یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۹
به هر کجا که تخیلم مرا ببرد، می‌روم!

برناردین اواریستو، نویسنده‌ برنده‌ جایزه‌ی بوکر، در آثار خود آگاهانه از ساختارهای روایی و مضامین رایج فاصله می‌گیرد. او با به چالش کشیدن قواعد دستوری و با ابداع فرمی که خود آن را «داستان تلفیقی» می‌نامد، به دنبال ارائه تجربه‌ای تازه و غیرمنتظره به خوانندگان است، نه تکرار مسیرهای آشنای داستانی.

سرویس بین‌الملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: در چشم‌انداز پویای ادبیات معاصر، برناردین اواریستو به عنوان صدایی متمایز و نیرویی تحول‌آفرین ظهور کرده است. آثار او، که با جسارت مرزهای ژانر، زبان و انتظارات اجتماعی را درمی‌نوردند، نه تنها تحسین منتقدان را برانگیخته، بلکه گفت‌وگوهای مهمی را پیرامون هویت، تاریخ و بازنمایی در ادبیات پیش برده‌اند. اعطای جایزه ۱۰۰ هزار پوندی «مشارکت برجسته» از سوی «جایزه زنان» به اواریستو، گواهی بر «تأثیر تحول‌آفرینش بر ادبیات» و «تعهد تزلزل‌ناپذیرش به حمایت از صداهای کمترشنیده‌شده» است. این گفت‌وگو، ضمن بررسی زندگی و آثار این نویسنده بریتانیایی، به تحلیل رویکرد منحصربه‌فرد او به داستان‌گویی، به‌ویژه در رمان جریان‌ساز «دختر، زن، دیگری»، و همچنین به بازتاب‌ها و نقدهای پیرامون کارنامه پربارش می‌پردازد. اواریستو خود اذعان دارد: «من فقط به هر کجا که تخیلم مرا ببرد، می‌روم. نمی‌خواستم رمان‌هایی بنویسم که شما را به یک سفر احساسی یا اخلاقی قابل‌پیش‌بینی ببرند.» این گفته، کلیدی برای درک رویکرد تجربی و نوآورانه او در ساختار و محتواست.

از حاشیه تا متن: پرتره‌ای از نویسنده‌ای مرزشکن

برناردین اواریستو، متولد ۱۹۵۹ در لندن، از پدری نیجریه‌ای و مادری بریتانیایی سفیدپوست، تجربه زیسته‌ای چندوجهی دارد که عمیقاً در تار و پود آثارش تنیده شده است. بزرگ شدن به عنوان یک زن دورگه از طبقه کارگر در دهه‌های پرآشوب اجتماعی بریتانیا، نگاهی نافذ و حساس به مسائل نژاد، طبقه و جنسیت به او بخشیده است. این تجارب، به ویژه دوران کودکی و مواجهه با نژادپرستی شدید در لندن دهه ۱۹۶۰، در زندگی‌نامه خودنوشت او، «مانیفست» (Manifesto)، بازتاب یافته است. اواریستو در این اثر، نه تنها به چالش‌های بیرونی، بلکه به مبارزه مادام‌العمرش برای بیان خلاق و دستیابی به آزادی فردی می‌پردازد.

سفر ادبی اواریستو، سفری از حاشیه به مرکز نهادهای ادبی بوده است. او که زمانی خود را «بیگانه و حاشیه‌ای» می‌دید، امروز به عنوان استاد دانشگاه برونل لندن در رشته نویسندگی خلاق، برنده جایزه معتبر بوکر، دارنده نشان امپراتوری بریتانیا (OBE) و نخستین فرد رنگین‌پوست و دومین زنی که ریاست انجمن سلطنتی ادبیات (Royal Society of Literature) با قدمتی ۲۰۰ ساله را بر عهده گرفته، شناخته می‌شود. این مسیر، نشان‌دهنده استقامت، استعداد و تعهد او به هنر و کنشگری اجتماعی است. الهام‌گیری از ریشه‌های نیجریه‌ای، همانطور که عکس‌های پدربزرگ و مادربزرگ پدری‌اش بر دیوار خانه‌اش گواهی می‌دهند، و همچنین فرهنگ بریتانیایی، دوگانه‌ای است که به غنای دیدگاه او افزوده و در آثاری چون «آقای لاورمن» (Mr. Loverman) نمود یافته است. این رمان، تلاشی موفق برای فراتر رفتن از تصاویر کلیشه‌ای مهاجران کارائیبی پس از جنگ در بریتانیا و کاوش در پیچیدگی‌های هویتی بوده و اخیراً به یک سریال تلویزیونی موفق تبدیل شده است.

«دختر، زن، دیگری» و پژواک صداهای مغفول: کاوشی در جهان داستانی اواریستو

رمان «دختر، زن، دیگری» (Girl, Woman, Other) که در سال ۲۰۱۹ جایزه بوکر را برای اواریستو به ارمغان آورد و او را به اولین زن آفریقایی‌تبار برنده این جایزه تبدیل کرد، بی‌شک نقطه عطفی در کارنامه او و نقطه کانونی توجه به سبک و دغدغه‌های اوست. این رمان، که اواریستو آن را «داستان تلفیقی» (fusion fiction) می‌نامد، نمونه‌ای درخشان از شکستن قواعد ژانری و زبانی است. اثر از دیدگاه دوازده شخصیت، عمدتاً زنان سیاه‌پوست با سنین و تجربیات بسیار متفاوت، روایت می‌شود و به این ترتیب، تصویری چندصدایی و موزاییکی از زندگی زنان سیاه‌پوست در بریتانیای معاصر و گذشته ارائه می‌دهد. این ساختار، به خودی خود، بیانیه‌ای علیه روایت‌های تک‌صدایی و همگن‌ساز است.

اواریستو در «دختر، زن، دیگری» با جسارت قواعد دستوری را به چالش می‌کشد؛ او می‌گوید: «من تا حدی قواعد دستور زبان را کنار می‌گذارم. فکر می‌کنم در کل رمان ۱۲ نقطه دارم.» این رویکرد، که ممکن است در نگاه اول تجربی و حتی دلهره‌آور به نظر برسد، در عمل به خلق نثری آهنگین و سیال انجامیده که با بافت و ریتم زبان بازی می‌کند و خواننده را در جریانی از آگاهی و احساس غوطه‌ور می‌سازد. موفقیت تجاری گسترده کتاب، با فروش بیش از یک میلیون نسخه و انتخاب آن به عنوان یکی از کتاب‌های سال از سوی باراک اوباما، نشان می‌دهد که این نوآوری زبانی نه تنها مانعی برای ارتباط با مخاطب عام نبوده، بلکه به جذابیت و قدرت اثر افزوده است. اواریستو علاقه‌اش به شعر را ریشه‌دار در مراسم کلیسایی دوران کودکی کاتولیک خود می‌داند، جایی که «بدون آنکه متوجه باشد در حال جذب شعر است»، ریتم‌های انجیل و موعظه‌ها را جذب می‌کرد. این عشق به شعر در ساختار و زبان «دختر، زن، دیگری» و همچنین در دیگر آثارش مشهود است.

پیش از این رمان جریان‌ساز، اواریستو در آثار دیگری نیز به کاوش در تاریخ‌های مغفول و واقعیت‌های جایگزین پرداخته بود. «دُردانه امپراتور» (The Emperor’s Babe)، یک رمان منظوم که در بریتانیای روم باستان اتفاق می‌افتد، نمونه‌ای از تلاش او برای بازنویسی تاریخ از منظری متفاوت است. اواریستو با این اثر، این تصور رایج را که «تاریخ سیاه‌پوستان بریتانیا تنها در قرن بیستم آغاز شده است»، به چالش کشیده و حضور دیرینه سیاه‌پوستان در این سرزمین را، ۱۸۰۰ سال پیش، به تصویر می‌کشد. رمان دیگر او، «ریشه‌های بلوند» (Blonde Roots)، در یک خط زمانی تاریخی جایگزین روایت می‌شود که در آن آفریقایی‌ها اروپاییان را به بردگی گرفته‌اند. این اثر جسورانه، که نامزد یک جایزه مهم علمی-تخیلی نیز شد، با وارونه‌سازی مناسبات قدرت تاریخی، به خواننده امکان می‌دهد تا سازوکارهای نژادپرستی و استعمار را از زاویه‌ای نو و تکان‌دهنده بنگرد. این آثار، همگی در راستای همان تعهد به «حمایت از صداهای کمترشنیده‌شده» و به چالش کشیدن روایت‌های مسلط قابل تفسیرند.

