سه‌شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۱
پیشنهاد اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه، برای مطالعه کتاب

سیداسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه، در گفت‌وگو با ایبنا، دو اثر را به بازدیدکنندگان از نمایشگاه معرفی کرد و آن‌ها را شایسته مطالعه دانست.

سیداسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه، در سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور یافت. وی در حاشیه نشستی با عنوان «کتاب و دیپلماسی» در غرفه انتشارات وزارت امور خارجه، در پاسخ به پرسش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دو اثر را به بازدیدکنندگان از نمایشگاه معرفی کرد و آن‌ها را شایسته مطالعه دانست. رمان مشهور «خوشه‌های خشم» اثر جان اشتاین بک، یکی از پیشنهادهای بقائی برای مطالعه کتاب بود. او همچنین یک اثر مشهور داستانی ایرانی در حوزه کودک و نوجوان را معرفی کرد؛ «بچه‌های قالیباف‌خانه» اثر هوشنگ مرادی کرمانی که از آثار برجسته این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان است.

رمان «خوشه‌های خشم» روایت‌گر جریانات رکود بزرگ اقتصادی و مهاجرت‌های ناشی از طوفان‌های بزرگ داست بول در دهه ۱۹۳۰ است و داستان خانواده‌ای کشاورز و اهل اوکلاهاما، به نام خانواده جود را که از موطن خود دور افتاده و مجبور به سفر به غرب و کالیفرنیا شده‌اند پی می‌گیرد. از دل رنج‌ها و محنت‌های این خانواده و برخوردهای مکررشان با واقعیت تلخ دوگانگی و عدم اتحاد کشورشان، داستانی شکل می‌گیرد که بسیار انسانی و باورپذیر و در عین حال شگرف و وسیع است؛ قصه‌ای با دید اخلاقی و پرداخت به جزئیات و در عین حال صاف و بی‌پرده، حکایتی تراژیک ولی در نهایت، تکان‌دهنده و امیدبخش. گفتنی‌ست که جان فورد، کارگردان بزرگ امریکایی، فیلمی با بازی هنری فوندا براساس این رمان ساخته است.

«بچه‌های قالیباف‌خانه» نیز پیرامون زندگی یک پسربچه به نام نمکو است که از خانواده‌ای فقیر در یکی از روستاهای کرمان می‌آید. نمکو به دلیل فقر پدرش یدالله مجبور به کار در قالیبافی شده است. پدرش با کندن و فروش خار و خس بیابان امرار معاش می‌کرد اما در برابر مأموران ارباب روستا اندک مالی را هم که در اختیار داشته، از دست می‌دهد. نمکو با یکی دیگر از بچه‌های قالیباف‌خانه به نام صفرو، آشنا می‌شود که او هم در کارگاه قالیبافی مشغول به کار است و در مرارت و سختی‌های زندگی، اوضاعش دست کمی از نمکو ندارد. این شرایط سخت، نمکو و صفرو را به هم نزدیک می‌کند و در جایی که دیگر سختی فراتر از تحمل و توان آن‌ها می‎شود، فکر فرار به سر پسرها می‎زند. قصه‎ی دوم نیز قصه‎‌ی پسری به نام رضو است که از ظلم ارباب به تنگ آمده و فقر و گرسنگی و کار سخت، طاقتش را طاق کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین