جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۳
ترجمه، خواندن دوباره، نوشتن دوباره

دامین سیرلز در کتابش می‌گوید خواندن نه کاملاً ذهنی است و نه فقط بیرونی؛ بلکه ترکیبی از هر دو است، مثل ادراک ما از جهان. یعنی ما دنیا را همان‌طور که هست می‌بینیم، ولی برداشت‌مان از آن هم به خودمان مربوط می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از آرت‌ویو، هر کدام از ما وقتی یک اثر هنری یا کتاب را می‌خوانیم، تجربه‌ای داریم که هم شبیه دیگران است و هم خاص خودمان. این موضوع یادآور نظریه‌ای است از روان‌کاوی به‌نام هرمان رورشاخ (که آزمون لکه‌جوهر را ابداع کرده بود). دامین سیرلز در کتابش می‌گوید خواندن نه کاملاً ذهنی است و نه فقط بیرونی؛ بلکه ترکیبی از هر دو است، مثل ادراک ما از جهان. یعنی ما دنیا را همان‌طور که هست می‌بینیم، ولی برداشت‌مان از آن هم به خودمان مربوط می‌شود.

«جنی کالدا»، منتقد، مترجم و ستون‌نویس مجله آرت‌ویو، در نقد این کتاب می‌گوید اگر من و ده مترجم دیگر یک شعر را ترجمه کنیم، هر ترجمه با دیگری فرق خواهد داشت. او می‌نویسد این نگاه به ترجمه مثل نوعی تفسیر باعث می‌شود که دیگر زیاد نگران «وفادار بودن» به متن اصلی نباشیم. سیرلز هم باور دارد که خواندن یک متن واکنشی شخصی است، نه نسخه‌برداری. پس ترجمه هم همین‌طور است.

ترجمه، خواندن دوباره، نوشتن دوباره

کتاب فلسفه ترجمه نوشته دامین سیرلز در اکتبر ۲۰۲۴ منتشر شد و خیلی زود توجه بسیاری از علاقه‌مندان به زبان و ادبیات را جلب کرد. سیرلز که مترجم شناخته‌شده‌ای است و بیش از ۶۰ کتاب از زبان‌های مختلف ترجمه کرده، در این کتاب توضیح می‌دهد که ترجمه فقط جابه‌جایی کلمات بین دو زبان نیست. به‌نظر او ترجمه نوعی «خواندن عمیق» است که مترجم باید حس، ریتم و پیام متن را هم منتقل کند. بنابراین ترجمه هم خلاقیت می‌خواهد و هم درک بالا از هر دو زبان.

خیلی وقت‌ها وقتی یک رمان خارجی را می‌خوانیم، اسم نویسنده را به خاطر می‌سپاریم اما اسم مترجم را نه. انگار مترجم فقط کسی بوده که کار فنی انجام داده. ولی واقعیت این است که مترجم بارها متن را می‌خواند، آن را درک می‌کند و سپس متنی تازه خلق می‌کند که خودش هم ارزش ادبی دارد. این کار هم علمی است و هم هنری، هم ذهنی و هم عینی. سیرلز می‌گوید: «ترجمه، هم خود اثر است و هم نیست. ترجمه مسیر شخصی مترجم در عبور از متن است.»

در کتاب فلسفه ترجمه، سیرلز از تجربه‌های خودش در ترجمه آثار نویسندگانی مثل یون فوسه، ویتگنشتاین و ریلکه می‌گوید. او تعریف می‌کند که چطور ادیت گراسمن، مترجم معروف، به او فهماند که ترجمه فقط تسلط بر زبان نیست، بلکه نیاز به درک عمیق متن و توانایی نوشتن دارد. سیرلز ترجمه را ترکیبی از خواندن و نوشتن می‌داند.

دیدگاهی که سیرلز مطرح می‌کند، در میان بسیاری از مترجمان امروزی هم دیده می‌شود. کتاب‌هایی مثل همدردی با خائن از مارک پولیزوتی، گرفتن آتش از دانیل هان، و ترجمه همچون کوچندگی از میرای گانسل همگی بر این باورند که ترجمه یک کار انسانی است: پر از بازی، رمز و تجربه.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها