سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)،سحر فتحی، نویسنده نمایشنامه «عصرانه با شازده کوچولو» که در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و در غرفه انتشارات مهراب حضور داشت، در گفتوگو با خبرگزاری ایبنا از دلایل نگارش و دغدغههای این اثر سخن گفت.
فتحی با اشاره به علاقهاش به شخصیت شازده کوچولو مطرح کرد: «چهره و شخصیت شازده کوچولو همیشه برایم جذابیت خاصی داشت. حتی در دوران کودکی، زمانی که کارتون شازده کوچولو پخش میشد، آرزو داشتم با همان پرندههایی که او را به زمین آوردند، به سیارهاش سفر کنم تا آنجا را از نزدیک ببینم.»
وی افزود: «جرقه اصلی نوشتن نمایشنامه زمانی زده شد که به شهر کتاب رفتم و عروسکهای انگشتی بافتنی شازده کوچولو و روباه را دیدم. همان موقع که در کافه مشغول خواندن ترجمه دیگری از کتاب بودم و فنجان قهوه و کیک قرمزم (که یادآور آتشفشان سیاره شازده کوچولو بود) مقابلم قرار داشت، ایدههای اولیه به ذهنم آمد. ابتدا قصد داشتم داستان کودک بنویسم اما بهدلیل علاقه قدیمیام به نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی، تصمیم گرفتم آن را به نمایشنامه تبدیل کنم.»
این نویسنده درباره نحوه پرداخت به داستان بیان کرد: «بعد از آنکه ایدهها شکل گرفت، دوباره کتاب را خواندم تا بتوانم فضای داستان را آنطور که باید توصیف کنم. در نمایشنامهام بر قوه تخیل و رویاپردازی تأکید شده، چون معتقدم انسانها با رویاپردازی میتوانند تا حدی به خواستههایشان برسند. همین موضوع هم به پیشبرد داستانم کمک کرد.»
فتحی تأکید کرد: «وفاداری به متن اصلی برایم اهمیت زیادی داشت. چندین بار کتاب اصلی را خواندم تا مطمئن شوم اگر خوانندهای کتاب را نخوانده باشد، دچار برداشت نادرست نشود. البته چون شخصیتهای داستان من مادر و دختری کتابخوان هستند که وارد دنیای خیال میشوند، نیازی نبود خیلی از داستان اصلی فاصله بگیرم. از چند شخصیت کتاب اصلی هم برای جذابتر شدن کار استفاده کردم.»
او ادامه داد: «در فضای امروزی که بسیاری از افراد دوست دارند شبیه هم باشند و طوطیوار یکدیگر را تکرار کنند، موضوع اصلی نمایشنامهام دوست داشتن خودمان و پذیرش آنچه واقعاً هستیم است. اینکه روی بهتر شدن خود واقعیمان کار کنیم.»
فتحی درباره نحوه مواجهه با شخصیت شازده کوچولو توضیح داد: «به شخصیت شازده کوچولو دست نزدم، چون دختر داستانم که رز نام دارد، شازده کوچولو را همانطور که هست دوست دارد. من تنها عشق را چاشنی داستان کردم تا جذابتر شود.»
او در ادامه مطرح کرد: «حس میکنم بسیاری از ما برای فرار از دغدغهها، رنجها و غمها به خوردن پناه میبریم. معمولاً دیدارهایمان با دوستان یا خانواده هم با خوردن همراه است که فضا را گرمتر میکند. از آنجایی که غروب آفتاب در داستان شازده کوچولو نقش مهمی دارد و در نمایشنامه هم به عصر و غروب اشاره شده، عنوان عصرانه با شازده کوچولو را برای اثرم انتخاب کردم.»
فتحی هدف اصلیاش را اینگونه بیان کرد: «میخواستم مخاطب از یک داستان عاشقانه لذت ببرد و بداند دوست داشتن و پذیرش خودمان اهمیت زیادی دارد. در کنار همه مشغلهها و سختیها، باید مدتی به خودمان بپردازیم، حتی در عالم خیال، تا لحظهای از رنجها دور باشیم.»
او در پاسخ به این پرسش که چقدر به اهدافش در نمایشنامه دست یافته، گفت: «تا حد زیادی موفق شدم؛ چه در موضوع داستان و چه در تأکید بر خیالپردازی. هنوز معتقدم انسانهای امروز خیلی شبیه به هم شدهاند و این موضوع آزاردهنده است، چون نمیخواهند خود واقعیشان باشند.»
فتحی در پایان با اشاره به آرزوی اجرای نمایشنامهاش تأکید کرد: «از همان ابتدا هدفم این بود که این نمایشنامه اجرا شود و کارگردانی سراغش بیاید که داستان را درک کند و کاربلد باشد. چون هرکسی که شازده کوچولو را خوانده باشد، میداند اجرای چنین نمایشنامهای با موضوع متفاوت و عاشقانه، نیازمند دقت در ریزهکاریها و طراحی صحنه مطابق با متن است. بازیگر هم باید بتواند حس واقعی را منتقل کند. این آرزوی قلبی من است.»
او در پایان خاطرنشان کرد: «این کتاب را به دوستداران شازده کوچولو و کودک درون بزرگسالانی تقدیم کردم که فرصت کافی برای کودکی نداشتند و تنها در خیالشان بچگی کردند. به نظرم این افراد قوه تخیل و رویاپردازی قویتری دارند و کودک درونشان مشتاقتر و تشنهتر است. البته مخاطب این کتاب میتواند هر سنی داشته باشد. امیدوارم نوجوانان و جوانان علاقهمند به شازده کوچولو هم از این کتاب لذت ببرند. حتی اگر بعضی جملات برای کسانی که کتاب اصلی را نخواندهاند کمی نامأنوس باشد، موضوع عاشقانه و جذابیت داستان میتواند آن را جبران کند.»
فتحی در پایان گفت: «دوست داشتم بدون فکر کردن به مشکلات زندگی با هم قهوه بنوشیم و از لحظه حال لذت ببریم. اما اگر قرار بود پیامی برای آنتوان دوسنت اگزوپری بدهم، از او بابت خلق جهانی چنین زیبا و پر از معنا تشکر میکردم.»
نظر شما