سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه بهرامی، منتقد ادبی: ادبیات فانتزی در ایران، بهرغم سابقه نسبتاً کوتاه خود، روزبهروز در حال گسترش و تغییر چهره است. رمان «ما غیرممکنیم» اثر مطهره شیرانی، یکی از تلاشهای تازهای است که در این مسیر قدم گذاشته؛ تلاشی برای گسترش مرزهای واقعیت و شکستن الگوهای کلاسیک داستاننویسی. این کتاب با تمرکز بر مفهوم «جهانهای موازی» و فرم پستمدرن خود، در جستوجوی تعریف دوبارهای از هویت انسانی و نقش انتخابها در زندگی ماست. شیرانی در این رمان نهتنها دست به تجربهگرایی در فرم زده، بلکه سعی کرده از مفاهیم فلسفی ژرف نیز برای غنای محتوایی اثر بهره ببرد. در ادامه، این رمان از سه جنبه محتوایی، ساختاری و جایگاه آن در ادبیات فانتزی ایران بررسی خواهد شد.
تحلیل محتوایی: جهانهای موازی و کاوش در هویت
یکی از مهمترین ویژگیهای «ما غیرممکنیم»، پرداختن به ایده جهانهای موازی است؛ مفهومی که در سالهای اخیر در ادبیات، سینما و فلسفه توجه زیادی را جلب کرده است. شیرانی در این اثر نشان میدهد که انتخابهای روزمره ما چگونه میتوانند مسیرهای کاملاً متفاوتی برای زندگی ما ایجاد کنند. هر تصمیم، جهانی تازه میآفریند و هر شخصیت، حامل احتمالات متفاوتی از خودش میشود.
این پرداخت، اگرچه برگرفته از ایدهای است که در آثار بسیاری تکرار شده (مانند «مرد در قلعه بلند» اثر فیلیپ کی. دیک یا حتی فیلمهایی چون «آقای نوبادی»)، اما در بافت بومی و فرهنگی ایران، جلوه تازهای یافته است. دغدغه هویت، گمگشتگی، مسئولیت و مکاشفه، در پسزمینه زندگی شخصیتها جاری است و داستان با ترکیب موقعیتهای فانتزی و واقعیتهای ملموس، به تجربه فردی هر کاراکتر نزدیک میشود.
از سوی دیگر، کتاب فقط یک قصه سرگرمکننده نیست؛ بلکه دعوتی است برای اندیشیدن درباره معنای انتخاب و مسئولیت فردی در برابر نتایج آن. به همین دلیل، لایههای فلسفی اثر به اندازه کافی پررنگ شدهاند تا خواننده تنها یک روایت پرماجرا را دنبال نکند، بلکه با خود و انتخابهایش مواجه شود.
شخصیتها و دینامیسم میان آنها
یکی از جذابیتهای «ما غیرممکنیم» تنوع شخصیتهای آن است. هرکدام از شخصیتها با مشکلی درونی درگیرند و این مشکلات، به واسطه انتخابها و تعاملاتشان، به هم گره میخورند. این اتصال تدریجی، بهویژه با روایتی غیرخطی، حس پیوستگی و کشف تدریجی را در خواننده تقویت میکند.
با این حال، باید گفت که برخی از شخصیتها، با وجود داشتن پیشزمینههای جالب، فرصت کافی برای بسط و تعمیق پیدا نکردهاند. این امر ممکن است نتیجه پیچیدگی زیاد ساختار داستان و یا محدودیتهای حجمی اثر باشد؛ هرچند که در مجموع، دنیای داستانی شیرانی زنده و پرتحرک است و شخصیتهایش فراتر از تیپهای ساده حرکت میکنند.
تحلیل فرمی: بازی با زمان، روایت چندصدایی و استفاده از فرمهای مدرن
رمان «ما غیرممکنیم» با ساختاری غیرخطی نوشته شده و روایت چندصدایی یکی از مشخصههای برجسته آن است. هر شخصیت، راوی بخشی از داستان است و این تغییر زاویه دید، به مخاطب امکان میدهد با لایههای مختلف داستان ارتباط برقرار کند.
استفاده از تکنیکهایی چون گنجاندن پیامکها در متن، نمونهای از تجربهگری فرمی نویسنده است که به دینامیسم روایت کمک کرده است. این فرمهای مدرن باعث تغییر ضرباهنگ داستان میشوند؛ خواننده ناگهان از روایت سنتی فاصله میگیرد و وارد فضایی ریتمیکتر میشود که همدلی بیشتری ایجاد میکند.
با این حال، این خطر وجود دارد که چنین تغییراتی برای برخی مخاطبان عام، کمی گیجکننده باشد. ریسک سردرگمی در روایتهای غیرخطی همیشه وجود دارد و برای کنترل آن نیاز به ظرافت بیشتری در پیوند دادن خطوط روایی هست. شیرانی در بخشهایی موفق عمل کرده و در برخی نقاط، همچنان جای کار بیشتری احساس میشود.
جایگاه اثر در ادبیات فانتزی ایران
ادبیات فانتزی ایران هنوز در آغاز راه است و آثاری که بتوانند ساختارشکنانه عمل کنند و در عین حال ریشههای بومی و فلسفی خود را حفظ کنند، اندک هستند. «ما غیرممکنیم» را میتوان یکی از این تلاشها دانست. شیرانی موفق شده است بدون افتادن در دام تقلید صرف از الگوهای غربی، مفهومی جهانی را با حساسیتهای بومی تلفیق کند. این نکتهای است که رمان را از بسیاری از آثار مشابه متمایز میکند. او در عین حال که از دستاوردهای جهانی ژانر فانتزی بهره گرفته، به دغدغههای انسانی و فرهنگی ملموسی پرداخته است.
تجربه «ما غیرممکنیم» نشان میدهد که میتوان در ژانر فانتزی، به مسائلی چون بحران هویت، انتخاب اخلاقی و مکاشفه شخصی پرداخت، بی آنکه ضرورتاً وارد روایتهای صرفاً ماجراجویانه یا کلیشهای شویم.
در مجموع، «ما غیرممکنیم» اثری جسور، پرریسک و متفاوت در فضای داستانی معاصر ایران است. مطهره شیرانی با این کتاب نشان داده است که میتوان فراتر از کلیشههای موجود حرکت کرد و جهانی داستانی خلق کرد که هم فانتزی باشد، هم فلسفی و هم عمیقاً انسانی.
اگرچه ضعفهایی چون گاهگداری شتابزدگی در روایت یا عدم پرداخت کامل برخی شخصیتها در کتاب دیده میشود، جسارت در فرم و پیچیدگی محتوایی و جهانبینی خاص نویسنده، «ما غیرممکنیم» را به اثری قابلتوجه در ادبیات فانتزی ایران بدل کرده است.
امید میرود با چنین آثاری، فضای داستاننویسی ایران در آینده تنوع بیشتری پیدا کند و ادبیات فانتزی نیز بتواند جایگاه شایسته خود را در میان مخاطبان بیابد.
نظر شما