سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محبوبه کلبعلی: ادبیات بومی در استان سیستان و بلوچستان، همچون پیشینه تاریخی این استان پهناور، سابقهای طولانی دارد و مانند تنوع جغرافیایی و فرهنگی آن، سرشار از جاذبههای بکر قومیتی و فرهنگی است. این ادبیات در مراسم مختلف و آداب و رسوم متنوع مردم این خطه، از عروسی و عزا گرفته تا اعیاد مذهبی و زندگی روزمره، ظهور و بروز مییابد؛ شعرها، لالاییها، ضربالمثلها، آسوکهها، لیکوها و… همواره در زندگی مردم این دیار جریان داشتهاند.
هنگامی که از ادبیات بومی در استان سیستانوبلوچستان سخن به میان میآید، با دو جریان متفاوت روبهرو میشویم. به دلیل تنوع قومیتی در شمال و جنوب استان، در شمال، منطقه سیستان با گویش سیستانی مواجهیم؛ جغرافیایی که مهد اساطیر شاهنامه و خاستگاه پهلوان افسانهای آن، رستم، است. در جنوب نیز فرهنگ غنی قوم بلوچ و زبان بلوچی را شاهد هستیم. از این رو، در این گفتوگو به صورت کلی به بررسی ادبیات بومی میپردازیم و در فرصتی دیگر، به صورت ویژهتر به گویش و ادبیات منطقه سیستان و زبان و ادبیات سرشار قوم بلوچ خواهیم پرداخت.
در ادامه، گفتوگوهایی که با دو تن از شاعران استان، علی شهریاری و عبدالرحمن حواشی، انجام شده را میخوانید.
چه ویژگیهای خاصی از نظر زبانی، سبکی و روایتگری در ادبیات محلی سیستان و بلوچستان وجود دارد؟
شهریاری: عمده اشعاری که سروده شده و میشود در سالهای اخیر به لحاظ معنایی و مفهومی بیشتر حالت نوستالژیک دارد. نوستالژی و دلتنگی برای گذشتهای که از دست رفته، به واسطه خشک شدن تالاب هامون، دریاچه هامون و شرایط مهاجرت که همیشه بر این سرزمین حاکم بوده، دیده میشود. رئیس الذاکرین و پیام سیستانی تا حدودی و فرزاد مرادقلی و با فاصلهای دیگر ابراهیم میش مست و شاعران دیگری مثل صباغ از شاعرانی هستند که به این حیطه بیشتر پرداختند. البته عباس باقری را هم باید نام برد اما نسبت به دیگران در ادبیات بومی کمرنگتر است. عمده اینها به صورت روایتگری و سبکی کار کردهاند زیرا عموماً شعرها شعر کلاسیک بوده و ما شعر سپید کمتر داشتیم یا شعری که به زبان نو یا مدرن یا آزاد پرداخته شود. حرکت جدی و قابل اشارهای در این زمینه نداریم اما در خصوص آنهایی که به زبان معیار در این جغرافیا سخن میگویند، بهتر میشود صحبت کرد و اشخاص برجستهتری را میتوان نام برد. از قدیمترها آنهایی که هنوز در قید حیات هستند، باقری را میتوان نام برد. در شعر سپید و شعر کلاسیک ما عمدتاً عقبتر از جامعه ایران بودیم و البته در هر دو نوع شعر سپید و کلاسیک، عمدتاً دنبال کنندهایم تا پیشرو و این را باید بپذیریم.
حواشی: قبلاً وقتی سخن از ادبیات بومی میشد، بیشتر این موضوع در ذهن خطور میکرد که شامل ادبیات ساده و شاید بیمحتوایی است که نزد افرادی به ظاهر کم سواد و یا حتی بیسواد موجود است. ولی امروزه محققان و اهل علم، ادبیات بومی را به عنوان یک سرمایه بزرگ میشمارند و آن را زیربنای همه شاخههای ادبی میدانند. به عنوان مثال وقتی در مورد ادبیات کودک به صورت تخصصی صحبت به میان میآید؛ ادبیات بومی ریشهدارترین بخش این شاخه ادبی است که رشد و تعالی امروزی آن بر بستر ادبیات بومی که شامل لالاییها داستانها و افسانهها و.... است، بنا شده است. توجه به ادبیات بومی استان سیستان و بلوچستان دارای اهمیت بیشتری است چرا که ادبیات و فرهنگ این مردمان کمتر به صورت نوشتاری بوده و در طول زمان به صورت سینه به سینه نقل شده و تا به امروز رسیده است و میشود گفت که ظرف نگهدارنده گوهر با ارزش فرهنگ شعر و ادبیات عمومی ادبیات شفاهی، همین ادبیات بومی بوده است. در ادبیات بومی، روایت محتوای ادبی به صورت نظم و نثر و با زبان و لهجههای محلی هر منطقه است و در بیشتر آثار ادبیات بومی استان سیستان و بلوچستان، روح حماسی و پهلوانی و البته آیینی و مذهبی نمود بیشتری دارد.
چهرههای شاخص ادبی استان شامل چه کسانی هستند و آیا آثار برجستهای در سطح ملی و منطقهای توسط آنها تالیف شده است؟
شهریاری: در شعر کلاسیک اخیراً برخی از افراد، مثل محمد میر را میتوانیم نام ببریم که در ادبیات کشوری دارد نسبت به بقیه دوستان خوب ظاهر میشود. البته او در شعر بومی و گویشی هم تجربههای خیلی خوبی دارد و کسانی که این مسیر را در جغرافیای سیستان ادامه میدهند، داود مختاری و خانم شهنوازی هستند و دوستانی که زاهدان کار میکنند مثل خانمها پنجعلی و زمانی که تلاش میکنند شانه به شانه شعر کلاسیک امروز جلو بروند. البته همه نامبردگان نئوکلاسیک کار میکنند. در شعر آزاد اما شرایط کمی بهتر به نظر میرسد. وجود عباس باقری سرمنشا این قصه میشود و جوانترها مثل خانم کلبعلی، خانم رخشانی و کسانی که متفاوت مینویسند مثل غلامحسین پیری، مرتضی بختیاری، شروین شاهورزی پور که اینها زبان شکل گرفته خودشان را دارند. جوانترهایی که در شعر سپید فعالتر شدهاند مثل فرهاد گلستانه به خصوص یزدان سرگزی، واقعاً شعرها و فعالیتهایشان امیدوار کننده است همچنین موسی شیرزایی و در جنوب استان هم شاعرانی مثل منوچهر بلیده، حکیمه نارویی را میتوان نام برد. محمدعلی آزادوند در زمره زبان بلوچی و نگاه متفاوتش قرار میگیرد. کلاسیک کارها در جنوب استان بیشتر میشوند. نئوکلاسیک کارها مثل ملکزاده و حسن اربابی و چندین نفر دیگر، البته برای جمعبندی چیزی که بخواهم بگویم این است که ما در ادبیات فارسی چه نو و چه کلاسیک، در شعر ایران عمدتاً جریان سازی نکردیم. اما در پژوهش، اساتیدی همچون عمرانی، محمدی خمک و در ترجمه رضی هیرمندی، چهرههای ملی هستند و در این بخش اثرگذار بودند. در بُعد ملی و وادی خلق هم شهنازی هم در حوزه پژوهش و جمع آوری و هم لغتنامه جامعی که دارد، از فعالان است. البته ما چندان نتوانستیم پیشرو باشیم.
حواشی: از زمانی که بحث کتابت آثار موجود در ادبیات بومی استان شکل گرفته مدت زمان زیادی نمیگذرد. در این چند دهه میتوان از افراد زیادی در گذشته نام برد فقط به عنوان مثال از شمال استان از مرحوم رئیس الذاکرین و از جنوب هم مرحوم عبدالله روانبد را نام میبرم و همه اذعان داریم که اساتید زیادی بودهاند که در این زمینه زحمتهای زیادی کشیدند و آثار خوبی بجا گذاشتهاند. در حال حاضر با توجه به موقعیت دانشگاههای متعدد در استان و تشکیل انجمنهای ادبی، افراد زیادی هستند که در مسیر معرفی و تولید آثار ادبی در استان هستند.
سهم استان در جریان ادبی کشور را چگونه ارزیابی میکنید و نقش ادبیات بومی در الهام بخشی به آثار ملی یا جریان سازیهای خاص چیست؟
شهریاری: به نظر من، ما خیلی جلو نبودیم و شاید فقط توانستیم خودمان را برسانیم به جریانهای کشوری و در این حوزه پیشگام نبودیم و در بهترین حالت شانه به شانه آنها زدیم. ولی در مورد بخش دوم سوال که نقش ادبیات بومی در الهام بخشی بود؛ به نظر من ما عقب افتادیم. امروز میبینیم که شعر بوشهر در موسیقی جنوب کشور جریان سازی دارد یا در غرب کشور شعر کردی همینگونه است و اینها میتوانند الگوهایی باشند که کمک کنند تا ما به پیشگامی برسیم. باید ابتدا بدانیم کجا قرار گرفتهایم تا دچار برخی توهمات نشویم. این نکته بسیار مهمی است که گاهی فکر میکنیم خیلی جلو هستیم یا خیلی متفاوت هستیم که این باز میتواند پاشنه آشیل قصه باشد. ما اول باید چهارچوبها را بشناسیم و بعد دست به تغییر بزنیم و برای بروز و ظهور چهرههای ادبی، این بسترها را باید فراهم کنیم.
حواشی: با توجه به ارتباطات افراد و انجمنها به برکت فضای مجازی شاهد اتفاقات خوبی در استان هستیم که باعث شده هنرمندان و نویسندگان در جشنوارههای ادبی و هنری سهم خوبی را از آن خود کنند و در گوشه گوشه کشور عزیزمان فرهنگ و ادبیات استان را معرفی کنند و آثاری هم داشتهایم که برای غنای فرهنگ و زبان رسمی کشورمان در سطح ملی تولید و نشر شدهاند. مثلاً در جشنوارههای ادبی اقوام که در چند سال گذشته در کشور برگزار شده، شاعران و نویسندگان استان ما پای ثابت این اتفاقات ادبی بودهاند.
چالشها و فرصتها و ظرفیتهای ادبیات بومی چیست و موانع و فرصتهای رشد آن کدام است؟
شهریاری: بزرگترین چالش ما دوری از مرکز است. البته بعد از کرونا این دسترسی به مرکز خیلی راحتتر شد. اینکه برای نویسندهها ارتباط گیری و آموختن در قدم اول، دغدغه باشد را بسیار کمرنگ میبینم. یکی دیگر از چالشهای ما کارگاه است. چیزی که به شدت نیاز داریم، برگزاری کارگاههای مختلف توسط اساتید برجسته نه توسط اساتیدی که از نهاد یا ارگان خاصی میآیند. بهترین فرصتهای ما المانهای جغرافیایی بومی محلی و ظرفیتهای محلی و بومی است که دیده نشده اما میشود دستخوش بسیاری از آثار قرار بگیرد و کارها را متفاوت کند و ما اکنون باید به اینها بپردازیم اما از آن غافلیم. چالشهای دیگر ما انفصال بین نسلهاست، عدم بسترسازی مناسب توسط نسل قبلتر برای نسل جدیدتر و به قولی دست هم را گرفتن به شدت اینجا معضل است، کما اینکه حسادتها و تنگ نظریهایی که متاسفانه در همه جوامع وجود دارد، قطعاً اینجا هم از آن بینصیب نیست. باید از ظرفیتهای انسانی برای شناساندن این بسترها و آموزش نه فقط برای جوانها که نوجوانها استفاده شود. ترجمه آثار شناساندن بعضی از شاعران و شعرها نیز میتواند فرصت باشد، متاسفانه بعضی از شاعران و شعرها شناخته نمیشوند گاهی به زبانهای مستقل هم رسیدهاند مثل عباس باقری که زبان مستقل خودش را در شعر فارسی دارد یا غلامحسین پیری و حسن اربابی یا مرتضی بختیاری و شروین شاهوردیپور.
حواشی: عدم رفت و آمد چهرههای ادبی کشور به استان و حضور کمرنگ شاعران و نویسندگان استان در اتفاقات و جریانهای ادبی کشور و سایر شهرها به عنوان یک چالش جدی مطرح است که یک علت آن دوری و مسافت استان با سایر استانهاست ولی علت اصلی، نبود عزم جدی دستاندرکاران برای تسهیل رفت و آمدهای دو طرفه بوده است. ظرفیتها و پتانسیلها خوبی از استعدادهای ادبی و هنری داریم که با سرمایهگذاری لازم، باعث رشد و اعتلای فرهنگ عمومی استان و در نهایت کشور ما خواهند شد.
در حوزه ترجمه و نشر آثار بومی در حد رضایت نیست و با توجه به عقب ماندگی در این بخش نیازمند سرعت و حمایت بیشتر دستگاههای مربوطه برای کتابت و چاپ آثار بومی هستیم.
چشم انداز آینده و نسل جدید نویسندگان و شاعران را چگونه میبینید و وضعیت ادبیات استان را در آینده نزدیک چگونه پیش بینی میکنید؟
شهریاری: انسان با امید زنده است. خودم به عنوان جزئی از این ادبیات و این جغرافیا خیلی دلگرم هستم با توجه به سه دوره برگزاری جشنواره استعدادیابی و استعدادهایی که دیدم، نسل جدید و جوان و زنده و تازه نفس میتواند به جریان ادبی استان و کشور کمک کند. به هر حال یکی از معضلاتی که داریم این است که خیلی از شاعران که به خصوص در دهه ۶۰ یا ۷۰ خوب کار میکردند در همان دوره فریز شدند، میشود به عادل سیستانی و امثال وی اشاره کرد که شعرشان در همان شرایط ماند. شاید در آن زمان شعرشان یک شعر خیلی خوب بود ولی بعد از گذشت دو و سه دهه هنوز هم به همان زبان و حال و هوا شعر میگویند. امیدوارم که نسلهای جدیدی که در حال پرورش هستند، بتوانند با ایجاد بستری مناسب، راه سخت نسلهای پیشین را هموارتر سازند و به پویایی ادبیات بومی کمک کنند.
حواشی: چشمانداز آینده ادبی استان را روشن میبینم و معتقدم علاقهمندی نسل جدید به بحث هنر و ادبیات نویدبخش اتفاقات خوب برای استان ما خواهد بود.
راهکارهای پیشنهادی برای تقویت جریان ادبی بومی را چه میدانید؟
شهریاری: برگزاری کارگاههای با کیفیت و منظم، برگزاری جشنوارهها و اهدای جوایز ادبی منصفانه را از مهمترین راهکارها برای تقویت ادبیات بومی میدانم. ضمن اینکه معتقدم آثار شاعران باید در قالب مجموعههای مستقل چاپ و نقد و بررسی آنها توسط جامعه ادبی انجام شود.
حواشی: برگزاری جشنوارههای ثابت سالانه و دوسالانه، برگزاری نمایشگاههای متعدد کتاب، رفت و آمدهای چهرههای ادبی کشور به استان و بالعکس، همراهی دانشگاهها و مراکز فرهنگی با چهرههای ادبی استان و برگزاری جشنوارههای معرفی ظرفیتهای ادبی و فرهنگی استان در سطح ملی از جمله راهکارهای موثر در تقویت جریان ادبی بومی است.
به گزارش ایبنا؛ ادبیات بومی در استان سیستان و بلوچستان، با وجود غنا و تنوع فراوان، نیازمند توجه و حمایت بیشتری است. برگزاری کارگاههای آموزشی، جشنوارههای ادبی، چاپ و نشر آثار نویسندگان و شاعران بومی و تعامل سازنده با جریانهای ادبی ملی، میتواند به پویایی و شکوفایی این گنجینه ارزشمند فرهنگی کمک شایانی کند.
نظر شما