بتوان یک نقطه روشن ولو بسیاز ناچیز یافت. اما این آدم عمیقاً فاقد تمام صفات انسانی است. در جبهه، ما هدفی را مورد حمله قرار دادیم که ابتدا فکر میکردیم انبار مهمات شما است، اما بعدها متوجه شدیم مسجد جامع سوسنگر بوده است. فرماندهان به ما گفتند خمینی گفته است: "مسجد سنگر است." این نشاندهنده عمق خیانت صدام به اسلام است.»
یکی دیگر از اسرای عراقی درباره جنایات صدام میگوید: «اگر سال ها تلاش کنید باز نمی توانید حتی گوشه کوچکی از جنایات صدام را جمع آوری کنید این حوادث به قدری زیاد است که اگر تمام دنیا جمع شوند نمی توانند جنایات صدام حسین کافر را شماره کنند. او حتی حاضر نیست یک نفر از مسلمین زنده بماند و بقاع متبرکه را ویران میکند. دنیای کفر از او حمایت میکند و این جنایات را تشویق میکند.»
منبع:
_کتاب «اسرار جنگ به روایت اسرای عراقی»، تالیف متضی سرهنگی، انتشارات سروش
_کتاب «بال رحمت بر خصم»، انتشارات کمیسیونهای اسرا
_ کتاب «امروز روز شماست»، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی
نظر شما