میراثی فراتر از جوایز: چالش‌ها، نقدها و چشم‌انداز پیش‌رو

جایزه «مشارکت برجسته» از سوی «جایزه زنان»، که به مناسبت سی‌امین سالگرد این جوایز اهدا شد، نه تنها تقدیری از آثار ادبی اواریستو، بلکه صحه‌ای بر فعالیت‌های گسترده‌ی او در جهت ایجاد فضایی برابرتر برای نویسندگان، به‌ویژه زنان و نویسندگان رنگین‌پوست است. کیت ماس، بنیان‌گذار «جایزه زنان»، «مهارت و تخیل خیره‌کننده اواریستو» و «شجاعت او در ریسک‌پذیری و ارائه مسیری به خوانندگان برای ورود به دنیاهای متنوع و چندوجهی» را ستوده است. اواریستو خود نیز قصد دارد از مبلغ این جایزه برای حمایت از سایر نویسندگان زن از طریق پروژه‌ای که جزئیات آن هنوز اعلام نشده، استفاده کند. این تعهد، ریشه در تجربه طولانی او در پروژه‌هایی مانند «آثار کامل» (Complete Works)، یک برنامه مربیگری برای شاعران رنگین‌پوست دارد که او به مدت یک دهه آن را اداره می‌کرد. او با اشاره به تحقیقی که نشان می‌داد در زمان آغاز این برنامه، کمتر از ۱ درصد شاعران رنگین‌پوست در بریتانیا آثارشان منتشر می‌شد، به موفقیت این برنامه در افزایش این رقم به ۱۰ درصد پس از یک دهه، افتخار می‌کند و معتقد است این برنامه «واقعاً به تغییر چشم‌انداز شعر در بریتانیا کمک کرده است.»

با این حال، مسیر اواریستو، به‌ویژه پس از رسیدن به جایگاه‌های برجسته، خالی از چالش نبوده است. ریاست او بر انجمن سلطنتی ادبیات با کشمکش‌هایی بر سر آزادی بیان و بحث‌هایی در مورد تلاش برای جذب نویسندگان جوان‌تر و متنوع‌سازی اعضای خود همراه بوده است؛ اقداماتی که از سوی برخی به عنوان کم‌اهمیت جلوه دادن اعتبار عضویت تلقی شده‌اند. اواریستو، ضمن اشاره به اینکه به عنوان رئیس تشریفاتی، انجمن را اداره نمی‌کند، از ورود مستقیم به این جنجال‌ها خودداری می‌کند. این موارد، هرچند مستقیماً نقد آثار او نیستند، اما نشان‌دهنده مقاومت‌هایی است که چهره‌های تحول‌خواه در نهادهای سنتی با آن روبرو می‌شوند.

اواریستو با نگاهی به وضعیت اجتماعی بریتانیا، اذعان دارد که کشور از دوران کودکی او راه درازی را پیموده است، اما تأکید می‌کند که «ما باید هوشیار باشیم.» او معتقد است: «کشوری که من در آن بزرگ شدم، کشوری نیست که امروز در آن هستم. ما پیشرفت زیادی کرده‌ایم و احساس می‌کنم باید برای حفظ آن سخت تلاش کنیم، به‌ویژه در فضای سیاسی کنونی که به نظر می‌رسد نیروها علیه پیشرفت هستند و با افتخار چنین می‌کنند.» این نگاه نقادانه و هشیارانه، نشان‌دهنده آن است که اواریستو مبارزه خود را برای «یک جامعه ضدنژادپرستی» و بازنمایی عادلانه، امری پایان‌یافته نمی‌داند. آثار او، فراتر از ارزش‌های ادبی و نوآوری‌های فرمی، به عنوان اسنادی مهم از تجارب زیسته و تاریخ‌های به حاشیه رانده‌شده، و همچنین به مثابه فراخوانی برای تأمل و تغییر، اهمیت می‌یابند. برناردین اواریستو نه تنها مرزهای ادبی را شکسته، بلکه با هر اثر خود، فضاهای جدیدی برای اندیشیدن و گفتگو می‌گشاید و میراثی ماندگار برای نسل‌های آینده به جا می‌گذارد.

منبع: نیوایندین پرس، اول جون ۲۰۲۵

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین